cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

″ پَریـشِعر ″

تو فنجانی غزل از شهریاری... ☕♥️ شعری ؟! سخنی..! @AHK2005

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
250
Suscriptores
Sin datos24 horas
-87 días
-930 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

نه فقط ساده به دستان تو تسليم شدم كه به تاريخِ پس و پيش تو تقسيم شدم! دلِ من قبل تو كه اين همه محروم نبود انقلابی شد و من يک شبه تحريم شدم! لحظه‌ی ديدنِ تو فاتحه‌ام را خواندم چون دچـار سرطــانِ دلِ بدخيم شدم! بعدِ تو روزِ خوشم جن شد و من بسم الله تا ابد، جمعه ترين جمعه‌ی تقويم شدم كمیِ فاصله ها شاخص نزديكی نيست مـن كنارت به موازاتِ تو ترسـيم شدم وسطِ زندگی‌ات گاف بعيدی بـودم كه نفهميده خودم جمع شدم؛ جيم شدم دست بی حوصله‌ات قيچی و من ريش كه نه بمب بی ساعتِ بی طاقتِ پر سيم شدم..! #عرفان_پاكزاد @pariSher_bahram | 🤍🖋 ″پریشعر″
Mostrar todo...
💘 3💔 1
...
Mostrar todo...
💘 2
Photo unavailableShow in Telegram
چو درختی که به یک باد شده خم کمرش یا چو موجم که به ناگاه به هم می ریزد نیمه شب برکه‌ی متروکه و امنم با یک انعکاسی ز رخ ماه به هم می ریزد ✍ #سینا_عباسی •@Silence_in_chaos🦋
Mostrar todo...
💔 3
مثل ماهی که درون سایه‌ابری مبهم است گاه عشق یک فرشته در دل یک آدم است! سیلی از امواج خوردن، عادت هر روزه‌ی صخره های ایستاده، صخره های محکم است! خسته از این روزهای تلخ و مسموم و غریب یک نفر احوال می‌پرسد مرا آن هم غم است! آنچه که تو بر سرت کردی و رفتی ″روسری″ آنچه که من بر سرم شد آه.. ″خاک عالم″ است! از زمختی های این روح ترک خورده نترس مرد زیبایی که می‌بیند دلش ابریشم است! تو دو شانه داری و اندوهِ انبوهِ مرا.. فرش پانصد شانه‌ی تبریز هم باشد کم است..! #حامد_عسکری @pariSher_bahram | 🤍🖋 ″پریشعر″
Mostrar todo...
6
یکی از اشعار مناظره‌ای پروین، خیلی جالبه واسش وقت بذارید! شکایت کرد روزی ″دیده″ با ″دل″ که کار من شد از جور تو مشکل! تو را دادست دست شوق بر باد مرا کنده‌ست سیل اشک، بنیاد تو را گردید جای، آتش، مرا آب تو زآسایش بَری گشتی، من از خواب! ز بس کاندیشه‌های خام کردی مرا و خویش را بدنام کردی از آن روزی که گردیدی تو مفتون مرا آرامگه شد چشمهٔ خون تو اندر کشور تن، پادشاهی زوال دولت خود، چندخواهی چرا باید چنین خودکام بودن اسیر دانهٔ هر دام بودن شدن هم‌صحبت دیوانه‌ای چند حقیقت جستن از افسانه‌ای چند ز بحر عشق، موج فتنه پیداست هر آن کو دم ز جانان زد، ز جان کاست! بگفت ای‌دوست، تیر طعنه تا چند من از دست تو افتادم درین بند تو رفتی و مرا همراه بردی به زندان‌خانهٔ عشقم سپردی مرا کار تو کرد آلوده دامن تو اول دیدی، آنگه خواستم من بدست جور، کندی پایه‌ای را در آتش سوختی همسایه‌ای را مرا در کودکی شوق دگر بود خیالم زین حوادث بی خبر بود نه میخوردم غم ننگی و نامی نه بودم بستهٔ بندی و دامی نه میپرسیدم از هجر و وصالی نه آگه بودم از نقص و کمالی تو را تا آسمان، صاحب نظر کرد مرا مفتون و مست و بی خبر کرد شما را قصه دیگرگون نوشتند حساب کار ما، با خون نوشتند ز عشق و وصل و هجر و عهد و پیوند تو حرفی خواندی و من دفتری چند! هر آن گوهر که مژگان تو میسُفت نهان با من، هزاران قصه میگفت مرا سرمایه بردند و تو را سود تو را کردند خاکستر، مرا دود بساط من سیه، شام تو دیجور مرا نیرو تبه گشت و تو را نور تو، وارون بخت و حال من دگرگون تو را روزی سرشک آمد، مرا خون تو از دیروز گوئی، من از امروز تو استادی درین ره، من نوآموز تو گفتی راه عشق از فتنه پاکست چو دیدم، پرتگاهی خوفناکست تو را کرد آرزوی وصل، خرسند مرا هجران گسست از هم، رگ و بند مرا شمشیر زد گیتی، تو را مشت تو را رنجور کرد، اما مرا کشت :) اگر سنگی ز کوی دلبر آمد تو را بر پای و ما را بر سر آمد... بتی، گر تیر ز ابروی کمان زد تو را بر جامه و ما را بجان زد... تو را یک سوز و ما را سوختنهاست تو را یک نکته و ما را سخنهاست تو بوسی آستین، ما آستان را تو بینی ملک تن، ما ملک جان را تو را فرسود گر روز سیاهی مرا سوزاند عالم سوزِ آهی... #پروین_اعتصامی @pariSher_bahram | 🤍🖋 ″پریشعر″
Mostrar todo...
🔥 5
نظّن أنّنا نَسيناها، لکن تعودُ بعدَ زمن علىٰ هيئة بُكاء بلا سبب أو ضَيق أو حُزن أو وحشةٍ بلا توقيت! :) فکر می‌کنیم فراموشش کرده‌ایم، امّا پس از مدتی، به‌شکل گریه‌ی بی‌دلیل یا دلتنگی و اندوه و ترسِ گاه‌و‌بیگاه برمی‌گردد! :) @pariSher_bahram | 🤍🖋 ″پریشعر″
Mostrar todo...
💘 2💔 1
هوای زیستن، یا رب، چنین سنگین چرا باید؟! #سیمین_بهبهانی @pariSher_bahram | 🤍🖋 ″پریشعر″
Mostrar todo...
😢 3💔 3
از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود، ولی چه سود اگر عشق نبود؟! بی رنگ‌تر از نقطه‌ی موهومی بود این دایره‌ی کبود اگر عشق نبود از آینه‌ها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟! در سینه‌ی هر سنگ، دلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟! بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟! دل چشم نمی‌گشود اگر عشق نبود... از دست تو در این همه سرگردانی تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟! #قیصر_امین‌پور @pariSher_bahram | 🤍🖋 ″پریشعر″
Mostrar todo...
🔥 3 2
جنگل، ردپای باران است ویرانه، ردپای توفان من ردپای توام! همیشه پشتِ درِ خانه‌ات تمام می‌شوم... :) #علیرضا_راهب @pariSher_bahram | 🤍🖋 ″پریشعر″
Mostrar todo...
💔 6
📚
حافظه چیست؟! خانه‌ی محبوب چیز های غایب . #آدونیس ☕️ @Silence_in_chaos🦋
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.