یوسفپور
216
Suscriptores
+224 horas
-27 días
-1230 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
آب شد بیآبرو، اما تو سقایی هنوز
رود، شد مرداب و مُرد، اما تو دریایی هنوز
دخترانم با خدای آب، فکرش را نکن
غرقِ دریای عطش هم فکر آنهایی هنوز
بیعلَم، بیدست، بیسر هم علمدار منی
گرچه افتادی، ستونِ خیمهی مایی هنوز
شیرِ زخمی باز هم شیر است، حتی در حصار
غم مخور کرَارِ در خون، مثل بابایی هنوز
هر کسی یک شاخه از سروِ تو را برداشت برد
گرچه غارت شد تنت، خوش قدّ و بالایی هنوز
چشمها را خیره کردی با خسوفِ سرخِ خویش
ماهِ در حالِ غروبم!، بسکه زیبایی هنوز
جانِ بر لب را ببین، برگرد راهِ رفته را
یک نفس خرجِ برادر کن، مسیحایی هنوز
مادرم آمد تو را یک سر به داغِ کوچه برد
اشکهایت روضه میخوانند، آنجایی هنوز
ای مزارِ کوچکت صدها سوالِ بیجواب
چارده قرن است در مقتل معمّایی هنوز
#یا_قمر_بنی_هاشم_ع
#رضا_قاسمی
400
رو آن ربابی را بگو مستان سلامت می کنند
وان مرغ آبی را بگو مستان سلامت می کنند
وان میر ساقی را بگو مستان سلامت می کنند
وان عمر باقی را بگو مستان سلامت می کنند
وان میر غوغا را بگو مستان سلامت می کنند
وان شور و سودا را بگو مستان سلامت می کنند
ای مه ز رخسارت خجل مستان سلامت می کنند
وی راحت و آرام دل مستان سلامت می کنند
ای جان جان ای جان جان مستان سلامت می کنند
یک مست این جا بیش نیست مستان سلامت می کنند
ای آرزوی آرزو مستان سلامت می کنند
آن پرده را بردار زو مستان سلامت می کنند
#مولانا
500
عصرها ،
با غزلی ، یک فنجان چاے و
کتابِ شعرے
مے شود عاشق بود اگر
دلتنگے بگذارد
عصرها ،
شبیه به دلتنگے ها وغمگینانه هاے شعر من است
مثل لحظه اے که در انتظار آمدنت
چاے من سرد مے شود
مثل وقتی که عطرِ قهوه ی خاطره ها
بیکباره از دهانم مے افتد
عصرها ،
انبوهے از حسرت ها و دردِ تنهایے و
یاد و خاطره هاے گذشته
بر سرم میبارد
عصرها ،
بے تو در دلم غوغائیست
می خندم
اما تو لبخندهایم را
باور نکن...
#جهانی
👍 1
800
امشب تو بهانه ی من باش
اي پرنده ی كوچك
من اگر خدا بودم
سكوت را به شب می دادم
غم را به انسان
موسی را به بنی اسرائيل
و تو را برای خود نگه می داشتم
من اگر خدا بودم
#تو را روی "اورست" بنا می كردم
امشب تو بهانه ی من باش
ای پرنده ی كوچك من
شايد دچار ترانه ای شوم.
#الياس_علوی
800
نه در توصیف شاعر ها نه در آواز عشاقی
تو افزون تر از اندیشه فراوان تر از اغراقی
وفاداری و شیدایی علمداری و سقایی
ندارند این صفت ها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که می گوید الایاایها الساقی
تمام کودکان معراج را توصیف می کردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی
چنان رفتی که حتی سایه ات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری می شود در عرصهء میدان
چنان رفتی که بعد ازآن بخوانندت هوالباقی
بدون دست می آیی و از دستت گریزانند
پراز زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمه ها یا (عدتی فی شدتی) برگرد
که تو بی مشک سقایی که تو بی دست رزاقی
شنیدم بغض بی گریه به آتش می کشد جان را
بماند باقی روضه درون سینه ام باقی
سید حمید رضا برقعی
800
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت
این جنس گران را به پرستارفروشند
بی زرق وریا نیست نماز شب زاهد
معیوب بود هر چه شب تار فروشند
صائب تبریزی
800
امشب روحم را
به موسیقی آرام صدای تو می سپارم
و جسمم را
به تجسم نوازش دستهای تو..
با آغوش باز
تسلیم قانون شب می شوم
شاید امشب دوباره به خوابم آمدی ...
#فاطمه_جعفری
910
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.