cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

فضائل و معارف

احادیث و روایات معارف تشیع معرفی و ارائه کتب معتبر سخنرانیهای اعتقادی ارتباط: @saghaleyn1214

نمایش بیشتر
إيران74 833فارسی71 505دسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
2 348
مشترکین
+124 ساعت
-57 روز
+9130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from وبلاگ آثار
از مردم بیگاری نکشید؛ پولش را من می‌دهم! از ذریح بن محمد بن یزید المحاربی روایت است که امام صادق (ع) فرمود: در خانه‌ بودم؛ ناگهان سواره نظام و نیروهای امنیتی خانه را محاصره کردند و از دیوارها به داخل خانه ریختند. خانواده و اطرافیانم [از ترس] پراکنده شدند [و مرا تنها گذاشتند]. [چون مریض بودم و می‌بایست مرا با محمل ببرند] مأموران، به بیگاری کشیدن از مردم اقدام کردند [تا مجبورشان کنند بدون مزد مرا ببرند] گفتم: از مردم بیگاری نکشید؛ بلکه عده‌ای را اجیر کنید و من پرداخت مزدشان را از مال خود تضمین می‌کنم. پس مرا بر محملی نشاندند و در حالی که دور تا دورم را محاصره کرده بودند، بردند. یکی از خویشانم آمد و گفت: برای تو مشکلی نیست؛ فقط [حاکم مدینه] می‌خواهد از تو درباره «یحیی بن زید» پرس‌وجو کند. وقتی مرا بر او [حاکم مدینه] وارد کردند؛ گفت: اگر می‌دانستیم در چنین وضعیت [جسمی] قرار داری؛ به دنبالت نمی‌فرستادیم. فقط می‌خواهیم درباره‌ی یحیی بن زید از تو پرس و جو کنیم. گفتم: از زمانی که از این جا رفته، او را ندیده‌ام [و اطّلاعی ندارم]. [حاکم مدینه] گفت: او را برگردانید. پس مرا به خانه برگرداندند. جعفر، عن ذريح، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: كنت في منزلي، فما شعرت‏ إلا بالخيل‏ و الشرطة  قد أحاطوا  بالدار، قال: فتسوروا عليّ، قال: فتطاير أهلي و من عندي، قال: فأخذوا يتسخرون الناس، قلت: لا تسخروهم و استأجروا علي في مالي، قال: فحملوني في محمل و أحاطوا بي، فأتاني آت من أهلي فقال: إنه ليس عليك بأس، إنما يسألك‏ عن يحيى بن زيد، قال: فلما أدخلوني عليه، قال: لو شعرنا أنك بهذه المنزلة، ما بعثنا إليك، إنما أردنا أن نسألك عن يحيى بن زيد، فقلت: ما لي به عهد قد خرج من هاهنا قال: ردوه، فردوني. (کتاب محمد بن المثنی الحضرمی-الأصول الستة عشر، ص۲۶۵- نشر دارالحدیث) ------ ۱. ظاهراً «ما لی به عهد قد خرج من هاهنا»، تصحیف «ما لی به عهد مذ (منذ) خرج من هاهنا» است که با سیاق لفظ سازگارتر است. هر چند دقیقاً نمی‌دانیم این بازجویی در چه زمانی صورت گرفته است؛ ولی احتمال دارد پس از گریختن یحیی از عراق، این عملیات صورت گرفته باشد. ظاهراً یحیی بن زید (پسرعموی امام) پیش از قیام زید تحت تعقیب نبوده و پس از قیام زید و شهادتش نیز از کوفه به سوی خراسان گریخته و به مدینه نیامده است؛ بنابراین به احتمال زیاد معنای جمله این است که از زمانی که یحیی بن زید از مدینه بیرون رفته، دیگر ملاقاتش نکرده‌ام و اطّلاعی از او ندارم. ۲. از ظاهر روایت برمی‌آید که امام در آن زمان بیمار بوده و می‌بایست ایشان را با محمل ببرند. در روایت تصریح نشده که امام را پیش چه کسی بردند؛ ولی از سیاق برمی‌آید که ایشان را نزد حاکم یا یکی از نزیکانش برده باشند. هر چند داستان به صورت خلاصه و مجمل بیان شده؛ ولی آن چه در ترجمه ذکر شد، نزدیک‌ترین و درست‌ترین برداشت به نظر می‌رسد. ۳. بیگاری کشیدن از مسلمانان، یکی از ناپسندترین ستم‌ها و گناهان است که پیامبر (ص) حتّی در هنگام وفات خود بر اجتناب از آن تأکید کردند. روایت بالا نشان‌دهنده‌ی شدّت حساسیّت امام صادق (ع) در این باره است؛ تا جایی که حتّی حاضر نشد، برای بردن او به نزد حاکم، مردم را به بیگاری بکشند و پرداخت مزد را از جیب خود تضمین کرد؛ با این که اساساً ربطی به ایشان نداشت و گناهش بر گردن حاکم و عمّالش بود. این داستان در عین حال که پستی و لئامت حکومت را به خوبی نشان می‌دهد؛ از کرامت نفس، دلسوزی و تقوای بی‌نظیر امام صادق (ع) نیز حکایت می‌کند.  #حدیث https://alasar.blog.ir/1398/12/25/taskhir
نمایش همه...
