cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

•𝙝𝙤𝙩 𝙖𝙧𝙩𝙞𝙨𝙩🍑•

حش.ری باشی لایه پاهاتو نشونش بدی با مظلومیت بگی بکن توش🔞🍑 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
9 497
Suscriptores
+3 19124 horas
+3 1917 días
+3 19130 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

ک*ص لیتلش و با پستونک می*گاد!🔞🍼💦 پستونک رو از توی دهنم درآورد و لای .ص خیس و #لزجم کشید که آه بلندی کشیدم. انگشتش رو محکم توی #سوراخ تنگم فرو کرد و جیغ بلندی کشیدم که غرید: -دوست داری ددی با #پستونک سوراخت و ب*گاد؟!🔞 تند تند سری تکون دادم که ددی پستونک رو نزدیک #سوراخم کرد و...🌸🤤👅 https://t.me/+eb7y-GXuF1NkOGZk
Mostrar todo...
خانوم کوچولو 🎀

این کانال فروشی نیست یه دزد پیدا شده و داره با فتوشاپ یه سری کانالارو به اسم خودش میدزده و میفروشه اینجا به هیچ عنوان فروشی نیست گول نخورید❌

#بی_غیر_تی🔞❌ محسن ام 34 سالمه از تهران و همسرم مهنوش 30 ساله.مهنوش روز به روز اندامش جا افتاده و ســکـ.ـسی تر میشد تا همین اواخر که واقعا چشمهای بقیه رو به اندام خودش خیره میکرد . از اول زندگیمون هم زیاد پوشش و حجابش کاری نداشتم و مهنوش هم زیاد اهل جن.دگی و امار دادن نبود . اولین بار که حس بیغ.یرتیم تحریک شد چند ماه پیش بود که تو یکی از مهمونی های فامیلی با ساپورت و پاهای لخت میگشت و ساق پاهای سفید و گوشتی زنم خیلی تو چشم و چون دامن تا زانوش بود کل ساق پاهای سفیدش بیرون بود و خیلی تحریک شده بودم از اینکه دارن به زنم با شـ.ـهــوت نگاه میکنن . استارت بیغ.یرتیم زده شد و مهنوش رو هم تشویق میکردم که موقع بیرون رفتن لباس های کوتاه بپوشه جوری که کل تابستون رو با دامن میرفت بیرون بیرون و پاهای لختش همه رو تحریک میکرد بعضی جاها هم ازش فاصله میگرفتم تا عکس العمل بقیه رو ببینم .تو همین سایت خیلیا پیام میدادن ماساژورن . اولین بار یه پسر اومد خونمون 22 ساله که مفعول هم بود و خیلی عالی ماساژ میداد و با علی ماساژور هماهنگ کردم که تا میتونه زنمو بماله و تحریکش کنه. پسرمو بردم مهد کودک.علی اومد و زنم هم با دامن تا بالای زانوش رفت تو اتاق . من به بهونه فوتبال دیدن تو هال نشسته بودم . ولی بعد از چند دقیقه رفتم تو اتاق خواب . زنم پشتش به من بود و منو نمیدید. علی از ساق پاهاش شروع کرده بود و بعد از ماساز دادن تا زانوش شروع کرد به لیس زدن ساق پاهای سفید و ســ.کــسی زنم . از مچ پا لیس میزد تا زانوش زنم هم چیزی نمیگفت . همزمان که ساقهای زنمو لیس میزد با دستاش رون و کـ.ـون زنمو هم میمالید و باعث شده بود یه صدای اه و ناله ریزی یهو..... https://t.me/+xPzs0V-vLnM0NzFk ادامش اینجاست👆🏻👅💦💦💦 مرجع داستانای سک.سی وطنی🔞🔞🔞
Mostrar todo...
👍 10
_لباستو دربیار همینجا جلوی در... میخام بدنتو ببینم... _ اخه.... _ کاری که گفتم بکن. آروم دستمو سمت لباسم بردم.جالب این بود که اون هیچ کاری نمیکرد.انگار منتظر بود من مو به مو کاری که خواسته بود انجام بدم... _ حالا برو و روی مبل دراز بکش. اول پاهام قفل کرده بود از ترس.اما الان بی اراده کارایی که میگفت انجام میدادم. سمت مبل رفتمو روش دراز کشیدم.چیزی حالت زیرانداز زیر پهن کرد.نمیفهمیدم اینا برای چیه ؟؟زیر پام نشست و دستشو سمت شور*تم برد. با قرار گیری دستش روی کش بالای شور*تم ناخوداگاه به مچ دستش چنگ زدم. تا حالا هیچ مردی به بدن من دست نزده بودچه برسه که جلوش لخت بشم و با سوتین و شور*ت باشم.همین الانم کلی از خط قرمز های خودم فاصله گرفته بودم... در کمال آرامش مچ دستمو گرفت و روی شکمم گذاشتش. _ دستت از اینجا تکون نمیخوره.. فهمیدی؟؟ https://t.me/+eb7y-GXuF1NkOGZk #ورودزیر۱۸سال_اکیداممنوع🔞🔞🔞
Mostrar todo...
👍 3
Photo unavailable
سک.س داغ با پدر شوهر شه.وتی🔞💦👇🏻 لباس #عروسم رو بالا داد و دستی به #تپلم #کشید که اشکام روی صورتم ریخت _ولم کن عوضی کثافت تو پدرشوهرمی از خودت خجالت بکش شلوارشو درآورد که خودمو عقب کشیدم و هق زدم #کـ..یرشو جلوی صورتم گرفت که با دیدن اون حجم از کلفتیش که دوبرابره #کـ..یره شوهرم بود چشم هام گردشد #کـ**یرشو به تپلم مالید _آره عزیزم آره عروسم ببین ماله من چقد از ماله پسرم بزرگتره دوسش داری؟ داشتم وا میدادم خیلی کلفت بود و منم عاشق #کـ**یرای #کلفت بودم دو دل بهش نگاه کردم که موهام رو نوازش کرد و #کـ...یرشو جلوی دهنم گرفت و منم که دنبال بهونه ایی بودم کل اون #کـ...یر کل.فت و چروکش رو توی دهنم کردم و مثل آبنبات مشغول ساک زدن شدم موهام رو نوازش کرد و چشم هاش رو بست _اره عروسکم آره عروس خوشگلم بخور برای پدرشوهرت..😋🍆💦 https://t.me/+tCif55puUzgxZTZk https://t.me/+tCif55puUzgxZTZk میخواد به پدرشوهرش ک^ص بده ک شوهرش میرسه....👅🔞
Mostrar todo...
•𝙝𝙤𝙩 𝙣𝙞𝙜𝙝𝙩🍑•

