دكتر معيني
154
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
▪️هرچه بیشتر زندگی میکنم و سالهای بیشتری را پشت سر میگذارم نسبت به هر جدینگری و جزمیتی بیشتر دچار تردید میشوم و در این جدی نگری و جزمیت نه همیشه بلکه غالبا پوششی از فریب و نیرنگ و ریا میبینم.
▪️آنچه در این جهانِ امروزی، جایش خالی است مهروزی، نیکطبعی و شکیبایی است و آن چه دشمنترین نسبت به این جهانِ مدرن است اخلاقیاتِ خشن و متعصبانهیی است که اکثریتِ نوعِ بشر را تحت عنوانِ اعمالِ قبیح و زشت محکوم میکند.
▪️دربرابرِ جدی بودن، بهترین سلاح شوخ طبعی است. بیشترِ سلاح ها و ابزار هایِ دیگر خود موجبِ عصبیت و فرقهگراییِ خشک و جدی میشود.
(#راسل، گزیده آثار راسل، رابرت اگنر، ترجمه مهدی افشار، نشر مصدق)
🧠 @PHILOSOPHI_ZER
در 19 آوریل 1995 شخصی به اسم مک آرتور ویلر روی صورتش آبِ لیمو میماله و به یه بانک دستبرد میزنه، دلیل این کارش هم این بوده که میبینه رنگ لیمو رو کاغذ نامرئیه و فکر میکنه اگه بماله رو صورتش اونم نامرئی میشه، اما به محض اینکه پلیس فیلم دوربینهای امنیتی رو تو اخبار ساعت 11 پخش میکنه، بلافاصله آرتور رو پیدا و دستگیر میکنن. وقتی میگیرنش براش باور کردنی نبوده و میگفته من که ماسک آب لیمو داشتم!!
◼این استدلال یهکم عجیب و غریب بود و چون خیلی سر زبونها افتاد، دو تا روانشناس به نامهای دیوید دانینگ و جاستین کروگر شروع به مطالعه این کیس میکنن و به نتایج جالبی میرسن.
◼نتیجه مطالعه این بود، افرادی که تو یه کاری توانایی ضعیفی دارن، برعکس خودشون رو خیلی دست بالا میگیرن ، خودشون رو بزرگ میدونن.
این سوگیری شناختی 'اثر دانینگ-کروگر' نامگذاری شد.
◼اگه بخوایم به شکل گرافیکی به این سوگیری نگاه کنیم، وقتی ما تو یه زمینهای کمی دانش یا مهارت به دست میاریم اعتمادبهنفس و تصورمون از دانش خودمون به شدت بالا میره و فکر میکنیم تو این زمینه همه چیز رو کامل بلدیم، این سطح اسمش قله حماقته و کسایی که تو این نقطه دست از یادگیری میکشن همچنان تو دنیای تصورات اشتباه خودشون سِیر میکنن، اما افرادی که یادگیری رو ادامه میدن متوجه میشن که
مسائل اونقدرها هم آسون نیست و وقتی با پیچیدگیها مواجه میشن نا امیدی به سراغشون میاد تا جاییکه به دره یأس میرسن ، افراد اینجا انگیزه و اعتمادبهنفس شون رو کامل از دست میدن و هرچه قدر دانش و مهارتشون افزایش پیدا میکنه انگیزهشون هم کمتر میشه ، خیلی از افراد هم اینجا دست از یادگیری برمیدارن.
◼اما اگه شخص بتونه تو یادگیری ثبات داشته باشه و به ناامیدی غلبه کنه میتونه دوباره از لحاظ اعتمادبهنفس به قلهای که قبلا بلافاصله بعد از شروع آموزش بهش رسیده بود برسه، اما این بار نه تنها اعتمادبهنفس داره، بلکه دانش و مهارت بالایی هم داره و به هیچ وجه توخالی نیست.
◼مثالهای خیلی خوبی میشه برای این سوگیری تو همین فضای مجازی آورد. برای این کار باید افراد رو به سه دسته تقسیم کرد؛
◾دسته اول درباره یه موضوع دانش خیلی سطحیای دارن و همیشه همه جا پر از ادعا هستند و سر و صدای مجلس با اونهاست و متاسفانه بیشترین فالوور و مخاطب رو همین افراد به خاطر اعتماد به نفس کاذب و بی پشتوانهشون دارن.
◾دسته دوم دانش بیشتری دارن ولی اعتمادبهنفس خیلی پایین اجازه دیده شدن بهشون نمیده.
◾در نهایت دسته سوم که بیشترین دانش رو در اختیار دارن ولی به خاطر بیان منطقی و واقعنگرانه مسائل دنبال کننده و مخاطب زیادی ندارند، حداقل نه به اندازه دسته اول.
◼ سلیقه مخاطب هم اینجا مهمه و تحقیقات نشون داده افراد بیپروا ولو بیمنطق مردم روبیشتر تحت تاثیر قرار میدن مثل ترامپ و احمدینژاد.
