cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

•𝙝𝙤𝙩🔞𝙡𝙪𝙨𝙩•

•| همونجا که صدای ناله هامو با لبات خفه میکنی❤️‍🔥 •| پارت گذاری به صورت منظم و روزانه✨ •| کپی ممنوع❗ •| خرید vip و تبلیغات: @lAdmin_vipl

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
3 279
Suscriptores
+3524 horas
-2507 días
-4530 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
روی #ک*یرش نشستم که از #لذت چشمام سیاهی رفت _ #آههههه آهه #اووم آههه نیک چاک #ک*صمو از هم باز کرد و #عمیق تر #ک*یرشو درون #ک*صم جا داد و #محکم تلمبه زد... _ #اوووف لی‌لی عجب #ک*ص طلایی داری آهههه صدای #خیس شلپ شلوپ #ضربه هاش #ک*یرش توی #ک*صم آه و #ناله هام دراورد که با دیدن #مامان.....🔞💦🫣 https://t.me/+0mzP7KT0aCc5YmM5 https://t.me/+0mzP7KT0aCc5YmM5 #مادره‌ دخترشو‌ درحال‌ سواری‌ روی‌ ک*یر‌ دوستش‌ میبینه‌و...🤤🍑🔞💦 ممنوعه‌هات🔞👆🏼💦
690Loading...
02
بی نفس #صداش زدم اما انگار نمیشنید🥺 _ #آییییی ... حس #میکردم چیزی نمونده تا #خونم به طور کامل از ناحیه ی #گردنم تخلیه بشه ... _ خیلی #بیشتر از اونی که انتظارشو داشتم #خوشمزه ای دختر آزاد !!! دستهام بی جون کنارم افتاد ، #چشمهام سیاهی میرفتن و سرگیجه ی #شدیدی داشتم با #وحشت ازم جدا شد و صدام زد ، تصویرش رفته رفته #محو شد ...🙊🔞 https://t.me/+PmfCGJKW9KwzYjY0 https://t.me/+PmfCGJKW9KwzYjY0
490Loading...
03
بابا لنگ دراز س*کسی🔞🫦 #Part67 - #آخخخ بابایی تلمبه بزن #آهههه ک*صم خیلی خیسه #اومممم توی دفتر کارگاه با شوگر #ددیم س*کس میکردیم و ک*صم ک*یر #کلفتش رو قورت داده بود.. . هرکی از کنار دفتر رد میشد از شیشه ها مارو تو اون وضعیت میدید و از #ترس پا به فرار میذاشت. #سینه هامو تو #دستش گرفت و غرید: -هزار بار بکنمت باز #تنگی ؛ ج*نده کوچولوی بابا #ناله کن ناله کن تا ک*صتو #پاره نکردم #محکم خودش رو بهم #کوبید که از درد #جیغی زدم و....💦🔞 https://t.me/+LdN7jE3YD_thOTc0 https://t.me/+LdN7jE3YD_thOTc0
480Loading...
04
بامـــ💦ـداد خمــ🔞ــاری🙊 #پارت_1 _ #آهههه شهروز عشقم #تندتررر اووف آهههه بابا با شهو*ت ک*یر #درازشو توی ک*ص ج*نده #زیرش عقب جلو #میکرد... سهراب ک*صمو #محکمتر مکید که #آه و #ناله هام شدت گرفت.. _ #اووف صدای باباتو میشنوی تابان ؟ بابات داره یه ج*نده میکنه منم دارم #دختر ج*نده‌ی ک*ص #تنگشو میگ*ام آههه به سهراب که به جای بدهی بابام داشت ک*ص #تنگ و باکرمو میخورد و #لیس میزد نگاه کردم... _ #آههههه سهراب آههه دارم میام #اووف آهههه آبم با #شدت توی #دهنش پاچید و همزمان ج*نده ای که #زیر بابام بود روی ک*یر بابام نشست و شروع کرد به سواری کردن روی ک*یر بابام و یهو....🙊🔞💦 https://t.me/+HX2Dbmuc9v5iODdk https://t.me/+HX2Dbmuc9v5iODdk
660Loading...
05
#part3 _آههه #اووف کارآموز ح*شری من داری روی #کـ*ـیرم حال میکنی #آهههه اومم #تندتررر آههه با #لذت و شهو*ت روی #کـ*ـیر صاحب شرکت عکاسی #کـ*ـص تپلمو #محکمتر کوبیدم که #تندتند شروع کرد عکس گرفتن از #کـ*ـصم و #پستون های تپل و گردم که روشون آثار آب #کـ*ـیرش مشخص بود.. _ #آهههه اوومم چه ج*نده #کـ*ـص تنگی هستی #آههه وقتی آبم امد #کـ*ـصتو باز کن میخوام وقتی #آبم داره از توی #کـ*ـصت میریزه عکس بگیرم #اووف آههه... #کـ*ـصمو از هم باز کردم که تلمبه ی #محکمی توی #کـ*ـصم زد و آب #داغش توی #کـ*ـصم پاچید و همزمان صدای چلیک دوربین...🔞💦❌️ https://t.me/+ALOin1iKThAyMTFk https://t.me/+ALOin1iKThAyMTFk #شورتم‌خیس‌شد...🙊🔞💦💦
700Loading...
