بیداری و رهایی
رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار کردن است. 🌸 زندگی ما به منزله یک سفر است نه یک هدف و هریک از ما در این زندگی ماموریت داریم که با کمک کردن به دیگران و خدمت روح خود را تکامل ببخشیم. 🌸 و این در یک کلام "بیداری روحانی" نامیده میشود...
Mostrar más426
Suscriptores
Sin datos24 horas
+57 días
+3730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
مولانا گفت «به عاشقان مقدم ز من سلام برید» آن عاشقان مقدم، عاشقان زیبایی، دانایی و نیکویی هستند
موتسارت»یک تیکه از بهشت را آورده. سعدی یک گوشه از بهشت را برداشته آورده. همین قالیهای ایران را که گفتهاند این قالیها، خاطرات بهشت است که زیر پایتان پهن میکنید. اینها، خاطراتی است که انسان از ناخودآگاهش، از بهشت آورده و دارد پهن میکند. هر خوبی که در عالم هست. یا یک شاعر آن را آورده یا یک حکیم دانا. یا یک دانشمند فیزیکدانی. هرچه که خوبی هست، مال کسانی است که عاشق خوبیاند. عاشق زیباییاند و عاشق دانایی
الهی قمشه ای
💖
🌸🍃 https://t.me/bidariorahaei 🌸🍃
✨🕊
RILTIM - Just tell me I_m not yours (Original Mix).m4a6.04 MB
🔘 گاهی اوقات گره ها و انسداد هایی در زندگی می بینیم که حاصل تکرار کارمای های نسل های گذشته است و به صورت ارث به ما رسیده . و گرفتگی و انسداد هایی در زندگی حال ما ایجاد کرده
☢ با انجام تکنیک های هواپونوپونو این کارما ها را قطع و روند بهتری و سبک تری در زندگی آغاز می کنیم
و کارماها و برنامه هایی که از نسل های گذشته و نیاکان ما مونده رو کاملا پاک می کنیم
تکرارکنید👇👇👇
متاسفم
لطفا مرا ببخش
متشکرم
دوستت دارم
🤍💜🍃🤍💜🍃🤍💜🍃🤍💜🍃🤍💜
💖
🌸🍃 https://t.me/bidariorahaei 🌸🍃
✨🕊
بیداری و رهایی
رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار کردن است. 🌸 زندگی ما به منزله یک سفر است نه یک هدف و هریک از ما در این زندگی ماموریت داریم که با کمک کردن به دیگران و خدمت روح خود را تکامل ببخشیم. 🌸 و این در یک کلام "بیداری روحانی" نامیده میشود...
👍 1
#خودشناسی_با_آموزه_های_مولانا
🔶 جلسه بیست و دوم: من فقط غلام قمرم
🎙 سعید قویدل
💖
🌸🍃 https://t.me/bidariorahaei 🌸🍃
✨🕊
جلسه 22.mp326.32 MB
راههای عملی کسب عشق الهی
میلیونها نفر تاکنون شیفته قانون جذب و وعده آن برای تجلی ثروت، سلامتی و دیگر چیزهای خوب در زندگی شدهاند. با این وجود اجرای این قانون همانگونه که فعلا تدریس میشود، نتایج نومید کننده و حتی مضر به همراه داشته است.
عشق آتشین میتواند حلقه مفقوده و قدرت واقعی پشت این قانون را کشف نموده و به تمامی خواستههای قلبیتان برساند و متوجه شوید که به مرور زمان افراد، منابع و شرایط درست، به طرز جادویی و خیلی راحت وارد زندگیتان میشوند.
به طور همزمان با تغییر رفتارتان از شر چربیهای اضافی، تنبلی، وسواسهای ذهنی و اعتیادهای مخرب رها شده و وابستگیهای مادی و ارتباطی برطرف میشود و در خواهید یافت چگونه با استفاده از قدرت نهفته عشق الهی بیماری خودتان را به طور کامل شفا دهید.
قانون جذب، قانونی است که در مورد چگونگی جریان انرژی قدرتمند کائنات در زندگی ما صحبت میکند. در کائنات، دو میدان کوانتومی انرژی قوی حاکم است؛ میدان انرژی عشق و میدان انرژی ترس.
میدان عشق با جوهره الهی وجودی ما و کائنات مرتبط است و هر چه است «خوبی» در آن جریان دارد. میدان انرژی ترس، ارتباط ما را با جوهره الهی وجودیمان قطع میکند و باعث میشود تا ناآگاهانه انتخابهایی ناهماهنگ با قدرت درونی و اراده خداوند داشته باشیم و گرفتار رنج و درد شویم. انتخاب با ماست که با کدام یک از این دو میدان ارتباط بگیریم.
