تبسم درد؛

این نامه خیلی به دلم نشست و خب منو یادم اکسم انداخت

هر بار میام ناشناست دلم میخواد حرفمو بزنم و خیلی راحت باهات مثل قبل حرف بزنم..ولی خب نمیشه..میدونی چون تو دیگه نمیتونی مثل قبل دوسم داشته باشی..دیگه منو فراموش کردی و همه ی اینا تقصیر خودمه..اشکالیم نداره خب میپذیرم که مقصر خودمم و بابتش فعلا نمیتونم ببخشم خودمو‌ به هر حال..امیدوارم هر جا که هستی بهترینا نصیبت شه و دقیقا به چیزایی که میخوای و لایقته برسی ستاره‌ی فرفریم!

امروز زیادی فکرم مشغول طرف بود امیدوارم خوابشو نبینم

امیداورم با بچه های دبیرستان زودتر اوکی بشم

یه روز کسل‌کننده دیگه تموم شد

دلم میخواد موهامو پسرونه کوتاه کنم

از تو خونه موندن خسته شدم

این چند روز که نبودم فکر کنم اونا که ریکت میدادن لف دادن

چه جالب دیروز بیست و پنجم بود