Repost from N/a
چيزی از دانش جعفر علیه‌السلام! مشایخ ثلاث (کلینی، صدوق، طوسي) رحمهم‌الله روایت کرده‌اند از امام صادق سلام‌الله‌عليه در باب ويژگی قاضي، فرمود: 🔹«اُنْظُرُوا إِلَى رَجُلٍ مِنكُم يَعلَمُ شَيئاً مِن قَضائنا» (بنگريد به شخصی از شما که چيزی از قضاوت‌های ما را می‌داند) • وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۳ آیةالله خویی رحمه‌الله در این زمینه می‌نویسد: 🔹 علوم آل محمّد علیهم‌السلام آن‌قدر بی‌کران است که اگر کسی بخواهد مصداق حدیث فوق گردد باید مقدار قابل اعتنائی از قضاوت‌های ایشان را بداند تا این عبارت «یعلم شیئاً مِن قضایاهم» بر او صدق کند (مباني تکملة المنهاج، ج۱ ص۸) در این باره حکايت جالبی از لحظه‌ی وفات مرحوم صاحب جواهر نقل شده: 🔸 فائده: نقل شده است زمانی که سکرات مرگ بر صاحب جواهر قدّس‌سرّه شدّت گرفت، به حالت إغماء رفته بود. بعد از اين‌که از آن حالت به هوش آمد گفت: فرشته‌ای را ديدم که به ملک الموت می‌گفت: «ارفق والطف به، فإنّ عنده شيئاً من علم جعفر عليه‌السلام» با او ملايمت و ملاطفت کن زيرا که چيزی از دانش جعفر عليه‌السلام نزد اوست! و معلوم است که آن چيزی که نزد صاحب جواهر بوده في‌نفسه بسيار زياد بوده ولی در واقع تنها «چيزی از دانش جعفر علیه‌السلام» بوده است! (جعفر سبحاني، الرسائل الأربع، ج۳ ص۲۱۹) 🥀وصلّی الله علَی الصادق عن الله جعفر بن محمّد🥀 ╲\╭┓ ╭‌🌺╯ ┗╯\╲
نمایش همه...
شهادت #امام_صادق علیه السلام ⚫️ ورود به منزل امام! 👈🏻 از ابن ربيع ملعون نقل است: ... آخرِ شب بمنزل آن حضرت رسيدم و نردبانی گذاشتم و به خانه او بی‌خبر وارد شدم. ديدم که پيراهنی پوشيده و دستمالی بر کمر بسته و مشغول نماز است. چون از نماز فارغ شد، گفتم: بيا که خليفه تو را می‌طلبد. فرمودند: بگذار دعا بخوانم و جامه بپوشم. گفتم: نمی‌گذارم، فرمودند: بگذار بروم غسلی بکنم و مهياي مرگ گردم. گفتم: وقت ندارم نمی‌گذارم! پس آن مرد پير ضعيف را که زياده از هفتاد سال از عمرش گذشته بود، با يک پيراهن و سر و پای برهنه از خانه بيرون آوردم❗️چون پاره‌ای راه آمد، ضعف بر او غالب شد و من رحم کردم بر او و او را بر استر خود سوار کردم. چون به در قصر خليفه رسيدم، شنيدم منصور به پدرم می‌گفت: وای بر تو ای ربيع! دير کرد و نيامد. پس ربيع بيرون آمد، چون نظرش بر امام عليه ‏السلام افتاد و او را با اين حالت مشاهده کرد گريست! زيرا که ربيع اخلاص بسيار بخدمت حضرت داشت و آن بزرگوار را امام زمان می‌دانست. حضرت فرمودند: ای ربيع، می‌دانم که تو بجانب ما ميل داری، اين قدر مهلت بده که دو رکعت نماز بجا بياورم و با پروردگار خود مناجات کنم... 📓 جلاء العیون، علامه مجلسی رحمه‌الله، ص ٨٧٣ @ashkvareh
نمایش همه...
