cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

𝑹𝒆𝒄𝒌𝒍𝒆𝒔𝒔

﮼‌ به‌چشمهایِ‌توجان‌میدهم‌به‌وَعده‌عِشق🩵 ﮼‌ ﺯﻣان ﭘاﺭﺖ ﮔﺫاﺭیﺭﻣاﻧﻣﻭن↓ ﮼‌ ﺭﻭﺯیﻳﻚﭘارتﺑﻪﺟﺯﺭﻭﺯایﺗـعـﻃﻳﻞ ↺ ‌.

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
720
Suscriptores
Sin datos24 horas
-407 días
-61830 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

#پارت_27 چندماهی میشه که دور از همه فقط به خودم فکر میکنم دوراز خونه..... اوایل خیلی اذیت کننده بود برام بابا مخالف بود آرین و آروشا دعوای اساسی کردن باهام ولی من احتیاج داشتم به زمان و همینم مامانو قانع کرد برای راضی کردنشون به گفته مامان زمان هرچقدر برامون دیر یا سریع بگذره همین خیلی چیزارو مشخص میکنه هرروز چنددقیقه ای باهاشون حرف میزنمو دلتنگتر میشم تا همین امروز نمیدونستم چیکار کنم ولی میبینم هرچقدر بخوام فکر کنم یا تنهایی روزامو بگذرونم به نتیجه ای نمیرسم اخه مگه میشه یکی پیدا شه بگه من خیلی وقته میخوامت همه هم بدونن اینو حرفاشو باتهدیداش پیش ببره و خوی خشنش باعث ترس همه آدمای دورم بشه و از من بخواد کنارش باشم بابا خیلی تاکید داره ازش دورباشم و میگه نمیتونه کاری کنه ولی من دیدم. حس کردم سیاهی پرنفوذشو اون تا الان خیلی خوب خودشو کنترل کرده اونم فقط برای امیدیه که داره همین امید باعث میشه آدم حس کنه یه راه روشنی براش مونده تصمیممو گرفتم این چندماه باقی مونده رو میخوام برگردم بسه هرچقدر خودمو دریغ کردم از اطرافیان همه چیو آماده میکنم برای برگشتم و با کارکنان هتل هم هماهنگ میکنم دوش میگیرمو بعد خوردن غذای سبک میخوابم با زنگ خوردن گوشیم به سختی بلند میشم بعد یه ساعت حالا آماده داخل قطار محو تماشای منظره روبه رومم 6 ماه تموم دور بودم از همه چی اونم مشخص نمیشه برای کی منی که هیچ شناختی ندارم نمیدونم چرا این شرطو گزاشتم وقتی از اولش قرار نبود قبولش کنم بعد ساعتی میرسم و زنگو میزنم : _بله +منمممم _جیغغغغغغ افسرده بیا ببین پروا اومدشسسش +آروشا میگیرم میزنمت حالم جاا بیادا _واااا آرین بس کنا رفتم داخل و همشون اومده بودن بیرون همرو یه دور بغل کردم و بعد رفع دلتنگیام همه دور هم نشستیم و.. با صدای زنگ آیفون منتطر شدیم ببینیم کیه که....
Mostrar todo...
🤗 12👍 2 2
پسرے ڪہ بلدت باشہ دستا و زبونشو جایے میبرہ ڪہ چشمات خمار میشہ ...!
Mostrar todo...
ولے وقتے از حشرے شدنہ زیاد اصرار میڪنے بڪن توش خیلے جذاب میشے ... !
Mostrar todo...
🙈 4❤‍🔥 2😈 1
ولے وقتے از حشرے شدنہ زیاد اصرار میڪنے بڪن توش خیلے جذاب میشے ... !
Mostrar todo...
ولے وقتے از حشرے شدنہ زیاد اصرار میڪنے بڪن توش خیلے جذاب میشے ... !
Mostrar todo...
00:12
Video unavailableShow in Telegram
Mostrar todo...
