بغض تنهایی

نام شوهر در زمانهای مختلف ： زمان اشنایی ： مرد رویاهام زمان نامزدی ： عشقم زمان ازدواج ： هم نفسم بعد از یک ماه： جان دلم بعد از دو ماه ： سایه سرم بعد از سه ماه ： شوهرم بعد از یک سال ： اقابالاسر بعد از دو سال ： بخور و بخواب بعد از سه سال ： نره غوول بعد از چهار سال ： لندهورر پنج سال بعد:مرتیکه نفهم بیشعور مفت خور نمک نشناس ده سال بعد ： خبر مرگت ایشالللا 😂😂😂😂

ما زیر یہ آسمون با داستان هاے متفاوتیم خداااا حال دلمون را دریاب

یہ چیزے بهت بگم؟! بعضے وقتا لازمہ دلت بشڪنه،بهت بربخورہ وناراحت بشی؛ بعضے وقتا از دست دادن بهترین تجربس؛ هیچڪس توشادے موفق نشده؛ این غم و سختیہ ڪہ ادمو هدایت میڪنہ بہ سمت هدفاش؛ پس از رفتنا،سختے ها،نشدن ها و نرسیدن ها نترس!

این ریمیکس خیلی خوبه ♥️✌🏼

دوست مجازے من ! ڪہ پشت آن عڪسے پروفایل پنهان شدے ! براے من فرقے نمے ڪند، تو زنے یا مرد، زشتے یا زیبا، پیرے یا جوان، اهل روستایے بے امڪانات رفاهے ، یا صدر نشینے در یڪے از ڪلان شهرها، درون ایرانی  یا برون مرزی فقط مهم آن است ڪہ " هستے "! و در پشت متن هایت دلے مے تپد ڪہ مهربان است !  با خندہ من ، استیڪرے مے فرستد ڪہ نشان دهندہ شادیست.... و وقتے از دردها  میگویم استیڪرهاے تو هم گریہ مے ڪنند... درست مثل دنیاے حقیقی ،این دنیاے مجازے هم نمے دانم تا ڪے دوام خواهد داشت ، فقط تا آخرش  بمان ، نمے دانید با بودنتان  چقدر شادمانیم اے دوست ! مبادا خداے نڪردہ نیمہ راہ رهایمان ڪنے .,,,,,

پیر شدیم و نفهمیدیم ... دوست داشتن ... ارزشش بیشتر از نبخشیدن اشتباهاتی است ... که مرتکب می شویم... پیر شدیم ... ولی هنوز راه درست زندگی کردن را ... پیدا نکرده ایم ... مدام از شانس و اقبالمان شاکی می شویم. جوانی را چه مفت ... با حرص خودن سر کردیم ... غافل از گذر ثانیه ها ... و دقیقه های که برنمی گردن ... مشغول شمردن بدبیاری هایمان می شویم. جوانی را در پیری درمی یابیم ... که دیگر پای راه رفتن ... طاقت دوری ... از اتاق تاریک و دنجمان را نداریم ... بازهم مشغول جوانی از دست رفته می شویم. پس ما فقط حسرت خوردیم ... هیچ وقت در لحظه زندگی نکردیم ... قدیما می گفتن به پای هم پیر شید! ما حتی به پای هم پیرهم نشدیم...

بارون هواتو داره ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌

نبخش بزار یاد بگیرین اشتباه نکنن