▪️ایّام شهادت جانسوز و غریبانه امام صادق عليه السّلام تسلیت باد 👈🏻 با دنبال کردن عنوان شهادت: #امام_صادق (علیه السّلام) مطالب مرتبط را مشاهده فرمائید. عظم الله أجوركم و اجورنا @fazaelvamaaref
نمایش همه...
👆🏻➖ قسطلانی در "المواهب اللدنية بالمنح المحمدية، ج٣ ص۶٠۴" می‌گوید: «و ينبغى للزائر أن يكثر من الدعاء و التضرع و الاستغاثة و التشفع و التوسل به- صلى اللّه عليه و سلم- فجدير بمن استشفع به أن يشفعه اللّه تعالى فيه.» سزاوار است که زائر در کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) زیاد دعا و استغاثه کند و متوسّل شود و طلب شفاعت و بی‌تابی کند و سزاوار است که خداوند شفاعت پیامبر اکرم را در حقّ او بپذیرد. سپس می‌گوید: توسّل أعم از لفظی، فعلی و استغاثه جایز است، و توسّل به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قبل از ولادت ایشان و بعد از ولادت، در حيات و ممات و برای برزخ و قیامت، ثابت است. «و اعلم أن الاستغاثة هى طلب الغوث، فالمستغيث يطلب من المستغاث‌، به أن يحصل له الغوث منه، فلا فرق بين أن يعبر بلفظ: الاستغاثة أو التوسل أو التشفع أو التجوّه أو التوجه، لأنهما من الجاه و الوجاهة و معناه: علو القدر و المنزلة. و قد يتوسل بصاحب الجاه إلى من هو أعلى منه، ثم إن كلا من الاستغاثة و التوسل و التشفع و التوجه بالنبى- صلى اللّه عليه و سلم- كما ذكره فى «تحقيق النصرة» و «مصباح الظلام»- واقع فى كل حال، قبل خلقه و بعد خلقه، فى مدة حياته فى الدنيا و بعد موته فى مدة البرزخ، و بعد البعث فى عرصات القيامة.»تاریخ گواهی می‌دهد که قبل از نشر افکار #ابن_تیمیه مسئله توسّل و زیارت قبور، از واضحات و آداب بین سُنّیان بوده و نمونه‌هایی ذکر شد و اينجا مجال ذکر موارد بیشتری نیست و إلّا جای بسط بسيار دارد. لذا ملاحظه می‌کنید که مؤلف کتابی که ابتدای بحث ذکر شد، شیعه و سُنّی را به دلیل توسّل و استشفاع، مشرک و بدتر از مشرکین صدر اسلام می‌داند. به واقع اتباع ابن‌تیمیه فقط خود را مسلمان واقعی می‌دانند! در ادامه این ادّعا واضح‌تر می‌شود. ادامه دارد .... @fazaelvamaaref
نمایش همه...
