cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

Shadieh_ghaffari( hawzhin)📚

می‌نویسم قفس، شعر را که بتکانی، چقدر اندوه به پرواز می‌آید...#شادیہ_غفارے ‌

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
213
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-17 روز
-130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

. عجیب نیست به روز معاد می‌خندیم به لنگ بودن این اعتقاد می‌خندیم اگر چه ما خودمان هم دچار نفرینیم ولی به حال بد قوم عاد می‌خندیم دوباره وعده‌ی احوال خوش به ما دادند به این کلاه قشنگ و گشاد می‌خندیم چقدر راه هدایت نوشته شد اما به ریش دفتر و ریش مداد می‌خندیم از آه و گریه گذشته‌ست کارمان امروز به جنگ و صلح، به کم یا زیاد می‌خندیم و جالب است که تکلیفمان مشخص نیست به هر تضاد و به هر اتحاد می‌خندیم اگرچه پرچم‌مان توی چنگ طوفان است ولی به حزب دموکراتِ باد می‌خندیم #هیلدا_احمدزاده .
نمایش همه...
#فریدون_مشیری #علیرضا_قربانی @shadiehghaffari
نمایش همه...
نمایش همه...
ادبیات_واک

کمی بهار میان منگنه است کمی شراب در علاقه ی انگور از باران تا کفش های ما فاصله به گل نشسته است وقتی ابر پشت اضطرابی نارس از دریاها دستهایش را به دیر! می مالید و تا زود؛ ساحل از قایق سراغ ماسه را می گرفت ما دور می‌شدیم! تنهایی نان هر شبانه ای که از ما تا ماه تور می‌انداخت از شکار گلوی گندم روی سینه ها  سنگ می نوشت وفردا را برای امروز لقمه می گرفت! بیا دست برداریم از سر صبر که انگشتانم سوزن از کاج می چیند و زبانم نمک از سبزی زخم ها! کسی این تنهایی را می شمارد که اقرار ما را بلد نیست قطر شوری آب را نمی کِشد ضلع سردی  موج را نمی نوشد زبان در گوشه می‌گیرد این خط تیز لب‌ها دندان آسیا  دارند در فرنکاس سنگ که گوش هیچ نهنگی را نمی گیرند! شاید خرداد رخداد خدایی  ست در تنفس برگ وقتی به ما نگاه می کند از کسالت بی نقصی بیدار شود کمی اشتباه کند شاید تنهایی اش را با تن های ما تاخت  بزند کوتاه بیاید از پلک پله ها کمی زودتر کمی زودتر! #سمیه_الماسی

https://t.me/adabiyat_vaak

Photo unavailableShow in Telegram
. این خوراک ماست، عادت داریم با هر وعده قدری سیاست بیندازیم بالا. با صبحانه: انتخابات، با نهار: یک بحث پارلمانی، و با شام: اخبار شبانگاهی، که یا به آن می‌خندیم یا از شنیدن دروغ‌هایی که «حزب کمونیست» علی‌رغم تمام اتفاقاتی که افتاده می‌خواهد به خوردمان بدهد حرص می‌خوریم.» کومونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم #اسلاونکا_دراکولیچ #روزنامه‌نگار_فمنیستی_کرواسی
نمایش همه...
. باید انگشتانمان را هر روز به لامسه‌ی کاغذ ببریم و برای التیام دردهایمان قلم‌درمانی کنیم، تا زمانی که احیا شویم. #صحرا_کلانتري #تجربه_های_معلق .
نمایش همه...
👍 2
. رفتار خورشید/ گرم بود و صمیمی گناهِ مایان است بوسه بر سلامِ ابر ... #شادیہ_غفارے https://t.me/shadiehghaffari
نمایش همه...
Shadieh_ghaffari( hawzhin)📚

می‌نویسم قفس، شعر را که بتکانی، چقدر اندوه به پرواز می‌آید...#شادیہ_غفارے ‌

👍 2🔥 1
نمایش همه...
𝙍𝙊𝙔𝘼.𝙈𝙊𝙇𝘼𝙆𝙃𝘼𝙃

سخن سردبیر رؤیا مولاخواه   «دردی عجیب، گناهی عجیب، باید ادامه بدهی. شاید پیشاپیش تحقق نیافته باشد. باید ادامه بدهی. نمی‌توانم ادامه بدهم. ادامه خواهم داد...» ساموئل بکت؛ نام‌ناپذیر در جهانی که ایده‌ها هرکدام بینامتنی از متنی دیگرند، فراموشی، نظامی کنشمند برای زدودن نشانه‌هاست تا رویداد یا‌ به‌عبارتی گذشته، دچار امر تعویق شود، تا سرکوب یا آسیب یا لکه یا هر تلنگری که در تاریخ فرد یا اجتماع، روایتی را ساخته و تأثراتی را ایجاب کرده، دچار تعلیق گردد. تا «واقعیت» در «خیال» آغشته گردد. انسان مدرن، با تولید هوش مصنوعی و ابزارهای فیلتر و فتوشاپ یا تصاویر جعلی، مدام در حال برساختن فراموشی یا عقب راندن حقیقت است تا منطق استدلال رویداده، دچار مکر بازنمایی شود و حضور دیگری‌ها، به‌واسطۀ جعل جهان متن هرکسی را دچار غیاب معنا کند؛ چنان‌که هر دیگری به‌واسطۀ روایتی که در برساخت متنی تازه و الصاق آن بر ما رد خود را  بر جای می‌گذارد؛ چون روایت بودگی خود را دست‌کاری کرده و  درواقع به‌قول دریدا مفاهیم را در خلق متنی نو از هم ‌دریده و تأویل هر چیزی را به تهی بودن وادار ساخته است،چیزی را از تنهایی انسان نکاسته است و درواقع حضور خود را…

. افلاک که جز غم نفزایند دگر ننهند به جا تا نربایند دگر نا‌آمدگان اگر بدانند که ما از دهر چه می‌کشیم نایند دگر #خیام به بهانه‌ی زادروزش .
نمایش همه...
#چکامه #دکلمه ▪︎عنوان: #رباعیات_خیام ▪︎قسمت: #بخش_یک ▪︎سراینده: #عمر_خیام ▪︎اجرا: #فریدون_فرح‌اندوز | @haft_eghlim |
نمایش همه...
🎧قومی‌متفکرند ... دکلمه: شاملو
نمایش همه...