cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

ندای بم

هفته نامه ندای بم با دو دهه خدمت رسانی📰📣 برای ارتباط با ما Gmail:[email protected] Email: [email protected] Telegram & tell: 09131444216 Instagram: nedayebam برای توسعه سرزمینمان همه خبرنگار باشیم ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

نمایش بیشتر
إيران333 542زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
176
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Photo unavailableShow in Telegram
🔺اوقات شرعی بم در ماه مبارک رمضان فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ کانال هفته‌نامه طلوع بم Join → https://t.me/joinchat/B6mD8TvYQDoA0hA7tE3jcQ
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
برگ چغندر معجزه میکند! بهترین بخش چغندر، برگ آن است. خواب رفتگی انگشتان را ازبین میبرد. ریختن آن درسوپ، خواب بیمار را آسان میکند و شاید باور نکنید: کمخونی، یبوست، چاقی، سنگ کلیه و صفرا و فشارخون را هم نابود میکند! ضد کمخونی است و اشتهای کودک رازیاد میکند. ترکیب آب چغندر با ماست ضدسفیدی مو است! برگ چغندر احتمال #دخترزایی را افزایش میدهد.
نمایش همه...
داستان زیبا وشنیدنی غیرت و حیا چه شد؟ شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب‌ های خود می نویسد: روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند. قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید. چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه‌ امروز ما را هم می دید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده‌ آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند. یادمون باشه دین سبد میوه نیست ڪه مثلا سیب رو بردارے ولے پرتقال  رو نه! روزه بگیرے ولے نماز نه! نماز بخونی ولے حجاب نه! قرآن بخونے ، روزه بگیرے ولے آهنگ غیر مجازم گوش بدے!! برای امام حسین علیه السلام عزادارے ڪنے اما نمازت قضا بشہ! چادر بپوشے ولے حیا نداشته باشے چادرے باشے ولے با آرایش 📖قرآن بخونے اما به پدر و مادرت احترام نگذارے! حجاب و حیا داشته باشے اما امربه معروف و نهی از منکر رو ترڪ ڪنے! نه جـــــونم .... نمیشه ‍ ماجرای روباه و مردم آخرالزمان روزی دم روباهی لای سنگی گیر کرد و بر اثر تقلای زیاد دمش کنده شد ، روباه دیگری آن را دید و با تمسخر گفت پس دمت چه شد ؟؟ روباه بی دم گفت من الان سبکتر شده ام و انگار در هوا پرواز میکنم و تا میتوانست از لذت بی دم بودن گفت. روباه دوم نیز فریب خورد دمش را با تلاشی زیاد و درد بسیار کند و لذتی هم نیافت ، با تعجب و عصبانیت پرسید : پس آن لذتی که میگفتی چه شد؟ روباه اول گفت : اگر به دیگر روباه ها از درد کنده شدن دم و مضرات آن بگوییم ما را مسخره میکنند ، و همینطور این روند و تفکر انقدر در میان روباه ها رواج پیدا کرد تا کار به جایی رسید که اکثر روباه ها بی دم شدند و اگر روباه با دمی را میدیدند مسخره اش میکردند هم اکنون نیز در آخرالزمان اگر کسی حیا و عفت و عبادت و خدا و انتظار فرج را داشته باشد مورد تمسخر و انکار شدید جامعه واقع میشود و اگر همرنگ گناهان و کثافات آنها باشد مورد تایید خواهد بود. کار به جایی رسیده که حرف خیر خواهان خریدار ندارد و جاهلان و فاسدان پرستش میشوند ، همچون زمان قوم لوط که گفتند: لوط و پیروانش را از شهر بیرون کنید زیرا مردم پاکدامنی هستند و از ناپاکی ما بیزارند ✨ اگر همرنگ اکثرشان نباشید تمسخر میشوید اما خداوند در ایه 100 سوره مائده میفرمایند: هرگز پاک و ناپاک برابر نیستند حتی اگر تعداد بیشمار ناپاکیها تو را به شگفت آورد
نمایش همه...