06
#اسپویل⚠️❗️ تو vip به پارتای هیجانی رسیدیم که شما چند ماه دیگه اونارو تو چنل اصلی میخونین😍🤌🏻 بیشتر از 180 پارت آپلود شده و هرروز داره این فاصله بیشتر و بیشتر میشه❗️ «3 ماه از چنل اصلی جلوتریم» 🔻پارت گذاری چند برابر چنل اصلیه «هفتگی 14 پارت»✨ 🔻رمان در vip زودتر به پایان میرسه! 🔻قیمت: 40 تومان✨ ❗توجه داشته باشین که با افزایش تعداد پارت‌ها در vip هزینه عضویت در vip افزایش پیدا میکنه❗ برای خرید vip زودتر به ادمینمون پیام بدین❤️‍🔥👇🏻 @lAdmin_vipl @lAdmin_vipl
2460Loading...
07
#مهتــا🦋✨ #پارت94 سرمو کج کردمو گفتم: - بمونه برا یه روز دیگه الان باید برم خونه کلی کار دارم آه پر حسرتی کشید و خم شد گونمو بوسید: - مواظب خودت باش عمر کیان درضمن فکر نکن متوجه سرماخوردگیت نشدما یادت نره رفتی خونه داروهاتو سروقت بخور گوشیتم همیشه در دسترس باشه و نگرانم نزار اگه هم دیدی حالت خوب نیس زنگ بزن بیام ببرمت دکتر! حس خوبی داشت یکی همش نگرانت باشه با لبخند جوابشو دادم: - چشم توام مواظب خودت باش از ماشین پیاده شدم و دستی براش تکون دادم و به سمت خونه رفتم وقتی در رو بستم کیان با سرعت از محله خارج شد دروغ چرا حالم خیلی خوب بود رفتم تو اتاق و لباسامو عوض کردم جلوی آینه به صورتم خیره شدم و دستی روی لبام کشیدم همین چند دقیقه پیش لبای نرم و داغش با لبای من بازی میکرد! حتی وقتی بهش فکر میکردم هم تنم گر میگرفت تا شب فکرم همش درگیر حرفای کیان بود اصلا فکرشم نمیکردم یه روز این حرفارو از کیان بشنوم من عاشقش بودم و خیلی دوسش داشتم امیدوارم که سرنوشت باهامون بازی نکنه! میخوام یه بارم که شده تو زندگی طعم خوشبختی رو بچشم...! ولی خب هیچکی از آینده‌ خبر نداره...!
2390Loading...
08
🤍🖇
2670Loading...
09
پرسینگ کار شهو*تی🔞 لای #تپلشو باز کردم و #چنگی به سینه های خوش #فرمش زدم. - #زیر اون بی شرف #حال میکردی هان؟! +آخ سینم ، ولم کن میثم کندی #سینمو بی توجه به #نالیدنش سیلی #محکمی به سینه های تازه پرسینگ شدش زدم و دوباره #نوکشو لای #انگشتام گرفتم. دوتا از #انگشتامو تو #سوراخ پر آبش #فرو کردم که #جیغی زد - #آخخخخ درد داره میثممم تپلش هنوز ار*ضا نشده بود و معلوم بود بد موقع ای رسیدم. وقتی #زیر یه مرد غریبه دیدمش...🔞💦 https://t.me/+mKFRR4j40ek1Yzgx https://t.me/+mKFRR4j40ek1Yzgx با پرسینگ کارش وارد رابطه میشه که شوهرش میفهمه و...🔞😱
710Loading...
10
-چقدر #داغی حاجی میترسم #آبتو بریزی توم چند قلو #حامله شم🔥🔞💯 اسپنکی به کو*ن ژله ایم زد و ک*یر #کلفتشو یه ضرب #وارد سوراخ #تنگم کرد که #جیغی از درد و #لذت کشیدم -آخ... امیر یواش تر #جر خوردم الان #زنت میفهمه داری پرستارشو #میکنی بی اهمیت تلنبه عمیقی بهم زد و #ضربه هاشو تند تر کرد و از زیر #دستشو رو ک*صم گذاشت و چو*چو*ل صورتیم رو #مالید که ضعف رفتم - #جوووونم....این #ناز کوچولوت واسه کی #خیس کرده توله سگ -آههه....واسه تو حاجی جوون برام #بمالش -هورنی کوچولو #امشب همه آبمو توت خالی میکنم باید برام #بچه بیاری #ترسیده نگاهش کردم که با #داغ شدن #رحمم....🔞💦🍑 https://t.me/+D2BgSMouD-s0ZjNk https://t.me/+D2BgSMouD-s0ZjNk
2560Loading...
11
پسره تو باغ بهش تـ*جاوز میکنه که پدرش میرسه و...😱❌ با فشار #محکمی خودشو بین پام جا داد که #جیغ پراز #دردم تو باغ پیچید... - جوون، #دردت گرفت جـ*ـنده کوچولو؟ زیر دلم تیر میکشید ولی اون بی توجه به #دردم شروع کرد به عقب جلو کردن خودش... اونقدر کارشو ادامه داد که با #آه غلیظی #خودشو توم خالی کرد که با صدای بابا‌...🔞💦 https://t.me/+LILV6bcp1TQ5MTA0 https://t.me/+LILV6bcp1TQ5MTA0
2360Loading...