ما با ارتباط آگاهانه با میدان انرژی عشق کائنات، پرده از قویترین راز تجلی آرزوها برداشته و به این ترتیب، با کشف حلقه مفقوده قانون جذب، کمک شایانی به علاقمندان موفقیت در حوزههای مختلف می شود
💐- افرادی که به دنبال خدا میروند، به همه چیز خوب میرسند.
💐- عشق قویترین و ناشناختهترین نیروی موجود در جهان است.
💐- جذب زمانی رخ میدهد که از حالت خواستن بیرون آمده و حالت داشتن را به خود بگیریم.
💐- کائنات چیزی به ما نمیدهد که میخواهیم ، بلکه چیزی را میدهد که ارتعاش میکنیم.
💐- خداوند یقینا میشنود؛ میفهمد و میداند چه ترسها و امیدهایی در قلبتان دارید. وقتی به عشق خداوند توکل کنید معجزه رخ میدهد.
💐- چیزی برای ترس وجود ندارد مگر اینکه خودتان نخواهید حقیقت را در یابید و تن به خرافه و جهل ندهید و از تجزیه تحلیل اتفاقات پیرامونتان امتناع کنید.
💐عشق نیرومندترین نقدینگی در کل دنیا بوده و هست. با این حال هنوز هم عده کمی از مردم دنیا با قوانین عشق زندگی میکنند. تمام رهبران بزرگ معنوی در تمام دنیا این قانون را دنبال کردهاند و آن را راهی برای رسیدن به موفقیت و رضایت نهایی میدانند. اکثر ما هنوز بدون استفاده از این قانون زندگی میکنیم. مورد جالب توجه اینکه، دورههای روانشناسی، سلامت روانی و دیگر دورههای اصلاح فردی، اغلب مواقع به ما نصیحت میکنند که خلاف اصول عظیم تجلی رفتار کنیم و به جای تمرکز بر عشق، به نتایج توجه کنیم.
با اینکه ذاتاً هیچ اشتباهی در مورد تمرکز بر خواستهها و تجسم شفاف آنها وجود ندارد اما آموزشهای کنونی قانون جذب نمی توانند بیان کنند که چه عاملی باعث میشود آرزوها از حالت بدون شکل و بالقوه به واقعیت فیزیکی تبدیل شوند. تجسم ذهنی و بیان جملات تأکیدی در مورد آرزوهای مان بدون داشتن عشق، شبیه موشکی است که نیروی محرکه لازم برای پرتاب به فضا را نداشته باشد.
هیچ شکی نیست افرادی که با تمرکز بر آرزوهای شان تصمیم به موفقیت دارند، ناخواسته در جایی از مسیر خود، نیت خود را با عشق تغذیه میکنند. چنانچه در معادلات ذهنی خود، به اندازه کافی عشق وارد نکرده و همچنان بخواهند که به خوشبختی برسند، با تمرکز روی عشق میتوانند شانس و خوشبختی خود را چندین برابر افزایش دهند .
🔹در مقام عشق، عاشق وصال همیشگی را میخواهد و فاصله و فراق را دوست نمیدارد و به رنج و درد گرفتار میشود. البته دوام وصل میسّر نمیشود مگر برای قلیلی از عاشقان
🔸عاشق، دردمند است و روح و جسمش بیمار، دائماً میل به انرژی و قرص و آمپول عشق دارد تا مداوا شود. چون در فراق در اضطراب و تشویش خاطر است پس وصال که میآید این اضطراب از بین میرود و سرخوش میشود.
🔹آن عاشقی که در عشق واقعی به سر میبرد گرچه در سوزش و زاری و ناله است امّا در بهشت است؛ چون بهشت در دست معشوق است، کلید بهشت از معشوق است و معشوق بهشت ساز است امّا در عشق مجازی اینطور نیست. عاشق در عشقی میسازد که جنبۀ صورت دارد نه سیرت و این معشوق خود آفتپذیر است و دامنۀ آن بر عاشق بیچاره هم میافتد.
🔸گفتهاند «المجاز قنطرة الحقیقة: یعنی عشق مجازی، پلی است بهسوی حقیقت»
🔹ازآنجاییکه سیرۀ عابدان، خائفان، عاشقان، راجین و … در سلوک با هم تفاوت دارد خواهناخواه، آنکه با میل و شوق سلوک میکند زودتر میرسد و امن و اطمینان او را تأیید میکند.
🔹بدان که معشوق، نامتناهی است پس عاشق اگر از طلب و تشنگیاش بکاهد دلیل ضعف او بود. سیری در عشق وجود ندارد، چون معشوق ازلی و ابدی است و شناخت کُنْهِ او برای کسی ممکن نیست
🔸عابد مزد از معبود میخواهد امّا عاشق دنبال ثواب و اجر و مزد نیست. او لقای معشوق را میخواهد و بس. به عاشقی گفتند اگر خداوند به تو بگوید یک دعای مستجاب و یک حاجتروا برای توست؛ آن را در چه چیزی به کار میگیری؟ گفت: «حاجتم این است که من روبه روی معشوق بنشینم و بین من و او هیچچیز حائل نباشد جز خود عشق که حاکم باشد.»