آبروم را ریختی والدین عزیز کودک زیر 6 سال درک انتزاعی ندارد مادری میگفت: به فرزندم گفتم آبروی منو ریختی. در جوابم گفت: کجا ریختم؟ همه جا که خشکه! چه قدر به بچه هایمان میگوییم مگه تو به من قول نداده بودی؟ بچه هم با خودش میگوید: من کی به تو چیزی دادم این ها همه مفاهیم انتزاعی هستند. مفاهیم انتزاعی با حواس پنجگانه درک نمیشوند. درک مفاهیم انتزاعی از 7 سالگی شروع میشود و در 18 سالگی کامل میشود. به همین دلیل برای بچه های زیر 6سال زیاد چیزی را توضیح ندهید و بحث نکنید. این کار فقط انرژی شمارا میگیرد. دکتر_هلاکویی
نمایش همه...
چهارشنبه سوری چطور به وجود اومد؟ (خیلی جالبه! از دستش ندین سياوش يكى از مظلومترين چهره هاى شاهنامه است! كه زنِ پدرش، سودابه، بهش دل بست ولی سیاوش هرگزبه پدرش خیانت نکرد و فریب سودابه را نخورد. این ماجرا مدتی بعد به گوش پدرِ سیاوش، كيكاووس، رسيد و کیکاووس خشمگین شد! (درست داستانی مثل یوسف و زلیخا) سياوش از پدرش خواست تا براى اثبات پاكى و بيگناهيش از هفت تونل آتش بگذره و اگر سالم بيرون اومد، آنرا دليل بی گناهيش بدونه! این آزمون آتش در آخرين سه شنبه سال اتفاق افتاد و سیاوش سربلند از آتش بيرون اومد. بنابراین به دستور کیکاووس قرار شد که فردای اون روز، یعنی چهارشنبه، وسط میدون اصلی شهر سوری به کل مردم بده! که شد چهارشنبه سوری و اين روز جشن ملى شناخته شد و ما ایرانیان هم آخرین سه شنبه سال را به ياد پاكى و انسانيت، با پريدن از روى آتش جشن ميگيريم. چهارشنبه سوری در حقیقت نشانی از پاکی ایرانی هاست. نکته جالب اینکه مختار هم وقتی میخواست انتقام کشته شدن امام حسین(ع) که بی گناه بود را بگیره، تصمیم گرفت آخرین پنجشنبه ی ماه صفر قیام کنه و بعد این کار رو یک روز به جلو انداخت وبه نماد پاکی امام حسین(ع) از یارانش خواست که همه بر بام ها آتش روشن کنن! اما رسوم رایج چهارشنبه سوری چی بود؟ از رسوم رایج حتی تا دهه 50 این بود که بچه ها قاشق زنی میکردن! در این رسم دختر بچه ها و پسر بچه ها، چادرسر میکردن، تا شناخته نشن و به در خونهٔ همسایه هاشون می‌رفتن. صاحبخونه از صدای قاشق‌هایی که به کاسه‌ها می‌خورد به در خونه می اومد و توی کاسه‌هایی که دست بچه ها بود آجیل چهارشنبه‌سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می‌ریخت! توی تهران قدیم، هم یک توپ نظامی بزرگ بود که به توت مرواید شهرت داشت و خرافاتی ها میگفتند حاجت میده و شب چهارشنبه سوری زن ها از هرجای تهران بود خودشون رو به توپ میرسوندند تا یا بختشان وا بشه و یا بچه دار بشن و یا حاجت روا بشن! یکی از رسوم چهارشنبه سوری هم فال گوش ایستادن بود. به این شکل که دخترای مجرد، پشت یه دیوار فال گوش می ایستادن و اولین رهگذری که رد میشد حرفهایش تعبیر داشت!! رسم آخر این بود که آخرین دونه هایی که در زمستان انبار کرده بودند هر چی مونده بود، مثلا تخم هندوانه و خربزه و شاهدانه را می آوردن و روی آتش بو میدادن و با نمک تبرک میکردن و همه از اون میخوردن! اصطلاح نمک گیر شدن از همین جا اومده! روز چهارشنبه سوری همه نمک گیر هم میشدند! چهارشنبه سوريتون پیروز
نمایش همه...
به این شکل که دخترای مجرد، پشت یه دیوار فال گوش می ایستادن و اولین رهگذری که رد میشد حرفهایش تعبیر داشت!! رسم آخر این بود که آخرین دونه هایی که در زمستان انبار کرده بودند هر چی مونده بود، مثلا تخم هندوانه و خربزه و شاهدانه را می آوردن و روی آتش بو میدادن و با نمک تبرک میکردن و همه از اون میخوردن! اصطلاح نمک گیر شدن از همین جا اومده! روز چهارشنبه سوری همه نمک گیر هم میشدند! 🌹🍃چهارشنبه سوريتون پیروز🍃🌹 https://t.me/joinchat/AAAAADvfqFF7ezSCpx2lKg
نمایش همه...
نی نی پرارین

