⃝گلولـہ بر؋ـے⃝⃝

لزبین هات🔥🏳️‍🌈 #بدون_سانسور❌ با نگرانی به عقربه های ساعت نگاه میکردم، منتظرش بودم، موهامو زدم پشت گوشم و نفس عمیق کشیدم. با اومدنش از جا پریدم. +چیشد؟ ازش طلاق گرفتی؟؟ ❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌ داستان دوتا دختر لزبین خیلی هات که عاشق هم میشن ولی یکیشون به اجبار خانواده متاهل میشه و مانع بزرگی تو عشقشون به وجود میاد و …😱 https://t.me/+KaLIl-rrIeI2Y2Vk https://t.me/+KaLIl-rrIeI2Y2Vk ۶ پاک شه 🌞

میدونی شیخ چجوری ارضا میشه؟⛓ 💦🍓 وقتی ببینه سگ مخصوصش داره هلوتو جر میده و تو واسه سگش ناله میکنی🍑 تو رو واسه ارضا کردن سگش خریده....🐶 قلاده انداخت دور گردنم و زنجیرشو کشید... دختر خوب اونه که به حرف اربابش گوش بده... میخوام همینجوری چار دست و پا کل باغو باهم قدم بزنیم کوچولوی من... سگم خیلی وقته تو کف ناز آبدارت مونده یه حالی بهش ندیم؟ سوگلی شیخ رو میدزده و واسه اخاذی از شیخ هرشب فیلم جر خوردن دختره رو واسه شیخ می‌فرسته....❌🔞❤️‍🔥 https://t.me/+qu6HvOiPEuQwYzhk https://t.me/+qu6HvOiPEuQwYzhk #فول‌سک‌.سی #هات #bdsm #تریسام #برده

همینجور که گاز میگرفتم و پوست سفیدشو مارک میزدم دستمو رو پایین تنه اش میچرخوندم. ک*یر کوچولوشو تو دستم گرفته بودم و باهاش بازی میکردم. نرم و گرم بود و سفید. دستمو بردم پشتش. کـ‌پلاشو چنگ میزدم و دست لای شیار باس*نش میکشیدم. هق هقش بیشتر و بیشتر شده بود و تقلاهاش هم زیادتر. ناله میکرد و به خودش میپیچید از درد. انگشتمو رسوندم به سوراخش و لمسش کردم. دل دل میزد سوراخ کوچولوش. رسما از این حجم جذابیت داشتن این پسر برام ک*یرم بزرگ شده بود و آماده. بعد از اینهمه سال منو یه پسر تحـ*ریک کرده بود؟! https://t.me/+9axQomTk_Bc0OTU8 https://t.me/+9axQomTk_Bc0OTU8 #گی_فانتزی🔞🔥🌈

#part81 تا گذاشتم رو تخت با ترس و هق هق گفتم: بازم میخوای بکنیم؟ ببخشید.. دیگه تکرارش نمیکنم... درد دارم تورو خدا ... _هیشش... هر وقت بخوام باید پاهات برام باز باشه چشم رنگی، تو مال ساروکی _ولی اینجوری میمیرم. با سک*س تنبیهم م...میکنی... _دوست داری با سیاه چال تنبیهت کنم؟ با آوردن اسم اون دخمه ی وحشتناک خودمو جمع کردم و گفتم: م...من حرف گ..وش میدم.. نذارم اونجا... مارک.. مارک‌ میاد اذیتم کنه.. خیمه زد روم، اینقدر جثه ی بزرگ و عضلانی داشت که کامل زیرش گم میشدم. _هیچ موجود زنده ایی نمیتونه به تو نزدیک بشه، تو مال ساروکی و مال ساروک میمونی... کشاله ی رانمو گرفت و پاهامو از هم باز کرد. https://t.me/+JmuScy5Iip43ZGJk https://t.me/+JmuScy5Iip43ZGJk آرژان پیشکش میشه به موجودی تاریک و قدرتمند تا قربانی از طرف انسان ها باشه اما اون پسر حس های خفته ی پادشاه رو بیدار می‌کنه🔞💦 #گی #تخیلی #تجاوزی

جوجوها پیشنهاد میکنم تو چنلش جوین شید، رمانش حرف نداره و پر از اتفاقات هیجان انگیزه💦😈 پس جوین شید و ازش حمایت کنید و از خوندنش لذت ببرید❤️ باشه گوگولیا؟