🔹بدان که هر کس به غَرضی کار میکند، غیر از عاشق که افعالش معلول علّتی همانند نتیجه و مزد نیست. ازاینجهت عاشق واقعی همه کارهایش بوی عشق میدهد. اگر انفاقی میکند، صلۀ رحمی مینماید همه به عشق و خشنودی معشوق انجام میدهد.
🔹خوی عشّاق این است که در بوتۀ امتحان، از ابتلا ناراحت نمیشود، چون همه را هضم میکند. معشوق کارش ساختن عاشق است که ظرفش بزرگ شود و این نمیشود مگر در آزمایش و بلاها، شکیبایی کند و از معشوق نرنجد و خویش را در معرض قرار بدهد تا آزموده شود.
🔸امّا غیر از عاشق، همه کارشان با علّت است و فنا شدن در آنها نیست گرچه به لفظ گویند فدایت شوم امّا همه لقلقۀ لسان و تعارفات عرفی است که مغز ندارد. امّا پاکباز بدون لسان از قلبش گوید فدایت شوم و با تمام وجود آماده است.
🔹چون طبع به لطف و خوشی سازگاری دارد امّا در ناخوشی و قهر و خار سازگاری ندارد، پس حساب عموم مردم با عاشق فرق میکند چه آنکه نفْس عاشق، خار و گلستان، قهر و لطف را به جان از جانب حضرت دوست خریدار است، دیگر فرقی نمیکند که کدام بهتر است یا بدتر، هدیۀ دوست است و آن را به جان، مشتری است.
🔸در مراتب عشّاق از مبتدی و متوسط و منتهی، حالات و رفتارشان فرق میکند، لذا عاشق مبتدی گرفتار حال خودش است که تقلیب میشود امّا عاشق منتهی، عشق مقامش شده و گرفتار حال به حال شدن عشق نیست در واقع کیمیای حال در دست او باشد.
🔹ابلهان از روی نادانی به مجنون گفتند: زیبایی لیلی آنقدر که تو خیال میکنی نیست. در شهر ما دلربا و زیباها بسیارند. مجنون گفت: «هیئت ظاهری لیلی همچون کوزه است و زیبایی، همچون شراب.»
یعنی زیبایی امری است در سیرت و باطن، کوزه اگرچه زیباست امّا شراب درون آن نشاطآور است. امّا خداوند از کوزۀ وجود لیلی به شما سرکه داده تا عشق او شما را جذب خود نکند. خداوند از نقش وی به من میدهد و مرا مست میکند. شما کوزه را میبینید امّا شراب جمال در چشم شما دیده نمیشود. ذوق معنوی همانند حوریان بهشتی است که فقط به افرادی که مَحرم هستند آن را نشان میدهند.
🔸بله انسان اگر در عشق، صادق است باید هر زمان بمیرد و از قید «من و ما» رها شود. اگر میخواهد بمیرد فراق و وصال را و ناکامی و رنجها را نشمرَد. باید هر زمان حالت مُردنِ عُشّاقِ واقعی، بر او حاکم باشد.
🔹هرچند بهحسب ظاهر میان عاشق و معشوق تفارق است امّا برحسب باطن، میانشان اتّحاد برقرار است؛ زیرا هم عاشق و هم معشوق، مظهر حبّ ازلیاند و این اتّحاد حقیقی است نه صوری. وحدت حالت استغراق عاشق در حضرت معشوق.
👍 1
✅مقام عاشقان
🔹میگوییم هرکسی که به عشق حقیقی رسید و یافته، آنهم بهاندازۀ درک خودش بیان کرده و به شعر و نثر آورده، امّا همه در قالب الفاظ و قلم است که حقیقت عشق قابلدرک و توصیف نبوده و آن را پایانی نیست.
🔸عشق، یافتنی است نه بافتنی و محدودهای ندارد تا پایان پذیرد و مستمع و خواننده اقناع شود.
🔹در قرآن لفظ عشق نیامده، بلکه از حُبّ و وُدّ صحبت کرده است. این از مصلحت بوده که در طول تاریخ عدّهای عاشق و عشق را مریضی روانی دانستهاند و از معمّای آنان سر درنیاوردند و عاشقان را متّهم کردهاند و بهنوعی جنون تشبیه و کارهای آنان را نامعقول دانسته و صحبتهایشان را ناموزون گفتهاند و قشریان مطالب آنان را رد کردهاند.
گرچه از قضیۀ یوسف و زلیخا این عشق پیداست امّا کلمه و لفظ عشق بهکاربرده نشده است، عشق، کاری به صورتها ندارد؛ بلکه به معنی و حقیقت کار دارد.
