عــروســ کـوچـولـو🔥
﷽ ممنوعه/ رده سنی بزرگسالان🔞 شروع رمان👇🏼 t.me/c/2081616126/3
Mostrar más16 875
Suscriptores
-10224 horas
+3 6367 días
+3 93230 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
یه پسر کردتبارِ چش ابرو مشکی و سکسی🔥
یه کوه غیرت و تعصب🥹
پسری که در نگاه اول دلداده یه بیوهی لوند میشه که از قضا توی شهرشون غریبه!
اون زن و عقد میکنه و میشه پناه براش، اما میتونه دلش و آروم کنه و سمتش نره؟🥲
میتونه به لوند بودناش بیتوجهی کنه یا...🙊💦🔞
https://t.me/+2tGSqueZfRljNWE0
35400
00:03
Video unavailable
🥃
مهزاد یه لات درشت هیکل و غیرتی که عاشق دختر بیوهی و ریزه میزهای میشه و اونو توی محله نیمه شب گیر میاره و....💦🔞
https://t.me/+2tGSqueZfRljNWE0
https://t.me/+2tGSqueZfRljNWE0
#صحنهدار 💦❌
#دارایصحنههایبزرگسالانه👿🤤
2.67 KB
23110
Photo unavailable
🔥داستان مرد بادیه نشینی که اجازه داد زن زیبایش با مرد تاجر همبستر شود
⬅ مشاهده فیلم
83810
Photo unavailable
قلبم روی پلی لیست این کانال قفل شده ✨
𝗠𝘂𝘀𝗶𝗰 | آهنگایی که عاشقشون میشی
1 40620
Photo unavailable
🔥 اینم پست #موقت #ویژه و #ناب امشبمون
داستان تصویری زن هات که راننده پاکستانی جررش میده😀💦
⛔️مشاهده داستان تصویری🔞
1 47120
- میزاری سی*ههاتو بخورم کوچولو؟!
لبای خوشرنگ اناریش و جمع کرد و جلوتر اومد.
- سی*ههام خیلی درد میکنه، دفعه پیش که خوردی گاز زدی.
-بمیرم..دیگه گازش نمیزنم، قول..
-قبول!
از پنجره کامل اومدم تو و به سمتش رفتم.
روی تخت خوابوندمش و روش خیمه زدم، لبای عسلی طعمش و به دندون گرفتم و مک زدم.
-چقدر تو شیرینی آخه جوجه!
- دستمو سمت شلوارش بردمو تو یه حرکت پایین کشیدم
از خجالت جیغ خفیفی کشید که جونی گفتم و پاهاشو باز کردم
خم شدم بین پاشو با ولع شروع کردم به.....👅💦
https://t.me/+7qL32u-glEQyNWFk
1 30110
با زن حامله رابطه برقرار میکنه تا زایمان میکنه💦😱 تو حین رابطه بچشون بدنیا میاد پارت واقعی نبود لف بده❌👆
_کیسه آبم پاره شد میراث بکش بیرون...
میراث مردون..گیشو تند تند توی رحمم عقب جلو کرد از درد جیغ زدم🍆🍓🫦
_زور بزن بچم بیاد بیرون گشادت کردم فا..حشه...
با جیغ زور زدم و با حس ار..ضا شدنم میراث مردو..نگیشو در آورد و همزمان سر بچه بیرون اومد...🍼🫧
دستش شکم گنده و باردارمو فشار میداد و تند تند ک..ص..مو پاره میکرد. کیسه آبم پاره شده بود ابم سرازیر شده بود🥺
_زور بزن جن...ده بچم چیزیش بشه پاره ات میکنم...
من زور میزدم و میراث شکممو فشار میداد و تل..مبه میزد.تحریک شده بودم درد داشتم داشتم ار..ضا میشدم که یهو کمرم نصف شد با جیغی که کشیدم سر بچه بیرون اومد و میراث فورا مر..دونگی کلفتشو از رحمم بیرون کشید...🌸🔥🍌
https://t.me/+mJUHsqfz0RphM2M0
دلت میخواد همچین رمان هیجانی بخونی پس زود جوین بده لینک عضویت محدوده✅
65100
Photo unavailable
بالاخره چنل vip افتتاح شد 🔥
سه ماه جلو تر از چنل اصلی و بدون سانسور ...
📍جهت عضویت و خوندن رمان با پارت های بیشتر، مبلغ 28 تومان به شماره کارت
💳 5022291331708162
به نام "نامنی"
واریز کرده و شات واریزی رو به آیدی زیر ارسال کنید👇🏻
@vip_srn
1 49520
#عروسکوچولو_50
***
_ فکر کنم ویار کردم!
کوروش مشکوک نگاهم کرد.
_ مگه حامله ای که ویار کردی؟
توی ماشین در حالی که داشتیم میرفتیم خونه مامانم اینا، دست روی شکمم گذاشتم.
_ مگه فقط حامله ها ویار میکنن؟ خب من الان ویار کردم دیگه!
با پوزخند پرسید:
_ حالا ویار چی کردی نیم وجبی؟
لبم رو گزیدم و لب زدم:
_ آبنبات ...
به خیابون نگاهی انداخت.
_ الان از کجا برات آبنبات پیدا کنم؟
شونه بالا انداختم و دوباره خجول لب زدم:
_ توی مغازه ها که پیدا نمیشه!
صداش رو تو گلو صاف کرد و این بار جدی تر نگاهم کرد.
_ کجا پیدا میشه؟
با انگشت به شلوارش اشاره کردم.
_ اونجا!
خنده مردونه ای کرد و کنار خیابون توی تاریکی ایستاد.
_ بچه پرو ...ویار آبنبات منو کردی؟
تند سر تکون دادم.
_ خب ...خب یهو دلم خواست دیگه! اگه امشب خونه ما بمونیم که نمیتونیم ازون کارا کنیم.
-سقطش میکنم. چاره ای ندارم.
نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم!
مشتش را روی میز کوبید:
-خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن.
https://t.me/+ke1z3v9ae-Y5NDU8
https://t.me/+ke1z3v9ae-Y5NDU8
از شوهر دوستش حاملست😨
1 57890