🍃 دل نوشته

#قرص_خواب گفتنی ها کم نیست من و توکم گفتیم...

چون گل و مِی دمی از پرده برون آی و درآ که دگر باره ملاقات، نه پیدا باشد

حال مرا گر می پرسی پرنده ای را تصور کن که ترس از ارتفاع دارد ... #هپروت

یه تجربه آدما وقتی حالشون خوبه، هزار تا وعده و وعید و قمپز و ادعا و دروغ میگن بهت که مثلا به خیالشون خرت کنن حالا یا هدف دارن یا دلشون میسوزه برات و میخوان چاردقیقه دلت خوش باشه همچین که خرشون از پل میگذره یا توی موقعیت حساس قرار میگیرن تازه داستان هاشون شروع میشه چیکار میکردم خوب مجبور بودم دیگه چاره ای نداشتم حالا چی شده مگه تو اصن درک نمیکنی همش انتظار داری و... حالا من چیکار میکنم هیچی سکوت آروم آهسته جوری که کسی دردش نیاد، ادامه میدم مثل اُسکلا ...😞 #هپروت

میفرماد : از بس که شکستم و ببستم توبه فریاد همی کند ز دستم توبه....

‌ دلم در دست او گیر است، ‏خودم از دست او دلگیر ‏عَجب دنیای بیرحمی، ‏دلم گیر است و دلگیرم.

جای تموم وقتایی که گفتم “نه بابا، عیب نداره ناراحت نشدم درک میکنم.” این بار میخوام بگم درد داشت لعنتی، عیب داره، دیگه نمیتونم درک کنم...

جای تموم وقتایی که گفتم “نه بابا، عیب نداره ناراحت نشدم درک میکنم.” این بار میخوام بگم درد داشت لعنتی، عیب داره، دیگه نمیتونم درک کنم...

با توام ای غم غم مبهم ای نمی دانم هر چه هستی باش اما کاش نه‌ جز اینم آرزویی نیست: هر چه هستی باش اما باش...

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ کوردها یه تعبیر مهرآگین دارند به اسم "باوان" که در اصل از کلمات بابان و بابا میاد یعنی خانه‌پدری. وقتی میگیم «باوانِم» یعنی چنان با دل و جانم آمیختی که گویی ریشه منی،،🥰💙