🔸بعضی گفتهاند کلمۀ «اشدُّ حبّاً» محبت بیشتر، دوست دارتر
(بقره: ۱۶۵) به عشق نزدیک است و بوی هم او را دارد.
🔹در این متن استفادۀ ما بیشتر از مثنوی معنوی است
🔸آیا عشق یافتنی است یا بافتنی؟
میتوان آن را در کمند الفاظ کشید؟
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم، خجل باشم از آن
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت
🔹معشوق واقعی حقتعالی است و همانطور که صفات حقتعالی محدود نیست، عشق به حق هم تناهی ندارد چون خودش ازلی و ابدی است پس هرچه به او تعلّق داشته باشد قابل حصر و حدّ نیست.
پس محبت وصفِ حق دان، عشق نیز
خوف نبود وصف یزدان ای عزیز
یا بالاتر گفتهاند که عشق مساوق با وجود است.
🔸پس ساری و جاری بودن عشق را در همۀ موجودات به چشم عرفانی میتوان دید و این با دیدۀ معنوی قابلادراک است.
🔹عشق سبب خلقت جهان است پس آن است که موجودات را به حرکت و پویایی درمیآورد و گردش افلاک بهواسطۀ عشق است. در واقع اتّحاد اجزا و پیوند همۀ هستی، از عشق است؛ لذا حرکت هستی بهسوی کمال و معشوق بوده و این حلّال معمای هستی است که جماد را زنده میکند و حیاتبخش میباشد.
آتش عشق است کاندر نِی فتاد
جوشش عشق است کاندر مِی فتاد
دور گردونها ز موج عشق، دان
گر نبودی عشق، بِفْسردی جهان
🔸عشق، قهّار است که جز با خلوص و صفا در نمیسازد؛ یعنی عشق با خودبینی و تلوّن و رسوم و آثار اضافی کنار نمیآید و اسقاط اضافات مینماید.
عشق قهّار است و من، مقهورِ عشق
چون شِکر، شیرین شدم از شورِ عشق
برگِ کاهم پیش تو ای تندباد!
من چه دانم که کجا خواهم فتاد
🔹عشق، دوطرفه است نه یکطرفه. گرچه معشوق استغنا میورزد و ناز میفروشد و عاشق همواره میخواهد به وصال برسد، امّا خود عشق بین این دو جاری و حاکم است. پس عشق یکطرفه دردسر دارد و معشوق در عین بینیازی، از عاشق خود غافل نیست و عاشق در عین درد فراق و هجران، از معشوق غافل نیست.
🔸چون عشق اگر واقعی باشد اندکاندک افزون میشود تا به آنجا که ظرف وجودی عاشق قابلیت دارد؛ در تمثیل و تشبیه، میتوان به ماه مثال زد که شب اول باریک است و هر شب افزون میشود، هلال پُر نورتر میشود تا به شب پانزدهم برسد که قرص ماه کاملاً پُر و نورانی است.
🔹پس آنکه در منزلی رکود دارد مثلاً مانند شب هفتم ماه به همان اندازه، عشق راکد میماند و ترقّی نمیکند. ولی عاشقان واقعی را قراری نیست، دنبال کمال هستند و درجا زدن برای آنان روا نیست.
🔸 درون انسانی استعدادهای نهفته دارد و شکوفایی این استعدادها اگر جذبه عشق به او بخورد سر بیرون کند و خود را نشان دهد و عاشق را به وادی حیرت وادارد که چطور این سِر در نهانها نهفته است و کسی یارای شکوفایی آن را ندارد.
🔹رمزی در مسئلۀ عشق است و آن اینکه وقتی عشق آمد بعضی موضوعات را میتواند تبدیل کند، از دانی به عالی برساند، یا آن را دور نماید.
از محبّت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرّین شود
🔸نَفس عاشق حالت اکسیری پیدا میکند و میتواند هر چیزی که قابلیت انعطافپذیری داشته باشد را عوض کند، دشمنی را به دوستی، کینه را به صلح و صفا، غضب را به حلم مبدّل سازد.
لذا عشق، هم مینا گری دارد و هم کیمیاگر است.
🔹یکی از دردهایی که وقتی گریبانگیر عاشق میشود او را خسته و ناامید میکند وقتیکه بی استقامتی بر او عارض میشود. بیصبری دردی است بسیار سخت که به هر علّتی معشوق صلاح عاشق ندانست که او را به وصال برساند، در بوتۀ ناشکیبایی میگذارد. بیشتر این مسئله در ایّام فراق و قبض و فشار روحی اتّفاق میافتد که عاشق را کلافه و آشفته مینماید تا جایی که درد بیصبری او به زبان جاری میشود و شکایت و گله و اعتراض را بر معشوق روا میدارد