12
_کل #تخت رو از آب ک*صت #خیس کردی که؟ من نیومدم #بکنمت... باز کن #لنگاتو این بسته های مواد رو جاساز کنم تو ک*ص و ک*ونت... _تا #نکنیم اونارو جا #نمیدم تو خودم.. اول منو بکن تا جا باز بشه واسه اون بسته ها پوفی کرد و شروع کرد باز کردن #کمربندش. کی*رشو دراورد و گفت: باز کن #پاهاتو بده بالا. باید قد ده تا بسته مواد #گشادت کنم... با یه ضرب خودشو محکم توم کوبید که...🙊🔞💦 https://t.me/+HDZJzPbZ1h80Y2Vk https://t.me/+HDZJzPbZ1h80Y2Vk
2300Loading...
13
حس میکردم از #عقب دارم #پاره میشم. حتی نگه داشتن #خودش توم اصلا عادی نشد و واقعا داشتم #جر میخوردم. کوچکترین تکونی که #میخوردم بدترین #درد بود برام. به دیوار #حموم چنگ میزدم و فقط التماس و #جیغ و گریه بود که تو فضا میپیچید... #دستشو از زیر #شکمم پیچیده بود و #خودشو توم عقب #جلو میکرد. چقد مگه #حجم مر*دونگیش #بزرگ بود که اینقدر #درد داشتم! _کمتر #جیغ بزن گلوت #زخم میشه... خودتو #شل کن #دردت کمتر میشه... چقد #تنگی تو _ #ددی... د...دی تو رو خدا.. گوه خوردم.. ددی... ددی #بسه... داره #پاره می..شه... ددیییی... تو رو خدا #بستههه...🔞💦❌️ https://t.me/+Z9rJqy8aAG0wNzBk https://t.me/+Z9rJqy8aAG0wNzBk ددیش تنبیهش کرد😈💦
3730Loading...
14
: پارت جدید🤍
1200Loading...
15
: #پارت_جدید🤍✨️
10Loading...
16
- #پرستار کوچولو ح*شری شده؟! جلوی اینه داشتم #خودمو می #مالیدم که سر و کلش پیدا شد -از صبح تا #شب با بچه هات سر و کله میزنم #نیازامو مجبورم خودم #برطرف کنم جلو اومد و #دستامو کنار زد - #اوووف چه #صورتی و خوردنی هم هست لاپات پرستار #کوچولو #خمار بهش نگاه کردم که زیپ #شلوارشو باز کرد -اتفاقا منم خیلی وقته که س*کس نداشتم کی بهتر از تو و اون #لاپای گوشتیت #پاهامو باز کرد و وقتی #خودشو بهم #کوبید.....🔞❌💯💦 https://t.me/+VzbMUyMLTyZmOGFk https://t.me/+VzbMUyMLTyZmOGFk -ممنوعه❌
1440Loading...
17
ک*یر #کلفت سیاه🔞 + واسه خریدنت اون‌ همه‌ #پول ندادم که بگی نمیخورم و #نمیتونم و #درد دارم با #ترس به اون‌ ک*یر سیاه بزرگ زل زدم -آخه #شیخ این‌ خیلی #گنده ست + #سرش بره تو عادت میکنی حالا لنگات و بده بالا ک*ص #صورتی خوشگلت و ببینم #دختر ایرانی سر ک*یرش رو که لای #چاک ک*صم کشید #آهههه بلندی کشیدم و ...🙊🔞💦 https://t.me/+WBytsMz6fbIwN2U0 https://t.me/+WBytsMz6fbIwN2U0 شیخ عبید دختر کورد رو عقد میکنه و هر شب با ک*یر #کلفتش جرش میده...🔞💦
880Loading...
18
س‌*کس‌ با‌ زنای‌ خوشگلم🍑💧 روی ک*ص #زن اولم #خوابیدم و شروع کردم به #تندتند ت*لمبه زدن توی ک*ص #تنگ و تپلش #سینه های بزرگش بالا پایین میشدن و #زن دومم درو با پا باز کرد و #عصبی بالایه سرمون اومد #شورتش رو تو صورت #زن اولم پرت کرد و ک‌#صش رو به ریش هام #مالید _یعنی چی چرا این ج*نده رو میکنی منو #نمیکنی؟ ک*ص کوچلوش رو #چنگ زدم و #لیسی بهش زدم _تورم میکنم خانوم خوشگلم #عصبی زن اولم رو کنار زد و خودش جاش خوابید و #پاهاشو روی شونه هام انداخت _ #یالا بگیر #بکن منو میدونم این ج*نده رو #بیشتر از من دوس داری چون ک*صش تپل تره #سینه های زن اولم رو #چنگ زدم و ک*یر #کلفتم رو توی ک*ص زن دومم #فرو کردم که صدای #آخش بلندشد _جفتتونو دوس دارم #زنای خوشگلم زن اولم شروع به خوردن پستون های زن دومم کرد و منم تو ک*ص زن دومم تلمبه میزدم که😱👅👇 https://t.me/+2u2EPrVfxF1kZmY0 https://t.me/+2u2EPrVfxF1kZmY0
1200Loading...