17.76 MB
5💋 1
آراز #پارت_26 چرا از فکرم در نمیای لعنتی به سمت کلاب میرم تا یکم ذهنم آروم بگیره جسیکو تا میبینتم نزدیکم میشه و : _قربان چی میل دارین +هرچی میاری قوی باشه مغزم درد میکنه _ بله چشم نزدیک سن میشینمو و چشامو میبندم با پیچیدن بوی عطری عکس العملی نشون نمیدم منتظر میشم ببینم چیکار میکنه این طعمه ها به خیالشون میتونن منو مثل باقی آدما سمت خودشون بکشونن نمیشناسن منو نمیدونن فقط برای یه نفر به هیجان میام _ آرازخان تنهایی چرا نمیخوای خوش بگذرونی همم؟ بدنشو رو بدنم تکون میده و صدای آه و نالش بلند میشه حشری بیشرف لبشو نزدیک لبم حس میکنمو چشامو سریع باز میکنم هینی میکشه و عقب میره باسنشو چنگ میزنم و فشارش میدم چشاش اشکی میشه ولی میدونه نباید کاری کنه من به هیچ دختری بجز پلک بلندم کاری ندارم تا خودشون نخارن کاری نمیکنم +چرا خفه خون گرفتی داشتی حال میکردی که آرومم نکنی روزگارتو سیاه میکنم گشاد باشی میندازمت جلو بقیه یالا شروع کن _اینـ....جا +کسی به جایی که من نشستم نگاهم نمیندازه سیاهی دورمو نگاه کردی و نزدیکم شدی میدونی سخت میگیرم راضیم نکن فقط ببین چیکارت میکنم یالا میره پایین و مشغول میشه کیـ... رمو سمت دهنش میبره و میک های عمیقی میزنه شات به شات الکلو میخورم و بیشتر تو توهماتم غرق میشم چشای آشنایی و میبینم ولی خیلی زود محو میشن غرشی میکنمو دستم قفل موهاش میشه تو دهنش تلمـ...به میزنمو میخندم اونقدر کارمو تکرار میکنم که صورتش کبود میشه ولی اهمیتی برام نداره همینطور ادامه میدم و آه میکشم ولی نمیتونم آروم شم انگار بیستر عصبی میشم لذته طعم خوبی نمیده بهم لعنت به چشات پروااااا دختره رو میندازم کنار و پامو رو گلوشو میزارم + نزدیکم نمیشی دیگه فکر کردی دیکمو میفرستم توت حال کنی نمیدونی اون مختص یکی دیگس بلندشو جمع کن خودتو همینکه دهنتو جر دادم خوشحال باش صورت کبودش .چشمای اشکیش . دست و پا زدنش هیچکدوم دلمو نلرزوند فشاری بهش میدمو بیرون میرم
Mostrar todo...
😈 10👍 5🤯 1
Repost from N/a
𓄷گربه کوشولو𓂃᜔ ݊🐈 ۪ 🍼⥽@LifeTV_Iran 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷رمان عاشقانه𓂃᜔ ݊🌘 ۪ 🌙⥽@novelhothaip 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷چنل غذا𓂃᜔ ݊🍔 ۪ 🌭⥽@malachmulooch 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷پستِ جی‌چانگ‌ووک𓂃᜔ ݊🎥 ۪ 📽⥽@sarah_ot7 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷درخواستاتون𓂃᜔ ݊✨ ۪ 🩷⥽@rebECCastaRrY 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷ساب‌چشم گربه‌ای𓂃᜔ ݊🔮 ۪ 👀⥽@sabliminalhaip 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷پینترست کلاب𓂃᜔ ݊🪄 ۪ 🕷⥽@VibexAesthetic 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷رمان مافیاییِ عاشقانه𓂃᜔ ݊🫦 ۪ ❤️‍🔥⥽@almashayeste 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷سپیده و مانی 𓂃᜔ ݊🩶 ۪ 👻⥽@Sepideh_Mani 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷خیال من𓂃᜔ ݊☁ ۪ 🤍⥽@khyallam 