اتّهامات شرم‌آور "حمود بن عبدالله التويجري" عالِم وهّابی، به شیعیان (تهمت اوّل) ▪️وی کتاب مشهوری دارد به نام "غربة الإسلام" که ماحصل آن را می‌توان در این جمله خلاصه کرد: «غير از #ابن_تیمیه و أتباع او، همه مُشرکند، خصوصاً شیعیان، و حتّی کثیری از سُنّیان» وی در جلد اول کتاب، فصلی را به "مدّعیان اسلام" اختصاص داده. یعنی کسانی که مسلمان نیستند، و فقط ادّعای اسلام دارند! سپس می‌گوید: "صنفی از آنان، مشرکینند که بنام اسلام، شِرک را ترویج می‌کنند و مانند عصر جاهلیّت بت‌پرستی دارند، فقط نوعش تفاوت دارد." و اینها را بدتر از مشرکین عصر جاهلیّت می‌داند! و سپس شرح می‌کند: «أن مشركي هذه الأزمان، و قبلها بقرون كثيرة إذا وقعوا في الشدائد أخلصوا الدين لغير الله؛ فتراهم يهتفون باسم علي وغيره من أهل البيت، أو باسم عبد القادر الجيلاني، أو أحمد البدوي، أو الدسوقي، أو زينب، أو أمثال هؤلاء المعبودين من دون الله، وينادونهم من قريب و بعيد، و ينذرون لهم النذور، و يقربون لهم القرابين، و يتضرعون إليهم، و يدعونهم رغبا و رهبا، منيبين إليهم، مخلصين لهم الدين، معتقدين أنهم أسرع إجابة لهم و فرجا من الله تعالى، و قلّ من يستغيث منهم بالله في تلك الحال، فشركهم دائم في الرخاء والشدة؛ و هو في الشدة أعظم، وهذا بخلاف ما كان عليه المشركون الأولون فإنهم يشركون في حال الرخاء، فإذا وقعوا في الشدائد دعوا ربهم منيبين إليه.» (ج١ ص٢٠٧) ✍🏻 مشرکینِ این زمان _ و قبل از دوره ما که چند قرن می‌باشد نیز به همین شکل بوده _ وقتی گرفتار می‌شوند، به غیر خدا روی‌ می‌آورَند، لذا شروع می‌کنند به صدا کردنِ علی و اهل بیت (علیهم السّلام)، و عبدالقادر گیلانی (صوفی ناصبی) و احمد بدوی (صوفی) و دسوقی (صوفی) و زینب (ظاهرا منظورش حضرت زینب عليها السّلام است)، و امثال اینها که خدایانی غیر از خدای أحد هستند، و از راه دور و نزدیک برایشان نذر می‌کنند و به انواع مختلف به آنان تقرّب می‌جویند و تضرّع و انابه می‌کنند و معتقدند که آنان زودتر از خداوند اجابت می‌کنند! لذا استغاثه این مشترکین در حال گرفتاری به خداوند، خیلی کم است، آنان در حال گرفتاری و آسایش همین‌گونه شِرک دارند ولی در گرفتاری، شِرک آنان اوج می‌گیرد. این طوایف، از مشرکینِ عصر جاهلیّت بدترند، زیرا آنان فقط در آسایش مشغول بت‌پرستی بودند، ولی در گرفتاری و شدائد، متوجّه خداوند می‌شدند. (انتهي کلامه) لعنت خداوند متعال بر کسی که اهل بیت علیهم السّلام را خدای خود قرار دهد و آنان را به اجابت أسرع و أصلح از خداوند متعال بداند. لذا این اوّلین تهمت این سُنّی وهّابی به شیعیان است. زیرا شیعیان اهل بیت علیهم السّلام را فقط وسیله و شفیع قرار می‌دهند به دستور قرآن (وابتغوا الیه الوسيلة) ولی تمام امور را در دست خداوند متعال می‌دانند. اصل توسّل مختصّ شیعیان نیست. بعنوان نمونه: ✅ نقل کرده‌اند که عمر بن خطّاب در قحطی، به عبّاس عموی رسول اکرم صلی الله علیه