19
- س*کس #خشن میدونی چیه جانان؟؟ ک*صِ پر آبمو #چنگ میزنه و #خودشو روم میندازه -یعنی تا صبح #جوری بگ*امت که تا دوروز #نتونی راه بری... #ناله‌ میکنم که اسپنکی به #سینه‌هام میزنه -یعنی هربار که می*کنمت #اشکت دربیاد... #جیغ بزنی که وِلت کنم... دهن باز میکنم تا چیزی بگم که ک*یر #کلفتشو یهو #واردم میکنه مهراب -تا صبح س*کس #خشن داریم جانان... گوشام برای شنیدن #جیغات آماده‌س🔞🤤💦 https://t.me/+6hpLrzJCfK0yYjk0 https://t.me/+6hpLrzJCfK0yYjk0
2760Loading...
20
تو vip به پارتای هیجانی رسیدیم که شما چند ماه دیگه اونارو تو چنل اصلی میخونین😍❤️‍🔥🤌🏻 بیشتر از 180 پارت آپلود شده و هرروز داره این فاصله بیشتر و بیشتر میشه❗️ «3 ماه از چنل اصلی جلوتریم» 🔻پارت گذاری چند برابر چنل اصلیه «هفتگی 14 پارت»✨ 🔻رمان در vip زودتر به پایان میرسه! 🔻قیمت: 40 تومان✨ ❗توجه داشته باشین که با افزایش تعداد پارت‌ها در vip هزینه عضویت در vip افزایش پیدا میکنه❗ برای خرید vip زودتر به ادمینمون پیام بدین❤️‍🔥👇🏻 @lAdmin_vipl @lAdmin_vipl
4370Loading...
21
#مهتــا🦋✨ #پارت93 - کیان یادته امیر رفته بود دبی!؟ یه روز وقتی بهش زنگ زدم خیلی کلافه به نظر میرسید داشتیم باهم حرف میزدیم که صدای جیغ دختری اومد و بعدش امیر زود گوشیو قطع کرد هنوز صدای جیغ اون دختر تو گوشمه من باید بدونم امیر پیش کی بود و برا چی رفته بود دبی! - خب عزیز من شاید دوست دخترش بوده! - دارم میگم دختره جیغای دردناکی میکشید! - خب شاید بدموقع مزاحمشون شدی - کیان مسخره نکن دیگه اگه اونجوری بود خودم متوجه میشدم فکرای بدی تو سرمه ولی خدا خدا میکنم حدسم اشتباه باشه - اینجوری که شد اصلا نمیزارم بری با اینکه امیر برادرته ولی من حتی وقتی پیش اونی هم نگرانت میشم! - کیان جون من اذیت نکن من میتونستم بدون خبر برم ولی نخواستم ازت پنهون کاری کنم! - دفعه آخرت باشه که جون خودتو قسم خوردی! درموردش فکر میکنم ولی حتما بهم خبر بده که کی میخوان برن سری تکون دادم و دیگه حرفی بینمون زده نشد حقیقتش خیلی استرس داشتم و احساس میکردم اتفاق‌های خوبی در انتظارم نیس! ولی فرصت خوبی بود نباید از دست میدادم کیان جلو در خونمون ماشین رو نگه داشت و برگشت سمتم: - الان که میدونی چقدر دوست دارم کاش میشد ببرمت خونه و یه دل سیر نگات کنم و رفع دلتنگی کنم...
5680Loading...
22
🫂✨️
5240Loading...
23
: گلیتر ستاره ای اورجینال🔮🪄
3210Loading...
24
: تو یک ماه مژه هاتو 3 برابر کن✨❤️
3270Loading...
25
هرچی کرم سفید کننده خریدی بریز دور❌ ایشون دائمی سفید برفیت میکنه👩‍🦳🤍✨️ • @Vanili_shop •
3380Loading...
26
#پاهاتو باز کن ک*صتو #بمال به ک*یرم🔞💦 - #دردم میاد آخه اونجات خیلی #بزرگه انگشتای #کلفتشو روی ک*ص #خیسم گذاشت و چو*چو*لمو #مالید که #جیغی از #لذت کشیدم - سوراخت نبص میزنه برا #فرو رفتن #کلفتیم اونوقت ناز میای - دروغ نگو نازم دلش میخواد #لیسش بزنی - جووونم #داغ کردی باز #هوس زبونمو کردی که رو ک*صت برقصه - #آههه زبونت خیلی #داغه دلم میخواد شبانه روز #لیسم بزنی نازم #آتیش بگیره - باز کن #پاهاتو کوچولو میخوام #آبمو بریزم تو #سوراخ تنگت تا بفهمی #سوختن یعنی چی.....🙊🔞💦 https://t.me/+RWyzeSbJthVjY2M0 https://t.me/+RWyzeSbJthVjY2M0
2000Loading...