انقدر وحشیانه ترتیبتو داده باشه که تا دست رو کـ‌لوچه ات میزنی جاش بسوزه و درد کنه...🍑🔞 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

👍 7
#بهشت_داغ🍓💦 #پارت5 _میخوام جلوی من ک...ص نازتو بمالی و انگشت کنیش! با حرفش اروم سوراخ باکرمو نشونش دادم و انگار شروع کرد از پشت دوربین به ما.لیدن ک.ی..رش و با مالیدن ک...صم صدای نالم بالا رفت! _اووه فاک... اروم انگشتمو به سوراخ جلوم فشار دادم و طوری که به پردم اسیب نرسه کمی قلقلکش دادم و با تصور انگشتای تتو ارتیستم که الان داره ار...ضام میکنه صدای نالم بالاتر رفت! _فاک...چقدر خیسی دختر! محکم چند ضربه رو ک...صم زدم و چو..چولمو مالیدم و از سوزشش پلکام رو هم فشرده شد و تند تر مالیدمش هم سوزش داشتم هم میخواستم زودتر ار...ضا شدم و با پاچیدن یهویی ابم رو لحاف صدای عربده اونم بلند شد و بی جون رو تخت افتادم! _خوب بود؟! ک...ی..رم بهت حال داد؟! اون احمق فکر میکرد با دیدن سالارش ار..ضا شدم؟ گرچه بدنش سک.سی بود اما حتی دیدن بدنشم نمیتونست جوری که با فکر اون لبا و انگشتا ار..ضا میشم ار..ضام کنه! _قطع میکنم دیگه تیام ابت که اومد فعلا! تماسو که قطع کردم بی جون رو تخت وا رفتم و کمی که گذشت و به خودم اومدم و بلند شدم و سمت حموم رفتم
Mostrar todo...
👍 34👏 19 10🍓 5😱 1
_لباستو دربیار همینجا جلوی در... میخام بدنتو ببینم... _ اخه.... _ کاری که گفتم بکن. آروم دستمو سمت لباسم بردم.جالب این بود که اون هیچ کاری نمیکرد.انگار منتظر بود من مو به مو کاری که خواسته بود انجام بدم... _ حالا برو و روی مبل دراز بکش. اول پاهام قفل کرده بود از ترس.اما الان بی اراده کارایی که میگفت انجام میدادم. سمت مبل رفتمو روش دراز کشیدم.چیزی حالت زیرانداز زیر پهن کرد.نمیفهمیدم اینا برای چیه ؟؟زیر پام نشست و دستشو سمت شور*تم برد. با قرار گیری دستش روی کش بالای شور*تم ناخوداگاه به مچ دستش چنگ زدم. تا حالا هیچ مردی به بدن من دست نزده بودچه برسه که جلوش لخت بشم و با سوتین و شور*ت باشم.همین الانم کلی از خط قرمز های خودم فاصله گرفته بودم... در کمال آرامش مچ دستمو گرفت و روی شکمم گذاشتش. _ دستت از اینجا تکون نمیخوره.. فهمیدی؟؟ https://t.me/+eb7y-GXuF1NkOGZk #ورودزیر۱۸سال_اکیداممنوع🔞🔞🔞
Mostrar todo...
👍 1
تنبیه دختر دبیرستانی توسط همکلاسیش 🔞💦 - یا ک‌.صمو میخوری یا به بابام میگم اخراجت کنه ! - حق نداری از قدرتت سواستفاده کنی .. دستشو نوازش گرانه روی صورتم کشید . - یادم نمیاد ازت اجازه گرفته باشم . فاصله گرفت و به فیلم اشاره کرد - ده ثانیه وقت داری خم بشی ! یک .. دو .. سه ... به شماره هشت که رسید دستامو به نشونه تسلیم بالا بردم . - باشه باشه ! پخشش نکن میکنم . اینو گفتم و خم شدم پایین دامنشو پایین دادم و..💦 https://t.me/+JdQQkYSeeM00ODA0
Mostrar todo...
مـدرسـه‌یِ لزبـین