و آله توسّل جست. (أنَّ عُمَرَ بْنَ الخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، كَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا، وَ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا_ صحیح بخاری، ج٢ ص٢٧) ➖#ابن_تیمیه می‌گوید: "علماء اتّفاق نظر دارند که اصحاب، در زمان حیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به ایشان توسّل و استشفاع می‌نمودند، چنانکه عمر بن خطّاب در خشکسالی به عبّاس توسّل جست. و این بدان معناست که از شفیع مى‌خواهند دعا کند تا خداوند شفاعتش را در حقّ مردم قبول نماید." (سپس روایت فوق را نقل می‌کند.) و بعد می‌گوید: "معاویه نیز در خشکسالی شام، به یزید بن أسود متوسّل شد و او را ‌شفیع قرار داد." (مجموعة الرسائل و المسائل، باب: الشفاعة الشرعية و التوسّل إلي الله بالأعمال و بالذوات و الأشخاص، ج١ ص١٠) ➖بدرالدين العيني در "عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج٧ ص٣٢" ذیل روایت فوق نوشته: «أَنهم كَانُوا إِذا استسقوا كَانُوا يستسقون بِالنَّبِيِّ، صلى الله عَلَيْهِ وَسلم، فِي حَيَاته، وَ بعده استسقى عمر بِمن مَعَه بِالْعَبَّاسِ عَم النَّبِي، صلى الله عَلَيْهِ وَسلم، فجعلوه كَالْإِمَامِ الَّذِي يسْأَل فِيهِ، لِأَنَّهُ كَانَ أمس النَّاس بِالنَّبِيِّ، صلى الله عَلَيْهِ وَسلم، وأقربهم إِلَيْهِ رحما فَأَرَادَ عمر أَن يصلها ليتصل بهَا إِلَى من كَانَ يَأْمر بصلَة الْأَرْحَام، صلى الله عَلَيْهِ وَسلم، وَعَن كَعْب الْأَحْبَار أَن بني إِسْرَائِيل كَانُوا إِذا قحطوا استسقوا بِأَهْل بَيت نَبِيّهم...» 👇🏻
نمایش همه...
✍🏻 اصحاب، در زمان حیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به خودش توسّل می‌کردند برای خشکسالی، و بعد از آن حضرت، از آنجا که عبّاس عموی پیامبر اکرم و از همه به او نزدیکتر بود، لذا عمر به او متوسّل شد، و او را همچون امام قرار داد، و با این عمل، عبّاس را احترام کرد و احترام‌ به او، احترام به آن حضرت محسوب می‌شد که امر به صله ارحام نموده؛ لذا عمر او را که از ارحام رسول خدا بود احترام نمود تا رسول خدا را محترم شمرَد. و کعب‌الاحبار نقل کرده که بنی‌اسرائیل در زمان قحطی، به اهل بیت پیامبرشان متوسّل می‌شدند.» اینجا بین علمای سُنّیان بحث مفصّلی شکل گرفته که توسّل قولی و فعلی تفاوت دارد، یعنی فرق است بین اینکه شفیع حاضر باشد و او دست به دعا بلند کند (مانند عبّاس که عمر نزد او رفت)، یا او را با لفظ شفیع قرار دهیم و مثلا بگوئیم: خدايا بحقّ فلانی و به جایگاهی که فلانی نزد تو دارد. "آلوسی" در تفسیرش (ج٣ ص٢٩۶) ذیل روایت توسّل عمر بن خطّاب به عبّاس، إشکالاتی را مطرح کرده که دعوای عِنَب و أنگور است، همچنین برخی علمای ديگر از سُنّیان نیز إشکال کرده‌اند؛ امّا در نقل و فعل سُنّیان برای هردو مورد شاهد و مؤید وجود دارد. یعنی هم شفیع قرار دادن شخص، هم جایگاه آن شخص. ➖محمد أنور