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷فرار از خیال𓂃᜔ ݊☕️ ۪ 💆🏻‍♀⥽@Jwanchannel 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷رمان عاشقانه 𓂃᜔ ݊✨ ۪ 🌻⥽@avin_story00 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷دیلی استار𓂃᜔ ݊🌘 ۪ 🌖⥽@somestar69 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷تکست مود𓂃᜔ ݊💗 ۪ 🫀⥽@sh_huzhin 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷والپیر پینترستی𓂃᜔ ݊🪽 ۪ 🩵⥽@wallphaip 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷آپدیت بی‌تی‌اس𓂃᜔ ݊🦋 ۪ 🫧⥽@BTStannie 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷روحِ مِی‌خونه𓂃᜔ ݊🥂 ۪ 🔥⥽@Azheta 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷نیکولاس تکس𓂃᜔ ݊🤍 ۪ 🙊⥽@nikolaspeleliset 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷تکس دریا𓂃᜔ ݊🧚🏻‍♀ ۪ 👸⥽@Ilaclarm 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷حس خوبت 𓂃᜔ ݊🫂 ۪ 💙⥽@ColorfulSpace 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷بی ال مووی𓂃᜔ ݊💆🏻 ۪ 👅⥽@blunivers 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷رمان مافیایی𓂃᜔ ݊😈 ۪ 🚬⥽@novelhaip 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄   𓄷ادیت گی𓂃᜔ ݊💦 ۪ 🔞⥽@Querencia_BL 𓏳݂⭑ ׄ𝅄 𓏳݂⭑ ׄ𝅄  𓏳݂⭑ ׄ𝅄     𓄷شرکت‌در‌لیست𓂃᜔ ݊🐈‍⬛️ ۪ 🍸⥽@Tb_List_Cat
Mostrar todo...
آراز 5ماه بعد پارت_طولانی #پارت_25 _قربان +بگو _عکسای امروز +میتونی بری دود سیگارمو رو خنده تو عکساش فوت میکنمو باقی رو نگاه میکنم با هر عکس دلتنگتر میشم از اون قول و قرارش مدتیه میگذره مدتیه رفته و من از هرلحظش عکس دارم قول دادم که نرم پیشش و از همون روز این عکسا شده مرحمم بعد چندماه رو اسمش ضربه میزنمو منتظر جوابش میمونم _الو +____ _صدا میاد؟ _الو؟ _پوووووف دانیال تویی؟ میدونی خوشم نمیاد اینطوری زنگ میزنیاااا این مسخره بازیاتو جمع کن صدای بوق تو گوشم میپیچه و نمیدونم چراآرومم این آرامشم برای خودمم خوب نیست با اینکه نمیتونم باهاش حرف بزنم ولی صداش مثل مسکنه برام نقالبمو رو صورتم میزارمو با پوشیدن لباسای چرمم آروم بیرون میرم نگهبانا با دیدنم تعظیمی میکنن و سرشونو پایین میندازن همینطور که به سمت ماشینم میرم شمارشو میگیرم _ بله +دانیالو بیار برام _همون پسره..... +آره بیارش همون جای همیشگی _حلش میکنم خودم نیا تو + تا ده دقیقه اونجا نبینمش خودتو نیست میکنم بعدش قطع میکنمو پامو رو گاز فشار میدم و با سریع ترین سرعت سمت مقصد پیش میرم ده دقیقه ای میگذره و به محل میرسم داخل میرمو نگاه میکنم _سلام قربان +کجاست _آقا شاهین بردشون داخل اتاق _برو +چشم در اتاقو باز میکنمو داخل میرم روی صندلی با دستو پاهای بسته شده قرار گرفته آروم آروم نزدیک میشمو توگوشش پچ میزنم +چخبر _ت... و ک.. ی هست... ی از من چی میخواین چرا دست و پامو بستین باز کن ببینم چیکارم دارین باز کن تا بکوبم دهنت _ هی. هی رم نکن آروم بگیر تا صورتتو بیشتر از این خوشگل