◼آشنایی با این سوگیری به ما یاد میده که همیشه برای انتخاب منبع یادگیری و مراجعمون حواسمون رو بیشتر جمع کنیم و صرفا افراد رو بهخاطر معروفیت و سر و صدای زیاد به عنوان منبع انتخاب نکنیم.
@drmoini
آنچه که سلامت روان بیشتر ما را حفظ می کند داشتن معنایی فراتر از منافع خود در زندگی است.
مثلاً اعتقاد به خیر و نیکی در حق دیگران یا
احساس غرور و عزت نفس از احترامی که اطرافیان و در معنایی گسترده تر جامعه برای ما قائل است.
شخصی که عادت به رفتار جاه طلبانه ، ریاکارانه و
تناقض آمیز (سیستم ارزشی غیر یکپارچه) دارد.
مستعد از دست دادن احترام دیگران و در نتیجه افسردگی است و افسردگی در بیشتر موارد
علت خودکشی
▫️▫️▫️▫️
🔷
دانشجویی یک بار از "مارگارت مید" جامعه شناس و انسان شناس (آنتروپولوژیست) آمریکائی پرسید که وی اولین نشانه تمدن در یک فرهنگ را چه می داند؟🔹
دانشجو انتظار داشت که انسان شناس در مورد قلاب، کاسه های سفالی یا سنگ تراشی صحبت کند، اما خیر. مارگارت مید گفت که اولین نشانه تمدن در یک فرهنگ باستانی شواهد وجود فردی است که استخوان ران (فمور) وی شکسته ولی بعد بهبود یافته است. مید توضیح داد که در دنیای حیوانات، در سایر پستانداران، اگر پای خود را بشکنید می میرید. نمی توانید از خطر فرار کنید. اگر برای نوشیدن آب به رودخانه بروید یا به دنبال غذا بروید شما برای شکارچیان گوشت تازه می شوید. هیچ حیوانی از ران شکسته آنقدر زنده نمی ماند که استخوانش بهبود یابد.
استخوان ران شکسته و بهبود یافته ثابت می کند که کسی زمانی را برای ماندن در کنار آن که افتاده بوده گذاشته، جراحت را التیام بخشیده و فرد را در امان نگه داشته و از او مراقبت کرده تا بهبود یابد.
مید توضیح داد: "کمک به کسی در رفع سختیهایش نقطه شروع تمدن است." 🔹
Margaret Mead (1901-1978)
@psychoanalysiseducation
@AnalyticTherapy
نقدی بر شیوه اثبات نظرات شخصی در فضای مجازی
✍️محمد حسین ادیب و متخصص روان شناسی بازار تیم تحقیق
ما چگونه باید درستی نظرات خود را اثبات کنیم ؟
تحقیق انجام شده در دانشگاه توکیو نشان می دهد در ٧٢ درصد موارد خانواده های ژاپنی ، از متد اقلیدسی برای اثبات درستی نظریه خود استفاده می کنند
در متد اقلیدسی ، با رد نظریه رقیب ، فرد حکم به درستی نظریه خود می دهد
در تحقیق دانشگاه توکیو آمده ، ١٩ درصد از عامل طلاق در خانوادهای ژاپنی متد اقلیدسی است ، یعنی مرد با رد نظرات زوجه خود ، حکم به درستی نظریه خود می دهد
رد نظریه رقیب ، به معنای اثبات درستی نظریه گوینده نیست
در فضای مجازی هلند ١٠ هزار شیوه اثبات درست بودن یک نظریه آنالیز شده است در ٣٧ درصد موارد از روش اقلیدوسی استفاده شده است
رمز موفق بودن در بیزینس ، آمادگی برای کار تیمی است اما جانسون استاد روش تحقق در هلند می نویسد انسان در کار تیمی ؛ وقتی موفق است که با اثبات نادرست بودن نظریه رقیب، حکم به درستی نظریه خود ندهد ؛ چنین فردی آمادگی روانی کار تیمی ندارد
چرا تعدادی از ایرانیان از شراکت با دیگران در بیزینس ارزیابی به شدت منفی دارند ؟ چون به اظهار جانسون کسی که با روش اقلیدسی خود را اثبات می کند در کار تیمی ضعیف خواهد بود ؛ به گفته این محقق استفاده کنندگان از روش اقلیدسی در ٧۵ درصد موارد قادر به ایجاد ارتباط صمیمانه با اطرافیان خود نیستند
اینکه دیگران چقدر آدم بدی هستند نشان نمی دهد که گوینده چقدر آدم خوبی است
از تیم تحقیق خواسته شد ١٠٠ تحلیل در اینستاگرام محمد حسین ادیب را آنالیز کنند و متد اثبات درستی کاربر استخراج شود در ٨۵ درصد موارد از روش اقلیدسی استفاده شده بود
کاربری که از روش اقلیدوسی برای اثبات نظرات خود استفاده می کند در واقع نشان نمی دهد که نظرات اش درست است ؛ بلکه دارد اعتراف می کند در کار تیمی ضعیف است و دارد اثبات می کند در ٧۵ درصد موارد قادر به ایجاد ارتباط صمیمانه با نزدیکان خود نیست