شاه کشمیری حنفي که "محمد بن عبدالوّهاب" را احمق و جاهل خطاب کرد، در "فیض الباري علی صحيح البخاري، ج۴ ص۴٨۴" ذيل روايت مذکور می‌نویسد: «قوله: (وإنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نبيِّنا. فاسْقِنَا، فَيُسْقَوْنَ) قلتُ: و هذا توسُّلٌ فعليٌّ، لأنه كان يقول له بعد ذلك: قُمْ يا عبَّاس فاسْتَسْقِ، فكان يَسْتَسْقِي لهم. فلم يَثْبُتْ منه التوسُّلُ القوليُّ، أي الاستسقاء بأسماء الصالحين فقط، بدون شركتهم. أقول: و عند الترمذي: «أن النبيَّ صلى الله عليه و سلّم عَلَّمَ أعرابيًا هذه الكلمات - و كان أعمى: اللهم إني أتوجَّهُ إليك بنبيكَ محمد نبي الرحمة .... ، إلى قوله: اللَّهُمَّ فشفِّعْهُ فيَّ»، فثبت منه التوسُّلُ القوليُّ أيضًا. و حينئذٍ إنكار الحافظ ابن تَيْمِيَة تطاولٌ.» ✍🏻 عمر بن خطّاب در توسّل به عبّاس، گفت: خدایا ما به وسیله عبّاس عموی رسولت به تو عرض حاجت می‌کنیم، پس باران را بر ما نازل کن؛ این توسّلِ فعلی است، زیرا عبّاس حاضر بود و بعد از کلام عمر، خودش دست به دعا بلند کرد. لذا توسّل قولی که خدا را فقط به اسماء صالحین قَسم دهیم، ثابت نمی‌شود. امّا با توجّه به روايتی که ترمذی نقل کرده: "رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به آن مرد نابینا که از حضرت درخواست دعا نمود تا بینا شود، اینگونه فرمودند که بگو: خدایا من به تو روی می‌آورَم بحقّ نبي‌ات محمّد نبي رحمت." توسّل قولی نیز ثابت می‌شود. لذا انکار #ابن_تیمیه درباره توسّل قولی، مکابره و غرور مقابل حقّ است. و در (ج ٢ ص ۴٩۶) می‌گوید که حتّی علمای متأخر ما به هر دو نوع توسّل قائلند، فقط #ابن_تیمیه منع کرده. 🔸همچنین مردم مدينه در خشکسالی شدید به توصيه عایشه، به قبر رسول اکرم صلی الله علیه و آله توسّل جستند: «قحط اهل المدينة قحطا شديدا، فشکوا إلي عايشة فقالت: انظروا قبر النبي فجعلوا منه کوا إلي السماء حتي لايکون بينه و بين السما سقف، قال: ففعلوا فمطرنا مطرا حتی تبت العشب و سمنت الابل حتی تفتقت من الشحم و سمی عام الفتق.» (مسند دارمي يا سنن دارمي، ط _دارالمغني النشر والتوزيع ، ج١ ص٢٢٧) محقّق این کتاب (حسين سليم اسد الداراني) نیز ذیل روایت می‌نویسد: رِجاله ثقات. رُوات آن ثقه هستند. ➖#ابن_حبان در "کتاب الثقات" می‌گوید: «بارها به زیارت قبر علی بن موسی الرضا (علیهما السّلام) رفتم و در مدّتی که در طوس بودم، هر وقت مشکلی بر من عارض میشد، به زیارت قبر آن حضرت می‌رفتم و از خداوند می‌خواستم مشکلم را برطرف کند؛ و الحمدلله مشکلم برطرف می‌شد و این را مکرر امتحان کردم و نتیجه گرفتم. ➖ "ابوعلی خلال" شیخ حنابله، می‌گوید: «ما همّني أمر فقصدت قبر موسى بن جعفر فتوسلت به الا سهل الله تعالى لي ما أحب.» هرگاه مشکلی بر من عارض شود، قبر موسی بن جعفر(علیهما السّلام) را زیارت می‌کنم و به ایشان متوسّل می‌شوم و خداوند مشکل مرا آسان می‌کند. (تاریخ بغداد، ج١ ص١٣٣) 👇🏻
نمایش همه...