🔴وب سایت ما www.niniperarin.com 🔴 اینستاگرام ما http://www.instagram.com/niniperarin.official 🔴تعرفه #تبلیغات

https://t.me/joinchat/AAAAAEAySHOOTWNnDRQqSQ

🔴چهارشنبه سوری چطور به وجود اومد؟ (خیلی جالبه! از دستش ندین👌👌) join👉 @niniperarin 🔥 سياوش يكى از مظلومترين چهره هاى شاهنامه است! كه زنِ پدرش، سودابه، بهش دل بست ولی سیاوش هرگزبه پدرش خیانت نکرد و فریب سودابه را نخورد. این ماجرا مدتی بعد به گوش پدرِ سیاوش، كيكاووس، رسيد و کیکاووس خشمگین شد! (درست داستانی مثل یوسف و زلیخا) سياوش از پدرش خواست تا براى اثبات پاكى و بيگناهيش از هفت تونل آتش بگذره و اگر سالم بيرون اومد، آنرا دليل بی گناهيش بدونه! این آزمون آتش در آخرين سه شنبه سال اتفاق افتاد و سیاوش سربلند از آتش بيرون اومد. بنابراین به دستور کیکاووس قرار شد که فردای اون روز، یعنی چهارشنبه، وسط میدون اصلی شهر سوری به کل مردم بده! که شد چهارشنبه سوری و اين روز جشن ملى شناخته شد و ما ایرانیان هم آخرین سه شنبه سال را به ياد پاكى و انسانيت، با پريدن از روى آتش جشن ميگيريم. چهارشنبه سوری در حقیقت نشانی از پاکی ایرانی هاست. نکته جالب اینکه مختار هم وقتی میخواست انتقام کشته شدن امام حسین(ع) که بی گناه بود را بگیره، تصمیم گرفت آخرین پنجشنبه ی ماه صفر قیام کنه و بعد این کار رو یک روز به جلو انداخت وبه نماد پاکی امام حسین(ع) از یارانش خواست که همه بر بام ها آتش روشن کنن! اما رسوم رایج چهارشنبه سوری چی بود؟ از رسوم رایج حتی تا دهه 50 این بود که بچه ها قاشق زنی میکردن! در این رسم دختر بچه ها و پسر بچه ها، چادرسر میکردن، تا شناخته نشن و به در خونهٔ همسایه هاشون می‌رفتن. صاحبخونه از صدای قاشق‌هایی که به کاسه‌ها می‌خورد به در خونه می اومد و توی کاسه‌هایی که دست بچه ها بود آجیل چهارشنبه‌سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می‌ریخت! توی تهران قدیم، هم یک توپ نظامی بزرگ بود که به توت مرواید شهرت داشت و خرافاتی ها میگفتند حاجت میده و شب چهارشنبه سوری زن ها از هرجای تهران بود خودشون رو به توپ میرسوندند تا یا بختشان وا بشه و یا بچه دار بشن و یا حاجت روا بشن! یکی از رسوم چهارشنبه سوری هم فال گوش ایستادن بود. به این شکل که دخترای مجرد، پشت یه دیوار فال گوش می ایستادن و اولین رهگذری که رد میشد حرفهایش تعبیر داشت!! رسم آخر این بود که آخرین دونه هایی که در زمستان انبار کرده بودند هر چی مونده بود، مثلا تخم هندوانه و خربزه و شاهدانه را می آوردن و روی آتش بو میدادن و با نمک تبرک میکردن و همه از اون میخوردن! اصطلاح نمک گیر شدن از همین جا اومده! روز چهارشنبه سوری همه نمک گیر هم میشدند! 