27
عمو #شدت تلمبه هاش رو توی ک*صم بیشتر کرد که #جیغ کشیدم _ #اهههه اههههه #بکن منو من عاشق #کـ**یرای کلفتم مخصوصا اگه ماله #عمو هام باشه اههههه... #اخخخ همون موقع عمو کوچیکم #سیلی به کپلای کو*نم زد و کـ**یرشو به #سوراخ کو*نم نزدیک کرد _حتی اگه ک*یر عمو #کوچیکت باشه؟ #ک*یر عمو کوچیکم یکم کوچیکتر از عمو بزرگم بود اما برای اینکه ناراحت نشه و حسودی نکنه به #داداشش سرمو تکون دادم عمو کوچیکم که #ذوق زده شده بود کـ**یرشو بدون ملایمت توی #سوراخ کو*نم هل داد که #جیغ کشیدم و....🙊🔞💦 https://t.me/+CWX3NuAag2ZlN2Q0 https://t.me/+CWX3NuAag2ZlN2Q0
2930Loading...
28
#part2 _ #آهههه ارحامم یواش تررر #پارم کردین #آههه🔞♨️ ارحام #کـ*ـیرشو محکمتر توی #کـ*صم  کوبید و اسعد #دهنمو گرفت و دور #کـ*ـیرش حلقه کرد و شروع کردن تو #دهن و #کـ*صم تلمبه زدن... پستون های درشتم بالا پایین میشدن و ارحام با #انگشتش چو*چو*لمو #مالوند و آب #کـ*صمو پخش کرد اسعد #کـ*ـیرشو از توی #دهنم دراورد که با لذت آه و #ناله کردم _آههه ارحام #کـ*ـیرت خیلی کلفته #کـ*صم داره #پاره میشه آههه دوباره با ملچ ملوچ برای #کـ*ـیر کلفت اسعد سا*ک زدم و سرشو #مکیدم که یهو....🔞💦 https://t.me/+mInD7zyDnHI0YWU0 https://t.me/+mInD7zyDnHI0YWU0
1910Loading...
29
من #جیغ میزدم و #زور میزدم و پرهام کو*نمو #پاره می‌کرد. کیسه #آبم پاره شده بود و سر #بچه بیرون اومد. پرهام بچه رو گرفت و #تندتر کو*نمو #پاره کرد و داد زد: _زود باش #زور بزن بچم چیزیش بشه برت میگردونمت #زیر همون مردا #پاره‌ات کنن... با #جیغ و داد زور زدم و بچه کامل #بیرون اومد و همون لحظه پرهام ار*ضا شد و جلوم #فرو کرد: _انقدر میگ**امت نُه ماه دیگه #زیر خودم #زایمان کنی ج*نده...🔞💦❌️ https://t.me/+8BIW4sDDFGEwNTlk https://t.me/+8BIW4sDDFGEwNTlk
2780Loading...
30
دستی به #بهشت‌خیسم کشید و #خمار گفت: - واسه #جر خوردن آماده باش #خاله‌کوچولو!🔞💦❌️ https://t.me/+ddg924GtVAI3OTI0 https://t.me/+ddg924GtVAI3OTI0 س*کس‌ #خشن‌ با‌خاله‌ی‌ ناتنی‌...😈💦🔥
2300Loading...
31
آقای #دکتر یه جوری #ترمیم کنید مثل بار اولش بشه. #دستشو روی بهشـ*تم کشید و #لاشو باز کرد. دوتا #انگشتاشو همزمان #داخلم فرو کرد. _آخ... #آه... _دست نزده بهت #خیسی، پلمپت کنم چه جوری میخوای #دووم بیاری؟ _شما #بدوزید جور دیگه رفع #میکنم _پس قبلش یه #حالی به این بده که #بیدار شد زیپ #شلوارشو باز کرد و پایین کشیدش که ک*یرش بیرون #پرید. وسط پام اومد و یه دفعه #داخلم فرو کرد...🙊🔞💦 https://t.me/+p8TvHOKLFbIzOTVk https://t.me/+p8TvHOKLFbIzOTVk
2420Loading...
32
آقای #دکتر یه جوری #ترمیم کنید مثل بار اولش بشه. #دستشو روی بهشـ*تم کشید و #لاشو باز کرد. دوتا #انگشتاشو همزمان #داخلم فرو کرد. _آخ... #آه... _دست نزده بهت #خیسی، پلمپت کنم چه جوری میخوای #دووم بیاری؟ _شما #بدوزید جور دیگه رفع #میکنم _پس قبلش یه #حالی به این بده که #بیدار شد زیپ #شلوارشو باز کرد و پایین کشیدش که ک*یرش بیرون #پرید. وسط پام اومد و یه دفعه #داخلم فرو کرد...🙊🔞💦 https://t.me/+p8TvHOKLFbIzOTVk https://t.me/+p8TvHOKLFbIzOTVk
10Loading...
33
یخارو #تندتند توی ک‌*صم #فرو میکنه و #ضربه‌ای به با*سنم میزنه -اینا تا #شب توی ک*صت میمونه تا یاد بگیری خودار*ضایی نکنی بیبیِ #ددی💦 دستو #پاهامو تکون میدم که #نیشگونی از نیپلام میگیره - #ددی‌... ددی آرین ببخشید #غلط کردم... غلط کردممم #هق میزنم ولی اون #بیرحم ک*یرشو با #سوراخ کو*نم تنظیم #میکنه - #هیشش... برای اینکه #نمیکردمت خودتو #مالیدی؟؟ وقتی #جرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی...🔞💦❌️ https://t.me/+PkRFCkLjt7wyMjBk https://t.me/+PkRFCkLjt7wyMjBk پارت واقعی، بخاطر اینکه خودشو #میماله ددیِ #خشنش توی ک*صش یخ میزاره🤤🔞
2090Loading...
