cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

حیات خلوت

ادبی

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
201
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

صداها رفته‌اند واژه‌ها رفته‌اند لب‌ها رفته‌اند و در ذائقه‌ام طعمی شور مانده از آن چه دمی پیش شیرین بود #منوچهر_آتشی
نمایش همه...
وه که مَه-خانه ای داشت پیدا می‌شد، فراروی قد رهپوی سرشار، عبیر شب‌بوها و بوته‌گل هایی که از بام گنبدین سرایی به خود-روشن چو گیس لَخت پریزاد از چهار پایه‌ی آبنوسی آن شاریده بود و آنجا چو پرده‌ی مَهان  سه بانو با چهری نهان و دستانی به فراسو رو به مهتاب، مهرانه و زیر‌لب نیایش می‌کردند، آنگاه سرشار به آنها پیوست همگی رو به پرستش‌سوی خود در آن گنبد تابان در کنار درختان و لب دریاچه ساعتی به خلسه‌ی ماه و مرا از پس این شگفت، راهی نبود به غیر تماشا. چند پروانه پرده‌دار محفل سرشار، دورتادور شیده‌ها و بخور آن تابش مینایی پر‌وبال می زدند، سرشار و آن سه بانو همگی با آن ردای ماه‌نشان میان گل و روشنی و ریحان، با منظری خیال‌وش مبهوت، از دیار زمین جدا و جداترم کردند و شبنم از گوشه‌ی نگاهم تراوید تا آنکه سُست از پا افتادم. چند مات‌سیمای نورپوش بر سرم آینه‌گردان، عطر گلاب  از زلف و حریر جامه‌شان در هوا از تاب مشامم افزون بود، حیران از خواب پریدم و دیدم دور بسترم شکوه، دیبا و نیوشا، پرتو و پدرش درخش و چندی دیگر از مردم، آن میان، موبَدی بلند گاهان می‌ خواند تا براند از سر من دُروج و پری و اهریمن و شکوه به مهر مرا می‌نوازید و من خاموش نگاهم را به پنجره‌ی گل‌پوش و رخ‌افروزی مهتاب انداختم و گوش به نغمه‌ی شباهنگ با دلی که دیگر قدح شرابی بود و غیر جوشش نمی‌دانست. زان‌پس روز و شب گشتم، بی‌نشانیِ سرشار و آن مُشکوی شب‌افروز و گلزار، هر دم سودایی‌ترم می‌کرد، در تمام شهر فروغان آوازه‌ی این دلداگی واهی پیچید و من بی هیچ گواهی در کف، گویی بحق چنگ به هوا می‌زدم و سخن از دیدن جان می‌گفتم. اردیبهشت کم‌کم سر می‌آمد، و سوری‌ِ نارفامِ شهر بستر پرزاد خود را به سوسن‌ خرداد می‌داد و من غنوده بر تخت در این طلبِ مدام، با دلی چو مَجمر، آواز هزار می‌نیوشیدم. . 📚 با افشره ماه 🎩 میثم نکوئی . موبد: روحانی زرتشتی گاهان: یا گات ها کتاب مقدس زرتشتیان دروج: همان دروغ در زبان پهلوی که اشاره به موجودات اهریمنی دارد سوری: گل ویژه‌ی اردیبهشت سوسن: گل ویژه‌ی خرداد نارفام: به رنگ انار 🀄️ @zen_shores
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
03:35
Video unavailableShow in Telegram
36.94 MB
تا ریشه در آب است امید ثمری هست هرچند رسد آیت یاس از در و دیوار... #عرفی_شیرازی
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
https://hozeyemashgh.ir/?p=11454&preview=true گفت و گوی مجله کشف استعداد برتر با آقای میثم نکوئی از هنرمندان انتشارات حوزه مشق 🀄️ @zen_shores
نمایش همه...
🍂 دل مست و دیده مست و تن بی‌قرار مست جانی زبون چه چاره کند با سه چار مست تلخست کام ما ز ستیز تو، ای فلک ما را شبی بر آن لب شیرین گمار، مست #اوحدی_مراغه_ای
نمایش همه...
نگرانم وطن! چه خواهی شد؟ این خزان دست بر نمی‌دارد و بهار و خدا ز ما دورند نگرانم وطن! چه خواهد شد؟ ملتی در تو سخت می‌گرید ملتی در تو سخت مجبورند... وطن، ای مادر، ای ستم‌دیده! پیکرت زخمی است و غمگینی که بغل می‌کنیم و چون کوهی گرچه درد خزان به دل داری گرچه داغ هزارها فرزند و خزر تا جنوب، مجروحی... نگرانم وطن! چه خواهد شد؟ ما از این زخم‌ها نمی‌میریم؟ تو از این زخم‌ها نخواهی‌مرد؟! #نرگس_صرافیان_طوفان
نمایش همه...
نمایش همه...
خرید کتاب راه کوتاه سفر طولانی با ارسال رایگان و تخفیف ویژه

خرید کتاب راه کوتاه سفر طولانی با ارسال رایگان و تخفیف ویژه اثر مسیح طالبیان با قیمت 200000 تومان از انتشارات فرهنگان در ژانر ادبیات

یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.