آنسو | AnSoo
«آنسو» بستری برای به اشتراک گذاشتنِ برخی یادداشتها و پارهفکرهای شخصی است، به انضمامِ مطالبی که گهگاه میخوانم/میشنوم/تماشا میکنم، و توجّهم جلب میشود.
نمایش بیشتر1 064
مشترکین
-124 ساعت
+67 روز
+3630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
بداههنوازی بینظیر استاد محمدرضا لطفی در چهارگاه.
@AnSoo
به خیال من، موسیقی دستگاهی ایران حکم خانهی لطفی را دارد. خانهای که از کودکی در آن زندگی کرده. بالا و پایینش را میشناسد. در آن شادی کرده و اشک ریخته. برای رفتن از گوشهای به گوشهی دیگر این خانه و از دستگاهی به دستگاه دیگر پایش نمیلرزد. بیگانه نیست.
👍 4
📖دستور خط و فرهنگ املایی فارسی غیررسمی (نسخه پیشنهادی)
سرپرستان طرح: مسعود قیّومی و مریم مسگرخویی
ناشر: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@AnSoo
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
فرهنگستان زبان و ادب فارسی همزمان با روز بزرگداشت فردوسی، نسخۀ پیشنهادی دستور خط و فرهنگ املایی فارسی غیررسمی را به طور رسمی از طریق سایت فرهنگستان منتشر کرد.
@AnSoo
👍 2
🎙مقام دشت
محمود حسن
یا غزالاً
آواهایی برای واحههای شرقیِ آرمیده در سِحرِ نور ماه بدر،
از بلخ تا حلب،
از بصره تا بخارا،
روزگاری پیش از انهدامِ نیشابور.
@AnSoo
يا غزالاً تهابُ منكَ الاسود ومليحاً له الملاح عبيدُ عادة البدر ان يغيب ولكن أنت بدرُ في كل يوم جديدُ عادة الظبي ان يصاد ولكن انت ظبيٌ بمقلتيكَ تصيدُ إن تكنْ منكراً هواي و وجدي فدموعي على الخدود شهودُ
👍 1
🎙 پادکست رادیو مرز
قسمت شصت و شش: شغل پدر
روایت کسانی که به خاطر شغل پدر از دیگران احساس جداافتادگی کردهاند.
موسیقی تیتراژ: گروه کلی
عکس از حمید حبیبالله
______________________
@radiomarz
👍 1
Repost from آنسو | AnSoo
📖کتاب «انسانها در عصر ظلمت»
نوشتهی: هانا آرنت
ترجمه: مهدی خلجی
@AnSoo
هانا آرنت در سال ۱۹۶۸ میلادی رشته جستارهایی را زیر عنوان انسانها در عصر ظلمت به چاپ رساند. هر یک از این جستارها دربارهی یک فرد، کارنامهی فکری-سیاسی، فلسفه یا هنر اوست؛ نوعی چهرهنگاری خاصِ آرنتوار، از لسینگ، فیلسوف قرن هجدهم، و ۹ شخصیت فرهنگی دیگرِ غرب سدهی بیستم: رزا لوکزامبورگِ ایدئولوگ، آنجلو جوزپه رونکالیِ اسقف، کارل یاسپرسِ فیلسوف، ایزاک دینسنِ رماننویس، هرمان بروخِ نویسنده، والتر بنیامینِ منتقد، برتولد برشتِ شاعر و نمایشنامهنویس، و رندل جَرِلِ شاعر و ناقد ادبی؛ جمعی به اعترافِ خودِ آرنت سخت ناهمگون، که تنها یک چیز نشستنِ آنها را در کنار هم موجه مینماید: «دورانی که آنها زندگی خود را در آن سپری کردهاند؛ یعنی نیمهی نخست سدهی بیستم، با مصیبتهای سیاسی، فاجعههای اخلاقی، و گسترش خیرهکنندهی هنرها و دانشها.»
مراد از «عصر ظلمت» صرفاً «هیولاوشیهای این سده که به شکل وحشتناکی بدیع بودند»، نیست، چون بدین معنا «عصر ظلمت نه تنها تازه نیست، که در تاریخ گذشته نادر هم نبوده است». آنچه «عصر ظلمت» را عصر ظلمت میکند، دامنهی وحشت و ویرانی آن نیست، بلکه اغتشاشی است که در مفاهیم پدید میآورد، و در نتیجه، نظریههای پیشین را از توانایی توضیح وضعیت کنونی و کمک به گریز و گذار از آن بازمیدارد. این اغتشاش مفهومی (conceptual confusion) سخت فلجکننده است، و شرّ و ضرر آن کمتر از خودِ فاجعهها و بلایای بیرونی نیست.
👍 1
Repost from دپارتمان کودک و نوجوان مرکز روان تحلیلی ایرانیان
Photo unavailableShow in Telegram
آلبوم سهنوازی
گفتوگویی بین سه تار، عود و تنبک.
سهتار: حمید متبسّم
عود: حسین بهروزینیا
تنبک: پژمان حدّادی
@AnSoo
درآمد ماهور
هفت ضربی 04:08
داد 18:52
خسروانی 21:44
نیریز و شكسته 24:00
افشاری 26:28
شیرازی 27:36
شوریده 29:34
همایون 38:00
آفتاب نیمهشب 40:56
فرود به ماهور 47:13
❤ 2
کلرنس: خدایا، تو کی هستی؟ قاتل اول: همچون شما، یک انسان. کلرنس: اما تو همچون من، شاهوار نیستی. قاتل اول: شما نیز چون ما وفادار نیستید.— ریچارد سوم، پرده اول، صحنه چهارم. این گفتوگو یکی از بارقههای ناگهانی نبوغ دوران اولیه شکسپیرِ جوان است.