عشق بی پایان🫀💜
کنار تو عشق هست✨ زندگی توی بهشت هست✨ بوی تو بوی فرشته س........✨ رمان های نویسنده:عشق بی پایان، مافیای من، همه بنر ها واقعی هستن 🙏 برا vip به آیدی داخل چنل پیام بدید
Mostrar más330
Suscriptores
+1224 horas
+637 días
+6330 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
تو اومدی که زندگیم دوباره آغاز خورد با اومدنت رنگ پا چیدی به زندگیم✨🤍
1200
Photo unavailable
تو اومدی که زندگیم دوباره آغاز خورد با اومدنت رنگ پا چیدی به زندگیم✨🤍
100
بچه ها هرکی از چنل لف بده چنل پرایوته و دیگه درخواست بده بازم قبول نمیکنم پس ترک نکنید 🤍
1100
_ اینجا چی کار داری ؟
_ دوست داشتی کجا باشم بیبی ؟
_ برو .... برو بیرون.
فرداد کاملا وارد اتاق شد و در را پشت سرش بست و همانطور که به شادلین خیره بود نزدیک نزدیک تر شد
شادلین از ترس کمی عقب رفت که دستان پر قدرت فرداد دور کمرش حلقه شد و او را چفت تنش کرد
_ فرداد ... دیونه شدی ...
دستانش را روی سینه عضلانی او فشار داد و میخواست فاصله بگیرد که حقله دستانش تنگ تر شد و به صورت پیچ پیچ وار زیر گوشش زمزمه کرد :
_کار من از دیونگی گذشته
و بینیش را در گردن شادلین فرو برد عمیق بو کشید و درست همان جا را با بوسه تر کرد
_ عطر تنت مستم میکنه بیب ، باهام راه بیا نمیخوام خشن شم ...
https://t.me/+KJfr3BEGArQ0ZGJk
https://t.me/+KJfr3BEGArQ0ZGJk
9 صبح پاک
2700
سلام قشنگا✨
چون چنل پرایوته محافظ زدم براش تا اگر یک وقت خدایی نکرده اتفاقی افتاد مارو گم نکنید و از این طریق پیدامون کنید.
لطفا داخل چنلِ محافظ عضو بشید.🤍✨
https://t.me/+RXcJxhAs-5MzZjQ8
2500
_هیش جرعت داری از اتاق در بیا ببین چه بلایی سرت میارم!
شوکه نگاهی به چشمای عصبی و خشنم انداخت اونکه نمیدونست ولی من میترسیدم با دیدن نامزدسابقش همه چیز یادش بیوفته
_حق نداری جلوی منو بگیری من....
جنون زده لبهاشو به کام کشیدم که زیر دستم لرزید آروم تو گوشش غریدم _واسه من حق و حقوق تعیین نکن همه ی تنت حق منه وقتی میگم نباید کاریو بکنی یعنی نباید!
دستشو رو سینم فشار داد و ناز ریخت و دل من برای بار هزارم رفت
_خب همش میگی نباید کسی منو ببینه لااقل بگو....
با کوبیده شدن و در و وارد شدن نامزد سابقش خشم تمام وجودمو گرفت و...
https://t.me/+zJ52PDv8mF0zNTNk
https://t.me/+zJ52PDv8mF0zNTNk
آیهان پسر خودخواه و عاشقی که برای انتقام حافظه ی عشقشو پاک میکنه و عاشق خودش میکنه ولی با برگشتن نامزدِ اون دختر.....😳♨️
9 صبح پاک
700
Repost from N/a
🧧 فن فیک: شیطان میخواهد عاشق شود!
🏮ژانر: عاشقانه، درام، فانتزی، یائویی
📜 خلاصه داستان: #معبد هیکارو، سالهاست که توسط #شیطانی تسخیر شده و تا به حال هیچ کشیش و راهبی نتوانسته با آن شیطان مقابله کند.🛡
در همین حال #کشیش_جوانی سعی میکند با اون ارتباط برقرار کند؛
اما #شرطی که شیطان میگذارد برایش غیر قابل درک است!‼️
https://t.me/+-L2EUjsHU5VmMWJk https://t.me/+-L2EUjsHU5VmMWJk
• صبح پاک کن 🩵
2400
Repost from کانال پروکسی فیلترشکن رایگان
🌀 Candy VPN 🌀
💡v3.81 (146) | #Android
Ⓜ️ نسخه مود شده [MOD]
✅ متـصل با ایرانسل و رایتل
✳️ اندروید پیش نیاز: 5.0 و بالاتر
🔸امکانات
🔻بدون محدودیت
🔻تبلیغات حذف شد
🔻دارای ۳۰ سرور از ۵ کشور
🔻فشرده سازی حجم برنامه
🔻پشتیبانی از پروتکل V2ray
🔻مناسب اینستا ، وب گردی و...
⚠️- حالت اتصال روی Global باشه و گزینه مکان سرور هم روی Auto باشه
⚠️- در صورت مشکل در اتصال مجدداً برای اتصال تلاش کنید
⚠️- در صورت مشکل در نصب، نسخهی موجود در تلفن همراهتان را حذف نصب کرده و سپس اقدام به نصب این نسخه کنید
🚀 @VPNX4
CandyVPN v3.81 Mod.apk36.24 MB
4410
من نیلم دختری که با مهراد، رفیق صمیمی برادرم رابطه ای یک شبه داشتم!!!
- دختر تو بچه ای! تو خواهر رفیق منی...
- من بچه نیستم. میخوای بهت ثابت کنم؟
متوجه شدم که زیر لب گفت : نیل...
ولی همون لحظه بود که محکم لبامو رو لباش گذاشتم و با ولع بوسیدمش...
از روی لجبازی بود ولی وقتی زبونش و وارد دهانم کرد حسی تو وجودم شکل گرفت...
دستشو روی کمرم تا باسنم حرکت داد ،آروم از لبام جدا شد و به سمت گردنم حمله ور شد...
آهی توی گوشش بیرون دادم که گفت:
- کار دستت میدم بچه ی من
https://t.me/+rfQZe9IG4WBkNjE0
صبح پاک
4900
مرد با روبدوشام روی چستر لم داده بود و با چشم های بسته
_ اوردیش ؟
_ نه آقا
لای چشمش را باز کرد و در کمال خونسردی دستش را دراز کرد و سیگار برگش را برداشت و آتش زد و بعد چند کام عمیق : نگفتم اگر نیاوردیش خودتم نیا
_ آقا ، به زور که نمیشه ....
با عصبانیت زیر سیگاری را سمتش پرت کرد : وقتی با زبون خوش نمیاد با زور بیارش فهمیدی ؟ یا یه جور دیگه حالیت کنم ؟
_ بله ، بله آقا ...
ساعتی بعد صدای جیغ دخترک در عمارت پیچید که باعث لبخند روی لب مرد شد
از اتاق بیرون زد و به سمت سالن از پله ها پایین رفت که وضوح صدای دختر بیشتر شد که در حال جیغ و فحاشی به افرادش بود
با آرامش و لبخند به لب پایین پله ها رسید و دختر را در حالی که از ترس و جیغ و فریاد رنگش پریده بود دید
_ بَه بَه ببین کی اینجاست ، به خونت خوش اومدی عروسک
دختر که با دیدن او قالب تهی کرد بود ، ساکت شد ...
https://t.me/+KJfr3BEGArQ0ZGJk
https://t.me/+KJfr3BEGArQ0ZGJk
12 پاک
3300
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.