کسانی که اینسان خود را به دیگران معرفی می کنند از اینکه این طور دیده شوند خوشحال نمی شوند اما طراحی خودشان است
جانسون در تحقیق دیگری نشان می دهد از ١٠٠ فعال اقتصادی ورشکسته ، ۶۵ نفرشان برای اثبات نظرات خود نشان می دهند که چقدر نظرات دیگران اشتباه است
@adibmh
داستان "سیندرلا"از دیدگاه روانشناسی :
کولت دولینگ( Colette Dowling) درکتاب عقده ی سیندرلا(The Cinderella Complex)، ترس پنهانی زنان را از استقلال و خودکفایی مطرح می کند. به نظر او تا اندازه ی مشخصی اتکاء و وابستگی چه برای زن و چه برای مرد کاملاً عادی است. امابیشتر زنان، از زمان کودکی تشویق شده اند به شکل نادرستی متکی و وابسته باشند. معمولابسیاری از زنان وقتی که به درون خود بنگرند می فهمند که به آنها این ایده را آموزش نداده اند که از مراقبت از خود و روی پای خود ایستادن و حمایت از خود، احساس آرامش کنند . البته این طبیعت نیست که خودکفایی را در وجود مردان به ودیعه می گذارد بلکه آموزش و تعلیم است. مردان از روزی که به دنیا می آیند به آن ها آموزش استقلال و خودکفایی داده می شود. زنان نیز به طور سیستماتیک چنین آموزش می بینند که آن ها روزی و به طریقی مورد حمایت قرار خواهند گرفت.
دولینگ می گوید:
"ما این چنین بزرگ شده بودیم که وابسته به مرد باشیم و بدون وجود آن ها احساس ترس و و وحشت کنیم. به ما یاد داده بودند که ما زنان نمی توانیم تنها روی پای خود بایستم، بسیار آسیب پذیر، ظریف و نیازمند حمایت و حفاظت هستیم. بنابراین حالا در این روزگار روشنفکری و تمدن که عقلمان به ما می گوید روی دو پای خودمان بایستم، مسائل و مشکلات عاطفی و احساسی لاینحل، حرکت ما را کند می کند. در زمانی که ما دوست داریم آزاد و بی قید و بند باشیم، در همان زمان دوست داریم مورد حمایت و نگهداری قرار گیریم"
سيندرلا قصهي دختري است كه پس از مرگ مادر و ازدواج مجدد پدر، مورد بيمهري نامادري و خواهران ناتني خود است و پس از مرگ پدر به صورت مستخدم بيجيره و مواجب، بار تمام كارهاي سخت و سنگين و تمامنشدني خانه را بر دوش ناتوان خود دارد. او پيوسته در اين آرزو است كه روزي مرد جوان شايستهاي از راه برسد و خواستار او شود و به درد و رنج او پايان دهد.
بخش اعظم تمایل زنان به اتکاء و وابستگی عمیقاً مدفون شده است. اتکاء ترس آور است و ما را مضطرب می کند چرا که ریشه در کودکی ما یعنی زمانی که واقعاً ناتوان بودیم دارد ما تا آن جا که می توانیم این نیازها را از خودمان مخفی می کنیم. خصوصاً در حال حاضر با توجه به فشار جدید و مورد تشویق اجتماع به سوی استقلال و خودکفائی، این امر ما را وسوسه می کند بخش دیگر خودمان را بریده و گسسته و بیروح نگه داریم. این بخش که مورد اهمال قرار گرفته و مخفی نگهداشته شده مسئله ساز است و در خیالات و رویاها به وجود می آید.
داستان های فراوانی وجود دارند که در آنها زنانی زیبا و نجیب، که شخصیت قوی و مستقلی ندارند و در مشکلات غوطهورند، درانتظارند تا به کمک یک نیروی بیرونی، که معمولاً یك مرد همه فن حریف است، نجات پیدا كنند. بسیاری از زنان با این فانتزی بزرگ میشوند. ریشه این باور را میتوان در هزاران سال مردسالاری و نیز سالهای نخستین زندگی زنان جستوجو کردو از دیدگاه روانشناسی یونگ شاید بتوان آن را یک کهن الگو (آرکتایپ) نامید. روشهای آموزشی و تربیتی موجب استقلال و خودكفایی مردان میشود، اما زنان را، بهشکلی نادرست، افرادی متکی و وابسته بار میآورد. ممكن است زنان بتوانند برای مدتی مستقل عمل كنند، كار خوبی داشته باشند و پول خوبی نیز بهدست آوردند، اما در درون خود اغلب با ترس از استقلال و خودكفایی روبهرو هستند و ذهن آنها همچنان متوجه تحقق داستانی است که در كودكی شنیدهاند: روزی كسی برای حمایت از تو و تشکیل یك زندگی مطمئن خواهد آمد.
youtube.com/c/PsychologyandLife
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.