34
روی #دهنش نشستم و ک*صمو تکون دادم -آه #اوف آره #تندتر زبون بزن عماد #شوهر فلجم تند #زبونشو توی ک*صم فرستاد که #ناله ی بلندی کردم اما همون لحظه #دستی روی کو*نم نشست و با برگشت به #عقب برادرشوهر #جذاب و س**کسیمو دیدم -داداش #فلجم نمیتونه با ک*ص خوری ار*ضات کنه ولی #کلفت من میتونه... #دستش رو چو*چو*لم نشست و ک*یر #کلفت و پر #رگشو توی #سوراخم فرستاد و من با حس #پاره شدن پردم...🔞💦❌️ https://t.me/+5kp7jiEiG8cxYjk0 https://t.me/+5kp7jiEiG8cxYjk0
2430Loading...
35
#اسپویل⚠️❗️ تو vip به پارتای هیجانی رسیدیم که شما چند ماه دیگه اونارو تو چنل اصلی میخونین😍🤌🏻 بیشتر از 180 پارت آپلود شده و هرروز داره این فاصله بیشتر و بیشتر میشه❗️ «3 ماه از چنل اصلی جلوتریم» 🔻پارت گذاری چند برابر چنل اصلیه «هفتگی 14 پارت»✨ 🔻رمان در vip زودتر به پایان میرسه! 🔻قیمت: 40 تومان✨ ❗توجه داشته باشین که با افزایش تعداد پارت‌ها در vip هزینه عضویت در vip افزایش پیدا میکنه❗ برای خرید vip زودتر به ادمینمون پیام بدین❤️‍🔥👇🏻 @lAdmin_vipl @lAdmin_vipl
4610Loading...
36
#مهتــا🦋✨ #پارت92 روی دستمو با انگشتش نوازش کرد و گفت: - تا وقتی من کنارتم نگران هیچی نباش! درضمن تا جایی که میتونی از اون حروم*زاده هم دوری کن! باید قضیه سفر کاری امیر و علی رو به کیان میگفتم نمیخواستم ازش پنهون کنم: - کیان باید یه چیزی بگم بهت - جانم بگو... - دیشب علی بازم اومده بود خونمون امیر گفت به جبران اونشبی که مهتا خونه نبود یه شب قرار بزارین برین بیرون - امیر بیخود کرد! - آروم باش کیان هنوز حرفم تموم نشده! علی گفت سرم شلوغه ولی میتونیم به جاش تو یکی از سفرای کاریمون مهتا رو هم با خودمون ببریم کیان با اخم برگشت سمتم: - یعنی چی!؟ - یعنی میخوان منم با خودشون ببرن امیر گفت بهم خبر میده آماده بشم - تو جایی نمیری مهتا نمیدونم یه بهونه‌ای دربیار ولی نرو! - کیان منم نمیخواستم برم ولی بعدش گفتم شاید بشه تو این سفر سر از کارای امیر دربیارم! - نمیخواد مهتا من نمیخوام با اون آشغال جایی بری! من هیچ اعتمادی به اون دوتا ندارم! - کیان لطفا ببین امیر خیلی مشکوک میزنه من باید بدونم اون دقیقا چیکار میکنه! - اصرار نکن من نمیزارم بری...
7430Loading...
37
🤎⏳️
6820Loading...
38
#صدای بلند تلمبه های دیاکو تو چادر #پیچیده بود و ندیمه های #لختم مشغول خوردن و #مالیدن سینه هام بودن با هر عقب و جلو کردنش #رگای سالار #داغشو تو خودم #حس میکردم و با شهو*ت مشغول #مالیدن چو*چو*لم بودم _ #اووف محکم تر #جرم بده با نشستن #زبون یکی از دخترا رو رو #بهشتم تلمبه هاشو #محکم تر کرد و.....🔞🔥💦❌️ https://t.me/+0mF8ty5ZXkVjMGY0 https://t.me/+0mF8ty5ZXkVjMGY0
2500Loading...
39
: پارت جدید😍♥️ ری اکت یادتون نره حمایتا بالا باشه هرروز پارت داریم🤌🏻✨️
3900Loading...
روی *یرش نشستم که از #لذت چشمام سیاهی رفت _ #آههههه آهه #اووم آههه نیک چاک *صمو از هم باز کرد و #عمیق تر *یرشو درون *صم جا داد و #محکم تلمبه زد... _ #اوووف لی‌لی عجب *ص طلایی داری آهههه صدای #خیس شلپ شلوپ #ضربه هاش *یرش توی *صم آه و #ناله هام دراورد که با دیدن #مامان.....🔞💦🫣 https://t.me/+0mzP7KT0aCc5YmM5 https://t.me/+0mzP7KT0aCc5YmM5 #مادره‌ دخترشو‌ درحال‌ سواری‌ روی‌ ک*یر‌ دوستش‌ میبینه‌و...🤤🍑🔞💦 ممنوعه‌هات🔞👆🏼💦
Mostrar todo...