#گی🏳‍🌈🔞 #خشن #فول‌هات🔞💦 پسرِ دشمنش و می‌دزده و بهش تجاوز میکنه و وقتی کارش باهاش تموم میشه لخت به نمایش میزارتش تا بفروشتش....🔞💦‼️ کمربند و دور دستش پیچوند و محکم روی باسن لختم کوبید...از اینکه جلوی صدها چشم بدون لباس بودم غرورم له شده بود و چیزی تا ریختن اشک هام نمونده بود..‼️ ضربه دیگه ای با کمربند به باسنم زد و با هر ضربه ای که می‌زد مَرد های هوس بازی که برای خریدنم مبلغ های مختلف پیشنهاد می‌دادن آب از لب و لوچشون آویزون میشد🔞💦🫦 سرش و کنار گوشم آورد و با حرص غرید؛ +زود باش فراز...براشون شیک‌ بزن...اگه با تکون دادن اون ک...ون سفید و خوشگلت بتونی آب یکی از این مَردا رو همینجا بیاری بیخیال فروختنت میشم...🔞💦 پر بغض سری تکون دادم و پشت به مَرد هایی که با هیزی نگاهم میکردن و مردونگی باد کردشون تو مرز پاره کردن شلوارشون بود مشغول شیک زدن شدم....🔞💦👅

#پیشنهادی🔞‼️ #آب‌آورترین_رمان‌گی_تلگرام🔞💦

https://t.me/+AlQGQBuW7F8wNTZk https://t.me/+AlQGQBuW7F8wNTZk

❌پسر یتیمی که هر شب زیر دیـک کـلـفـت مدیر یتیم خونه جـر میخوره و وقتی هجده سالش میشه اونو پیشکش یه اهریمن شیطانی میکنن تا زیرخوابش بشه و... ❌ #گی💯 #تجاوز💦 #خشن🔥

#part78 کایا اومد داخل و جلوی ما وایستاد. نگاهی به دست ساروک که هنوز توی شلوارم بود انداخت و من از خجالت و ترس بیشتر به ساروک چسبیدم.💦🔥 _میبینم که مشغولی! پاهامو بهم نزدیکتر کردم اما ساروک بیشتر دستشو دور ک*یرم تکون داد. داشت برام جـ*ق می زد! سرشو توی گودی گردنم کرد و جلوی چشمای پسر عموش داشت روی گردنم کیس مارک میذاشت! لیسی به گردنم زد و به کایا نگاه کرد. _آره، خیلی طعمش خاصه گردنمو کج کردم، می ترسیدم با این کاراش اونو هم تحر*یک کنه و یه دفعه به جونم بیفته. هیچی از اون بعید نبود. _الان با دستت ک*یرشو گرفتی یا داری #انگشتش میکنی؟💦🔞 https://t.me/+9axQomTk_Bc0OTU8 https://t.me/+9axQomTk_Bc0OTU8 داره با معشوقه اش ور میره که پسرعموش سر میرسه و دوتایی... 🔞💦🔥 #گی #اجباری

🏳‍🌈CHANEL LGBT🏳‍🌈 ❌برای انتقام از اکسش با خواهرش رل زده❌ حق داشت، منی که نیم ساعت قبلش با خواب شیدا اومدم خواهرشو بغل کنم، لایق همین پس زده شدن هستم… از نظر همه یه عوضی بودم که با دوتا خواهر ریخته رو هم، اما کی از دل من خبر داشت؟ ♨️خوندن رمان های این چنل برای همه مجاز نیست جنبه نداری نیا🫣💦 https://t.me/+KaLIl-rrIeI2Y2Vk https://t.me/+KaLIl-rrIeI2Y2Vk ۵ پاک شه 🌞

-ایییی بسه شیخ جر خوردممم...🍆 کلفت درازشو بیشتر فرو کرد و داخلم و گفت : خفه شو جن.ده کوچولو. باید تا صبح زیرم گا..ییده بشی -نمی..تونم... خیلی درازه... حالم بده. وای سیلی محکمی روی سینم زد و گفت: هرچی جیغ و داد کنی صدات به هیچکس نمیرسه زنیکه! صبح فیلم جر خوردنتو میفرستم واسه اون نامزد اشغالت که بفهمه چه هلویی رو از دست داده با یاد آوری کاری که نامزد عوضیم باهام کرده بود اشکم در اومد و شیخ دست از زخم زدن بر نداشت -این روزا یه حیوون خونگی بیشتر از ده میلیون می ارزه. ولی تو رو فقط در ازای ده میلیون فروخت! ببینم؟ هیچوقت تقتو نزد؟ جلو که پلمپ بود! قبل از جواب دادنم انگشت فاکشو روی سوراخ کو.نم گذاشت و آروم تکون داد -نچ! تنگ تنگه. آکبند مونده واسه من.مردونگی نداشت یارو؟ چجوری این ک🍓ص و کو🍑ن تپل و قلمبه جلو چشمش بوده و تا دسته نکرده داخلش؟ انگشتشو بیشتر فرو کرد تو سوراخ عقبم که جیغ بلندی کشیدم نیپلمو محکم نیشگون گرفت و گفت : میخوام شب اول حسابی ازت پذیرایی کنم طلا! جوری عقب و جلوتو سرویس کنم تا یه هفته نتونی بلند بشی https://t.me/+qu6HvOiPEuQwYzhk https://t.me/+qu6HvOiPEuQwYzhk