نکردم + شاهین ولش کن بزار ببینم دیگه چی میگه گفته بودم بهت که این امروز برای منه برو به شکار خودت برس _من حتی صداتونم نمیشناسم کاری هم نکردم اشتباه گرفتین عوضیا بازم کنین +منکه اینطوری فکر نمیکنم بالاخره تو همونی که مزاحم پروا خانم شدی _ تو اونو از کجا میشناسی بعدش هم پروا... با پا تو شکمش میزنمو و آخی میگه +پروا خانم _چی +بگو دهنت عادت کنه بهش _تو چیکاره ای ما قراره نامزد کنیمو و به کسی ربطی نداره من چطور صداش میکنم + عه جدی؟ انوقت با اجازه کی؟ _به تو چه ما شرط گزاشتیم سیخ رو آتیش برمیدارمو با آرامش نزدیکش میشم +یبار دیگه تکرارش نمیکنی _ چیو نامزدی منو پ... آخخخ به اندازه کافی تحملش کردم دیگه نمیخوام یه کلمه صداشو بشنوم سیخو برمیدارمو رو بدنش تکون میدم فقط به خنده های دخترکوچولوم فکر میکنم تنها کسی که حتی فکرش باعث میشه کمتر به بقیه آسیب بزنم _سوختممممم بردار اینو از روم عوضی آییییییی دستامو باز کن درد میکنههههه بازم کن تا نشونت بدم ببین منو دست کم نگیر با یه اشاره من رو هوایی فقط بازم کن تا ببینییییی بیشتر فشارش میدمو و دستام سرخ میشه + جدی؟ باشه بازش کنین لعنتی میگرنم باز شروع شده روصندلی میشینمو به شاهین علامت میدم دستمو رو چشام میزارم کش موی تو دستم منو یاد اون روز میندازه وقتی که میخواست بره اینو از موهاش باز کردم و هنوزم غرغراش تو گوشمه تو گرما موهاش کلافه اش کرده بودن و نمیتونست تحمل کنه منم با دستبندم موهاشو آروم بستمو کش موشو نگه داشتم از اون روز تو دستمه ولی بوشو دیگه نمیده دلم هوای هواشو کرده تو فکر بهش بودمو از همه جا پرت با پرت شدن صندلی چشامو باز میکنمومیبینمش روی زمین نشسته و بدنش خونی و آش و لاش شده صدای آخش بلند شده با اینکه دستاش بازه ولی نتونسته بلند شه هه زخمشو ندیده انگاری شاهین و نوچه هاش خوب گوش مالیش دادن خیلی سریع بلندمیشمو با خشونت میکوبمش به دیوار با غرش بلندی تو گوشش : +دفعه آخریه وقتی بهش فکر میکنم میپری وسطش شنیدی یا نه تا الانم زنده ای چون به جونش قسمم داده کاری به کسی نداشته باشم ولی بخوای نزدیکش بشی طور دیگه ای میفهمونم بهت رو میکنم سمت شاهین و : + تاچندروز مهمون ماست خوب پذیرایی کن ازش
Mostrar todo...
😎 9👍 5😍 2
آراز 5ماه بعد پارت_طولانی #پارت_25 _قربان +بگو _عکسای امروز +میتونی بری دود سیگارمو رو خنده تو عکساش فوت میکنمو باقی رو نگاه میکنم با هر عکس دلتنگتر میشم از اون قول و قرارش مدتیه میگذره مدتیه رفته و من از هرلحظش عکس دارم قول دادم که نرم پیشش و از همون روز این عکسا شده مرحمم بعد چندماه رو اسمش ضربه میزنمو منتظر جوابش میمونم _الو +____ _صدا میاد؟ _الو؟ _پوووووف دانیال تویی؟ میدونی خوشم نمیاد اینطوری زنگ میزنیاااا این مسخره بازیاتو جمع کن صدای بوق تو گوشم میپیچه و نمیدونم چراآرومم این آرامشم برای خودمم خوب نیست با اینکه نمیتونم باهاش حرف بزنم ولی صداش مثل مسکنه برام نقالبمو رو صورتم میزارمو با پوشیدن لباسای چرمم آروم بیرون میرم نگهبانا با دیدنم تعظیمی میکنن و سرشونو پایین میندازن همینطور که به سمت ماشینم میرم شمارشو میگیرم _ بله +دانیالو بیار برام _همون پسره..... +آره بیارش همون جای همیشگی _حلش میکنم خودم نیا تو + تا ده دقیقه اونجا نبینمش خودتو نیست میکنم بعدش قطع میکنمو پامو رو گاز فشار میدم و با سریع ترین سرعت سمت مقصد پیش میرم ده دقیقه ای میگذره و به محل میرسم داخل میرمو نگاه میکنم _سلام قربان +کجاست _آقا شاهین بردشون داخل اتاق _برو +چشم در اتاقو باز میکنمو داخل میرم روی صندلی با دستو پاهای بسته شده قرار گرفته آروم آروم نزدیک میشمو توگوشش پچ میزنم +چخبر _ت... و ک.. ی هست... ی از من چی میخواین چرا دست و پامو بستین باز کن ببینم چیکارم دارین باز کن تا بکوبم دهنت _ هی. هی رم نکن آروم بگیر تا صورتتو بیشتر از این خوشگل نکردم + شاهین ولش کن بزار ببینم دیگه چی میگه گفته بودم بهت که این امروز برای منه برو به شکار خودت برس _من حتی صداتونم نمیشناسم کاری هم نکردم اشتباه گرفتین عوضیا بازم کنین +منکه اینطوری فکر نمیکنم بالاخره تو همونی که مزاحم پروا خانم شدی _ تو اونو از کجا میشناسی بعدش هم پروا... با پا تو شکمش میزنمو و آخی میگه +پروا خانم _چی +بگو دهنت عادت کنه بهش _تو چیکاره ای ما قراره نامزد کنیمو و به کسی ربطی نداره من چطور صداش میکنم + عه جدی؟ انوقت با اجازه کی؟ _به تو چه ما شرط گزاشتیم سیخ رو آتیش برمیدارمو با آرامش نزدیکش میشم +یبار دیگه تکرارش نمیکنی _ چیو نامزدی منو پ... آخخخ به اندازه کافی تحملش کردم دیگه نمیخوام یه کلمه صداشو بشنوم سیخو برمیدارمو رو بدنش تکون میدم فقط به خنده های دخترکوچولوم فکر میکنم تنها کسی که حتی فکرش باعث میشه کمتر به بقیه آسیب بزنم _سوختممممم بردار اینو از روم عوضی آییییییی دستامو باز کن درد میکنههههه بازم کن تا نشونت بدم ببین منو دست کم نگیر با یه اشاره من رو هوایی فقط بازم کن تا ببینییییی بیشتر فشارش میدمو و دستام سرخ میشه + جدی؟ باشه بازش کنین لعنتی میگرنم باز شروع شده روصندلی میشینمو به شاهین علامت میدم دستمو رو چشام میزارم کش موی تو دستم منو یاد اون روز میندازه وقتی که میخواست بره اینو از موهاش باز کردم و هنوزم غرغراش تو گوشمه تو گرما موهاش کلافه اش کرده بودن و نمیتونست تحمل کنه منم با دستبندم موهاشو آروم بستمو کش موشو نگه داشتم از اون روز تو دستمه ولی بوشو دیگه نمیده دلم هوای هواشو کرده تو فکر بهش بودمو از همه جا پرت با پرت شدن صندلی چشامو باز میکنمومیبینمش روی زمین نشسته و بدنش خونی و آش و لاش شده صدای آخش بلند شده با اینکه دستاش بازه ولی نتونسته بلند شه هه زخمشو ندیده انگاری شاهین و نوچه هاش خوب گوش مالیش دادن خیلی سریع بلندمیشمو با خشونت میکوبمش به دیوار با غرش بلندی تو گوشش : +دفعه آخریه وقتی بهش فکر میکنم میپری وسطش شنیدی یا نه تا الانم زنده ای چون به جونش قسمم داده کاری به کسی نداشته باشم ولی بخوای نزدیکش بشی طور دیگه ای میفهمونم بهت رو میکنم سمت شاهین و : + تاچندروز مهمون ماست خوب پذیرایی کن ازش
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.