𝒔𝒆... 𝒘𝒐𝒓𝒌𝒆𝒓🫦

شب انقد برات بخورمش کِ صُب نتونی راه بری بِیب🍑💦 رمان اروتیک و بزرگسال سک*س ورکر⛔️

بی نفس #صداش زدم اما انگار نمیشنید🥺 _ #آییییی ... حس #میکردم چیزی نمونده تا #خونم به طور کامل از ناحیه ی #گردنم تخلیه بشه ... _ خیلی #بیشتر از اونی که انتظارشو داشتم #خوشمزه ای دختر آزاد !!! دستهام بی جون کنارم افتاد ، #چشمهام سیاهی میرفتن و سرگیجه ی #شدیدی داشتم با #وحشت ازم جدا شد و صدام زد ، تصویرش رفته رفته #محو شد ...🙊🔞 https://t.me/+PmfCGJKW9KwzYjY0 https://t.me/+PmfCGJKW9KwzYjY0
Mostrar todo...
خاکستر سـ🔥ـرخ

*به نام خدا * به قلم : فاطمه.س (سایه) رمان های نویسنده : 🦋#اوپال_سیاه (دو جلد )💯پایان خوش 🦋#اسواط 💯پایان خوش 🦋#لاوین 💯پایان خوش چنل زاپاس 👈 @novel_saye

بابا لنگ دراز س*کسی🔞🫦 #Part67 - #آخخخ بابایی تلمبه بزن #آهههه ک*صم خیلی خیسه #اومممم توی دفتر کارگاه با شوگر #ددیم س*کس میکردیم و ک*صم ک*یر #کلفتش رو قورت داده بود.. . هرکی از کنار دفتر رد میشد از شیشه ها مارو تو اون وضعیت میدید و از #ترس پا به فرار میذاشت. #سینه هامو تو #دستش گرفت و غرید: -هزار بار بکنمت باز #تنگی ؛ ج*نده کوچولوی بابا #ناله کن ناله کن تا ک*صتو #پاره نکردم #محکم خودش رو بهم #کوبید که از درد #جیغی زدم و....💦🔞 https://t.me/+LdN7jE3YD_thOTc0 https://t.me/+LdN7jE3YD_thOTc0
Mostrar todo...
بابا لنگ‌دراز سـکــ🔞ـسی

سرتو ببری لای پاهاش کوچولو کوچولو ببوسی خیسیشو🍓💧 -رمان ممنوعه آنلاین🔞📚 -نویسنده:مهدخت

بامـــ💦ـداد خمــ🔞ــاری🙊 #پارت_1 _ #آهههه شهروز عشقم #تندتررر اووف آهههه بابا با شهو*ت ک*یر #درازشو توی ک*ص ج*نده #زیرش عقب جلو #میکرد... سهراب ک*صمو #محکمتر مکید که #آه و #ناله هام شدت گرفت.. _ #اووف صدای باباتو میشنوی تابان ؟ بابات داره یه ج*نده میکنه منم دارم #دختر ج*نده‌ی ک*ص #تنگشو میگ*ام آههه به سهراب که به جای بدهی بابام داشت ک*ص #تنگ و باکرمو میخورد و #لیس میزد نگاه کردم... _ #آههههه سهراب آههه دارم میام #اووف آهههه آبم با #شدت توی #دهنش پاچید و همزمان ج*نده ای که #زیر بابام بود روی ک*یر بابام نشست و شروع کرد به سواری کردن روی ک*یر بابام و یهو....🙊🔞💦 https://t.me/+HX2Dbmuc9v5iODdk https://t.me/+HX2Dbmuc9v5iODdk
Mostrar todo...
🔞 بـــامـــداد خُـــماری 🔞

بندازیش رو تخت پاهاشُ بدی بالا رو بهشت خیسش زبون بکشی و سیلی بزنی👅🤤🤤💦💦 ♕روزانه یک پارت قرار داده میشه به جز جمعه ها♕

#part3 _آههه #اووف کارآموز ح*شری من داری روی #کـ*ـیرم حال میکنی #آهههه اومم #تندتررر آههه با #لذت و شهو*ت روی #کـ*ـیر صاحب شرکت عکاسی #کـ*ـص تپلمو #محکمتر کوبیدم که #تندتند شروع کرد عکس گرفتن از #کـ*ـصم و #پستون های تپل و گردم که روشون آثار آب #کـ*ـیرش مشخص بود.. _ #آهههه اوومم چه ج*نده #کـ*ـص تنگی هستی #آههه وقتی آبم امد #کـ*ـصتو باز کن میخوام وقتی #آبم داره از توی #کـ*ـصت میریزه عکس بگیرم #اووف آههه... #کـ*ـصمو از هم باز کردم که تلمبه ی #محکمی توی #کـ*ـصم زد و آب #داغش توی #کـ*ـصم پاچید و همزمان صدای چلیک دوربین...🔞💦❌️ https://t.me/+ALOin1iKThAyMTFk https://t.me/+ALOin1iKThAyMTFk #شورتم‌خیس‌شد...🙊🔞💦💦
Mostrar todo...
