زبان، ادب و هنر
اشتراک متون, آثار و آراء در قلمرو زبان، ادبیات، هنر و فرهنگ(البته تا حد امکان با ارجاع دقیق، نه بازارسال کورکورانه)
Mostrar más227
Suscriptores
Sin datos24 horas
-47 días
-330 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Repost from UMA Literature
Photo unavailableShow in Telegram
💠 انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی برگزار میکند:
🔶️جلوه های عشق در شاهنامه 🔶️
👤مدرس: دکتر رامین محرمی(دکتری تخصصی زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه محقق اردبیلی)
📆زمان:یکشنبه ۱۶ اردیبهشت
⏰️ساعت:۱۱ الی ۱۲
🏢مکان: سالن استاد رضا سیدحسینی(آمفی تئاتر) دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی
↙️برای کسب آگاهی بیشتر به آیدی تلگرامی زیر پیام دهید.
@mobinafarajpour
@Rezajalilzadeh82
@uma_literatur
👍 3❤ 3
شعری از دوست ادیبم دکتر محمودی ارجمند
با اجازه ایشان بنده عنوان (پدرم) را بر آن نهادم
پدرم
باز یک صبح دگر
پدرم در را زد
گفت: دیرت نشود؟
بین بیداری و خواب
گفتم: بیدارم
بوی سنگک همه جا پر شده بود
لحظهای چند گذشت
پدرم بار دگر گفت:
نخوابی؟ دیر است.
باید الان سر کارت باشی
پیله خوابم را
که چو کرمی کوچک
همه هستی من در دل آن جا شده بود
باز کردم و خودم را از تخت
که مرا خواب به آن دوخته بود
وا رهانیدم و با قامت کج
روی آن کِز کردم
و زمانی را هم
مثل زندانیِ پیش از اعدام
خیره ماندم به در کنج اتاق
لیک یادم آورد
تِک تِک ساعتِ روی دیوار:
که زمان می گذرد
و اگر بیشتر از آن بنشینم آنجا
شاید از بخت بَدم باز رییس
سرِ راهم بشود سبز به هنگام ورود
پا شدم تا بزنم بر سر و رویم آبی
پدرم منتظرم بود هنوز
مثل هر روز که تا یادم هست
و به من گفت: سلام
من جواب او را
با سلامی دادم
که ز بیحوصلگی روح نداشت
و همان را هم باز
با دهن درّه ملوّث کردم
صورتم را شستم
خواب چون کرکس پیری که حسابی سیر است
از سرم پر زد و رفت
میز صبحانه مرا خواند به خود
سنگک داغ و پنیر و چایی
چند تایی گردو
همه را خوردم سیر
کت و شلوارم را
بر تن خود کردم با عجله
و خداحافظی و دیگر هیچ
👏 8❤ 2🙏 1
MohammadReza_Shajarian_Hezar_jahd_bekardam_ke_sar_eshgh_bepoosham2.mp315.87 MB
❤ 5
با سپاس از حُسن توجه شما عزیزان
برای حسن ختام روز سعدی غزلی دیگر از وی با آواز استاد شجریان تقدیم شما می شود.
هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم
بهوش بودم از اوّل که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مًردُم حکایت است به گوشم
مگر تو روی بپوشیّ و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
من رمیدهدل آن بِه که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به در برًند به دوشم
بیا به صلح من امروز و در کنار من امشب
که دیده خواب نکردهست از انتظار تو دوشم
مرا به هیچ بدادیّ و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشم
به راه بادیه رفتن بِه از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وُسع بکوشم
❤ 7👍 1
سلام بر دوستان خوبم امروز
در مراسم نکوداشت سعدی از بنده خواستند چند کلمه ای در باب آثار سعدی سخن بگویم در حالی که فرصت زیادی برای یادداشت برداری نداشتم.
به هر روی این فایل صوتی سخنان این حقیر است. امیدوارم که روح افصح المتکلمین را نرنجانده باشم👇
☘کانون کتاب و اندیشه با همکاری کانون شعر وادب دانشگاه محقق اردبیلی به مناسبت بزرگداشت شیخ سعدى شیرازى برگزار میکند:
محفلی برای خوانش بوستان و گلستان دواثر فاخر سعدی
باحضور استادان زبان و ادبیات فارسی
مکان:سالن آمفی تئاتر ساختمان سبلان
زمان:شنبه یکم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
۱۲ الی ۱۴
👍 1
در بیت آخر هم سعدی زردرویی را که در طب قدیم نشان نزاری و بیماری بوده ناپسند یا موجب نقصان خویش نمی داند و معتقد است این زردرویی که نتیجه عاشق شدن اوست، سبب تعالی وی بوده است
تشبیه پوشیده روی سرخ به مس و روی زرد به طلا و این که طبق باور قدما اکسیر سبب تعالی مس و تبدیل آن به طلا بوده است در این تصویر آفرینی دخیل بوده اند.
#این که عاشق از وفای معشوق بیزار باشد چیز بسیار شگفتی است اما سعدی با آوردن قید (یک روز و یک زمان) خواسته آن وفا را بی ثبات و گذرا معرفی کند تا دلیل بیزاری از این وفای ناپایدار بر ما روشن شود.
تقابل بین نشستن(توقف) و شدن(رفتن) نیز این بیت را زیبا کرده است کما این که مجموع(از جمع) و خرسند(راضی) معنی عرفانی نیز دارند.
# در بیت بعد تناسب صید، کمند و اسیر باعث انسجام شده و اضافه تشبیهی کمندِ نظر نوعی جدید از کمند را برای مخاطب نشان داده است.
نکته جالب این است که صیاد در پی صید نبوده بلکه صید با نگاه و نظر خویش اسیر(عاشق) شده است.
نکته دیگر این که نظر به معنی میل نیز است و می توان بر این بود که وی با کمال میل اسیر شده است و این که صید خود اسیر شود نیز خلاف عادت ولی زیبا و همسو با بحث رضاست.
#در بیت بعدی بین روی که در معنی صورت است با مس و زر ایهام تناسب وجود دارد؛ زیرا معنای دیگر روی فلز روی است که با این حساب مجموعه فلزها در این بیت هنرنمایی کردهاند.
اما سعدی عشق را اکسیر دانسته است که علاوه بر قابلیت تغییر جوهر اشیاء این مفهوم را دارد که رسیدن به آن کار هر کسی نیست.
عاشق معتقد است که در این عشق معشوق مقصر نیست و این خود وی است که با اولین نظر دل باخته و به کمند عشق گرفتار شده است.
❤ 2
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.