🌹🍃چهارشنبه سوريتون پیروز🍃🌹 https://t.me/joinchat/AAAAADvfqFF7ezSCpx2lKg🔴چهارشنبه سوری چطور به وجود اومد؟ (خیلی جالبه! از دستش ندین👌👌) join👉 @niniperarin 🔥 سياوش يكى از مظلومترين چهره هاى شاهنامه است! كه زنِ پدرش، سودابه، بهش دل بست ولی سیاوش هرگزبه پدرش خیانت نکرد و فریب سودابه را نخورد. این ماجرا مدتی بعد به گوش پدرِ سیاوش، كيكاووس، رسيد و کیکاووس خشمگین شد! (درست داستانی مثل یوسف و زلیخا) سياوش از پدرش خواست تا براى اثبات پاكى و بيگناهيش از هفت تونل آتش بگذره و اگر سالم بيرون اومد، آنرا دليل بی گناهيش بدونه! این آزمون آتش در آخرين سه شنبه سال اتفاق افتاد و سیاوش سربلند از آتش بيرون اومد. بنابراین به دستور کیکاووس قرار شد که فردای اون روز، یعنی چهارشنبه، وسط میدون اصلی شهر سوری به کل مردم بده! که شد چهارشنبه سوری و اين روز جشن ملى شناخته شد و ما ایرانیان هم آخرین سه شنبه سال را به ياد پاكى و انسانيت، با پريدن از روى آتش جشن ميگيريم. چهارشنبه سوری در حقیقت نشانی از پاکی ایرانی هاست. نکته جالب اینکه مختار هم وقتی میخواست انتقام کشته شدن امام حسین(ع) که بی گناه بود را بگیره، تصمیم گرفت آخرین پنجشنبه ی ماه صفر قیام کنه و بعد این کار رو یک روز به جلو انداخت وبه نماد پاکی امام حسین(ع) از یارانش خواست که همه بر بام ها آتش روشن کنن! اما رسوم رایج چهارشنبه سوری چی بود؟ از رسوم رایج حتی تا دهه 50 این بود که بچه ها قاشق زنی میکردن! در این رسم دختر بچه ها و پسر بچه ها، چادرسر میکردن، تا شناخته نشن و به در خونهٔ همسایه هاشون می‌رفتن. صاحبخونه از صدای قاشق‌هایی که به کاسه‌ها می‌خورد به در خونه می اومد و توی کاسه‌هایی که دست بچه ها بود آجیل چهارشنبه‌سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می‌ریخت! توی تهران قدیم، هم یک توپ نظامی بزرگ بود که به توت مرواید شهرت داشت و خرافاتی ها میگفتند حاجت میده و شب چهارشنبه سوری زن ها از هرجای تهران بود خودشون رو به توپ میرسوندند تا یا بختشان وا بشه و یا بچه دار بشن و یا حاجت روا بشن! یکی از رسوم چهارشنبه سوری هم فال گوش ایستادن بود.
نمایش همه...

انتصاب در فرمانداری نرماشیر: با صدور احکام جداگانه ای از سوی دکتر زینی وند استاندارکرمان، آقای حمیدطبسی نژاد به عنوان سرپرست فرمانداری نرماشیر و آقای رضا مشکی به عنوان سرپرست فرمانداری رفسنجان منصوب شدند
نمایش همه...