𝖲𝖤𝖷Ƴ Ƥ𝖮𝖱Ƭ𝖱𝖠Ƴ📸💦

انقدر زبون ‌داغتو رو ک*ص خیسش بالا و پایین کنی که صدای ناله هاش اوج بگیره💦🔞 تبلیغات: @tablighat_hash

#اسپویل⚠️❗️ تو vip به پارتای هیجانی رسیدیم که شما چند ماه دیگه اونارو تو چنل اصلی میخونین😍🤌🏻
بیشتر از 180 پارت آپلود شده و هرروز داره این فاصله بیشتر و بیشتر میشه❗️ «3 ماه از چنل اصلی جلوتریم»
🔻پارت گذاری چند برابر چنل اصلیه «هفتگی 14 پارت»✨ 🔻رمان در vip زودتر به پایان میرسه! 🔻قیمت: 40 تومان✨
❗توجه داشته باشین که با افزایش تعداد پارت‌ها در vip هزینه عضویت در vip افزایش پیدا میکنه❗
برای خرید vip زودتر به ادمینمون پیام بدین❤️‍🔥👇🏻 @lAdmin_vipl @lAdmin_vipl
Mostrar todo...
#مهتــا🦋✨ #پارت94 سرمو کج کردمو گفتم: - بمونه برا یه روز دیگه الان باید برم خونه کلی کار دارم آه پر حسرتی کشید و خم شد گونمو بوسید: - مواظب خودت باش عمر کیان درضمن فکر نکن متوجه سرماخوردگیت نشدما یادت نره رفتی خونه داروهاتو سروقت بخور گوشیتم همیشه در دسترس باشه و نگرانم نزار اگه هم دیدی حالت خوب نیس زنگ بزن بیام ببرمت دکتر! حس خوبی داشت یکی همش نگرانت باشه با لبخند جوابشو دادم: - چشم توام مواظب خودت باش از ماشین پیاده شدم و دستی براش تکون دادم و به سمت خونه رفتم وقتی در رو بستم کیان با سرعت از محله خارج شد دروغ چرا حالم خیلی خوب بود رفتم تو اتاق و لباسامو عوض کردم جلوی آینه به صورتم خیره شدم و دستی روی لبام کشیدم همین چند دقیقه پیش لبای نرم و داغش با لبای من بازی میکرد! حتی وقتی بهش فکر میکردم هم تنم گر میگرفت تا شب فکرم همش درگیر حرفای کیان بود اصلا فکرشم نمیکردم یه روز این حرفارو از کیان بشنوم من عاشقش بودم و خیلی دوسش داشتم امیدوارم که سرنوشت باهامون بازی نکنه! میخوام یه بارم که شده تو زندگی طعم خوشبختی رو بچشم...! ولی خب هیچکی از آینده‌ خبر نداره...!
Mostrar todo...
❤‍🔥 11🔥 1💯 1
Photo unavailable
🤍🖇
Mostrar todo...
پرسینگ کار شهو*تی🔞 لای #تپلشو باز کردم و #چنگی به سینه های خوش #فرمش زدم. - #زیر اون بی شرف #حال میکردی هان؟! +آخ سینم ، ولم کن میثم کندی #سینمو بی توجه به #نالیدنش سیلی #محکمی به سینه های تازه پرسینگ شدش زدم و دوباره #نوکشو لای #انگشتام گرفتم. دوتا از #انگشتامو تو #سوراخ پر آبش #فرو کردم که #جیغی زد - #آخخخخ درد داره میثممم تپلش هنوز ار*ضا نشده بود و معلوم بود بد موقع ای رسیدم. وقتی #زیر یه مرد غریبه دیدمش...🔞💦 https://t.me/+mKFRR4j40ek1Yzgx https://t.me/+mKFRR4j40ek1Yzgx با پرسینگ کارش وارد رابطه میشه که شوهرش میفهمه و...🔞😱
Mostrar todo...
-چقدر #داغی حاجی میترسم #آبتو بریزی توم چند قلو #حامله شم🔥🔞💯 اسپنکی به کو*ن ژله ایم زد و ک*یر #کلفتشو یه ضرب #وارد سوراخ #تنگم کرد که #جیغی از درد و #لذت کشیدم -آخ... امیر یواش تر #جر خوردم الان #زنت میفهمه داری پرستارشو #میکنی بی اهمیت تلنبه عمیقی بهم زد و #ضربه هاشو تند تر کرد و از زیر #دستشو رو ک*صم گذاشت و چو*چو*ل صورتیم رو #مالید که ضعف رفتم - #جوووونم....این #ناز کوچولوت واسه کی #خیس کرده توله سگ -آههه....واسه تو حاجی جوون برام #بمالش -هورنی کوچولو #امشب همه آبمو توت خالی میکنم باید برام #بچه بیاری #ترسیده نگاهش کردم که با #داغ شدن #رحمم....🔞💦🍑 https://t.me/+D2BgSMouD-s0ZjNk https://t.me/+D2BgSMouD-s0ZjNk
Mostrar todo...
غـمـزهِ شیـطـان

به قلم: راحله dm بزرگسال و اروتیک🔥 نویسنده‌ ی رمان های بیوه ی برادرم/ گیوا و...