4u

و من کمی بعد ممکن است دیگر نباشم،شاید هر نگاهم نگاه خداحافظی باشد.

من احساس ناکافی بودن ندارم، حس میکنم یه ناکافی‌ام که این مابین احساساتی هم داره.

مرگ هم سمتم نمی‌آید باباجان.

از بیرون شبیه دختری ام که ساعت ها با دوست جون جونیش درمورد اینکه چی مد شده، فلانی تو مهمونی چی پوشیده بود و کراشش چی بهش گفت تلفنی حرف میزنه و همزمان ناخناشو سوهان میکشه، از درون شبیه مادری ام که سر قبر بچه ش نشسته و دیگه نای گریه کردن نداره

https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1655349-45IaT6f سلامم

میدونم ما نسبتی نداریم ، ولی هنوز امید دارم که یه شب غافلگیرم کنی و زنگ بزنی بگی دلت با من بودن میخواد.

https://t.me/+YUmZsTaLEhUwMmJk تو گپ ببینمتون