"بهت قول میدم عزیزم؛ که هرروز بیشتر از دیروز دوستت داشته باشم." نویسنده: تینا ژانر: عاشقانه، معمایی، مدرسه ای، لزبین🏳️‍🌈 •پارت گذاری: سه‌روز در هفته

👍 2
#بی_غیر_تی🔞❌ محسن ام 34 سالمه از تهران و همسرم مهنوش 30 ساله.مهنوش روز به روز اندامش جا افتاده و ســکـ.ـسی تر میشد تا همین اواخر که واقعا چشمهای بقیه رو به اندام خودش خیره میکرد . از اول زندگیمون هم زیاد پوشش و حجابش کاری نداشتم و مهنوش هم زیاد اهل جن.دگی و امار دادن نبود . اولین بار که حس بیغ.یرتیم تحریک شد چند ماه پیش بود که تو یکی از مهمونی های فامیلی با ساپورت و پاهای لخت میگشت و ساق پاهای سفید و گوشتی زنم خیلی تو چشم و چون دامن تا زانوش بود کل ساق پاهای سفیدش بیرون بود و خیلی تحریک شده بودم از اینکه دارن به زنم با شـ.ـهــوت نگاه میکنن . استارت بیغ.یرتیم زده شد و مهنوش رو هم تشویق میکردم که موقع بیرون رفتن لباس های کوتاه بپوشه جوری که کل تابستون رو با دامن میرفت بیرون بیرون و پاهای لختش همه رو تحریک میکرد بعضی جاها هم ازش فاصله میگرفتم تا عکس العمل بقیه رو ببینم .تو همین سایت خیلیا پیام میدادن ماساژورن . اولین بار یه پسر اومد خونمون 22 ساله که مفعول هم بود و خیلی عالی ماساژ میداد و با علی ماساژور هماهنگ کردم که تا میتونه زنمو بماله و تحریکش کنه. پسرمو بردم مهد کودک.علی اومد و زنم هم با دامن تا بالای زانوش رفت تو اتاق . من به بهونه فوتبال دیدن تو هال نشسته بودم . ولی بعد از چند دقیقه رفتم تو اتاق خواب . زنم پشتش به من بود و منو نمیدید. علی از ساق پاهاش شروع کرده بود و بعد از ماساز دادن تا زانوش شروع کرد به لیس زدن ساق پاهای سفید و ســ.کــسی زنم . از مچ پا لیس میزد تا زانوش زنم هم چیزی نمیگفت . همزمان که ساقهای زنمو لیس میزد با دستاش رون و کـ.ـون زنمو هم میمالید و باعث شده بود یه صدای اه و ناله ریزی یهو..... https://t.me/+xPzs0V-vLnM0NzFk ادامش اینجاست👆🏻👅💦💦💦 مرجع داستانای سک.سی وطنی🔞🔞🔞
Mostrar todo...
👍 4 1
_لباستو دربیار همینجا جلوی در... میخام بدنتو ببینم... _ اخه.... _ کاری که گفتم بکن. آروم دستمو سمت لباسم بردم.جالب این بود که اون هیچ کاری نمیکرد.انگار منتظر بود من مو به مو کاری که خواسته بود انجام بدم... _ حالا برو و روی مبل دراز بکش. اول پاهام قفل کرده بود از ترس.اما الان بی اراده کارایی که میگفت انجام میدادم. سمت مبل رفتمو روش دراز کشیدم.چیزی حالت زیرانداز زیر پهن کرد.نمیفهمیدم اینا برای چیه ؟؟زیر پام نشست و دستشو سمت شور*تم برد. با قرار گیری دستش روی کش بالای شور*تم ناخوداگاه به مچ دستش چنگ زدم. تا حالا هیچ مردی به بدن من دست نزده بودچه برسه که جلوش لخت بشم و با سوتین و شور*ت باشم.همین الانم کلی از خط قرمز های خودم فاصله گرفته بودم... در کمال آرامش مچ دستمو گرفت و روی شکمم گذاشتش. _ دستت از اینجا تکون نمیخوره.. فهمیدی؟؟ https://t.me/+eb7y-GXuF1NkOGZk #ورودزیر۱۸سال_اکیداممنوع🔞🔞🔞
Mostrar todo...
خانوم کوچولو 🎀

این کانال فروشی نیست یه دزد پیدا شده و داره با فتوشاپ یه سری کانالارو به اسم خودش میدزده و میفروشه اینجا به هیچ عنوان فروشی نیست گول نخورید❌

👍 1
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.