فضائل و معارف

#رجال 🔹#ابن_حبان (العامي الشافعي): عَليّ بن مُوسَى الرِّضَا، يروي عَن أَبِيه الْعَجَائِب روى عَنهُ أَبُوالصَّلْت وَ غَيره كَأَنَّهُ كَانَ يهم و يخطء... !!! 📚 المجروحين من المحدثين والضعفاء والمتروكين، الناشر: دار الوعي - حلب، ج ٢ ص ١٠٦ ✴️ و قال في موضع آخر: عَليّ بن مُوسَى الرِّضَا وَ هُوَ عَليّ بن مُوسَى بن جَعْفَر بن مُحَمَّد بن عَليّ بن الْحُسَيْن بن عَليّ بن أبي طَالب أَبُوالْحسن من سَادَات أهل الْبَيْت و عقلائهم وَجلة الهاشميين و نبلائهم يجب أَن يعْتَبر حَدِيثه إِذا روى عَنهُ غير أَوْلَاده و شيعته و أبى‌الصَّلْت خَاصَّة فَإِن الْأَخْبَار الَّتِي رويت عَنهُ وَ تبين بَوَاطِيلُ إِنَّمَا الذَّنب فِيهَا لأبى الصَّلْت و لأولاده و شيعته لِأَنَّهُ فِي نَفسه كَانَ أجل من أَن يكذب. وَ مَات عَليّ بن مُوسَى الرِّضَا بطوس من شربة سقَاهُ إِيَّاهَا الْمَأْمُون فَمَاتَ من سَاعَته وَ ذَلِكَ فِي يَوْم السبت آخر يَوْم سنة ثَلَاث وَ مِائَتَيْنِ. و قبره بسناباذ خَارج النوقان مَشْهُور يزار بِجنب قبر الرشيد 👈🏻 قد زرته مرَارًا كَثِيرَة وَ مَا حلت بِي شدَّة فِي وَقت مقَامي بطوس فزرت قبر عَليّ بن مُوسَى الرِّضَا صلوَات الله…

🎥 بنده یقین دارم که #عثمان_الخمیس از سلامت عقل برخوردار نیست، می‌گوید: «شیعیان عاجزند که از کتب معتبرشان، حتّی یک روایت از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در فضیلت علی (علیه السّلام) بیاورند! بلکه در کتب سُنّیان مانند #بخاری و #احمدبن‌حنبل و ترمذی است که فضائل اهل بیت پیامبر (علیهم السّلام) نقل و منتشر شده و شیعیان نیز به همان موارد استناد می‌کنند!» ✅ مشخّص است در دانشگاه‌های این جماعت، حتّی با این میزان بیسوادی، مدرک دکتری و تریبون بین‌المللی می‌دهند و می‌توان مُفتی شد! بی‌جهت نیست در برخی بلاد سُنّیان هرکس از والده‌اش قهر می‌کند در منصب فتوا می‌نشیند و تکفیر و تفسیق می‌کند و مسلمین را به جان یکدیگر می‌اندازد. کلام عثمان‌الخميس مرا به یاد جمله #ذهبی انداخت که گفته بود: "شيخ مفید دویست تألیف دارد ولی الحمدلله من یکی از آنها را هم نخوانده‌ام." (اینجا) خب مشکل همین‌جاست که بدون مراجعه به منابع شیعه، رطب و يابس می‌بافید و دست به تهمت و افتراء می‌زنید و دعاوی بی‌جا می‌نمائید. یک مورد تکان‌دهنده را در مطلب بعد می‌آورم ان شاء الله، تا سطح آگاهی این جماعت از معارف شیعه را ببینید. @fazaelvamaaref
نمایش همه...
💢 اگر توکّلت به خداوند متعال و توجّهت به امام معصوم باشد، نیازی به دیگران و صاحب‌منصبان نیست در این روزگاری که گرفتاری‌های مادّی و معنوی بسیار شده است، برخی به جای اینکه به خداوند متعال توکّل، و به حجّت او (علیه السّلام) توسّل کنند، چشم امیدشان به فلان رئیس و فلان مسئول است، و از توسّل به امام عصر عجل الله فرجه غافل شده‌اند و به این باور نرسیده‌اند که تمام امور به دعای ایشان سامان می‌گیرد. 🌸 شیخ صدوق رحمه الله، روایتی دراین‌باره نقل کرده است که جالب توجّه است: شخصی از شیعیان در بغداد برای انجام یکی از امور مهمش نزد وزیر آن زمان در امور املاک «علی بن عیسی» رفت، و او درخواست وی را ردّ کرد و کارَش را پیش نبرد. آن شخص گوید به وزیر گفتم: «فإني أسأل من في يده قضاء حاجتي فقال له عليُّ بن عيسى: من هو؟ فقال: الله عزَّوجل، و خرج مغضباً، قال: فخرجت و انا أقول: في الله عزاء من كلِّ هالك و درك من كلِّ مصيبة...» ✍🏻 من از كسى درخواست مى‌كنم كه قضاى حاجتم به دست اوست. على بن عيسى گفت: او كيست⁉️ گفتم خدای تعالی. و خشمناك بيرون آمدم و با خود مى‌گفتم: خداوند متعال تسليت‌بخشِ هر هالك و جبران‌كننده هر مصيبتى است. سپس بازگشتم و فرستاده‌اى از جانب "حسين بن روح" (رضوان الله علیه) وکیل امام عصر عجل الله فرجه، نزدم آمد و به او شكايت بردم. او رفت و حال مرا به او گزارش داد و با صد درهم و يك دستمال و مقدارى حنوط و چند تكّه كفن باز آمد و گفت: «مولاك يقرئك السلام و يقول لك: إذا أهمّك أمر أو غم فامسح بهذا المنديل وجهک فإن هذا منديل مولاك عليه‌السلام و خذ هذه الدَّراهم و هذا الحنوط و هذه الاكفان و ستقضى حاجتك...» ✍🏻 مولايت به تو سلام مى‌رساند و مى‌گويد: هرگاه غم و اندوه به سراغت آمد اين دستمال را بر روى صورتت بكش كه این دستمالِ مولايت عليه السّلام است، و اين دِرهم‌ها و حنوط و كفن را بگير كه به آنها نیاز پیدا خواهی کرد. 📗 کمال الدین، ط_دارالکتب الإسلامية، ، ج ٢، ص ۵۰۵ 🔅 آری، باید امیدمان را از همه به جز خداوند متعال قطع کنیم، و به امام خود توسّل نمائیم. @ashkvareh
نمایش همه...
گریه کن بین مردم مشهور و متعارف است که: "گریه کردن سبب اندوه و حزن است، و خندیدن سبب نشاط." ➖امّا از نگاه دینی، عقلی، و تجربی، گریه کردن سبب سبک‌بالی و فرونشستنِ شدّت حزن یا وجد است، گاهی انسان از شوق و وجد می‌گِرید، گاهی از حزن؛ و تا در آن لحظه اشک جاری نشود، آنچه که مفیدِ روح و جسم است، محقّق نمی‌شود. این مسئله صِرفا به مصائب اهل بیت علیهم السّلام محدود نیست، بلکه در تمام مواقعی که انسان دچار مصیبت و حزن، یا وجد و شوق می‌شود، گریستن تسکین درد او می‌باشد، که البتّه گریستن از خوف خداوند متعال و برای مصائب اهل بیت علیهم السّلام، بالاترین مرتبه و درجه اشک را دارد. بارها ديده و تجربه کرده‌ایم که هنگام وداع عزیزان، برای دلتنگی، در واقعه‌ای غیر منتظره، شنیدن یک خبر خوب یا بد، زیارت قبور و امثالهم، حالت گریه دست می‌دهد و بعد انسان آرامش می‌یابد، حتّی اگر انسان آن لحظه خودداری کند و بروز ندهد. لذا این حالت، یک نعمت عظیمی‌ست از جانب خداوند متعال که انسان را از عارضه‌های جسمی و روحی نجات می‌دهد. در روایات نیز به این مسئله تصریح شده؛ بعنوان نمونه: أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْهُذَلِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ خَالِدٍ الْقَطَّانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام وَجْداً وَجَدْتُهُ عَلَى ابْنٍ لِي هَلَكَ حَتَّى خِفْتُ عَلَى عَقْلِي فَقَالَ إِذَا أَصَابَكَ مِنْ هَذَا شَيْ‏ءٌ فَأَفِضْ مِنْ دُمُوعِكَ فَإِنَّهُ يَسْكُنُ عَنْكَ. ✍🏻 منصور صيقل گويد: از حزن و اندوهى كه به خاطر از دست دادن فرزندم به من دست داده بود _ تا جايى كه ترسيدم دچار جنون شوم _ به امام صادق عليه السّلام شكوه كردم. حضرت فرمودند: هرگاه از چنين مصيبتى چيزى به تو رسيد، گريه كن، كه گريه، غم و اندوه تو را آرامش خواهد بخشيد. (الکافی، ج ٣ ص ٢۵٩) 🔘 علّامه مجلسی رحمه الله: و يدل على استحباب البكاء مع شدة المصيبة و أنه موجب لتسكين الوجد و الحزن. روایت دلالت می‌کند که گریستن هنگام مصائب مستحب است، و سبب تسکین وجد و غُصّه می‌باشد. (مرآة العقول، ج١۴ ص٢٣٧) @fazaelvamaaref
نمایش همه...