25:61

گفتیم نمی‌گذره! گذشت گفتیم مگه می‌شه؟ شد گفتیم محال ممکنه! ممکن بود گفتیم باورم نمی‌شه! باورمون شد گفتیم نمی‌گذرم! گذشتیم گفتیم نمی‌بخشم! بخشیدیم گفتیم حرف می‌زنم! سکوت کردیم گفتیم از پسش برنمیایم! اومدیم گفتیم دیگه طاقت نمیارم! طاقت آوردیم گفتیم تنهایی‌ مگه می‌شه؟ تنهایی شد هرچی گفتیم و فکر کردیم طور دیگه‌ای شد! باور پشت باور یا قوی تر شد یا نابود شد و از بین رفت! این شدن و نشدن‌ها شد تا بشینیم گوشه‌ی زندگی پا رو پا بندازیم بزنیم رو شونه‌ی خودمون افتخار کنیم که میونِ این شدن‌ها و نشدن‌ها تبدیل به آدم بهتری شدیم برای این‌ دنیا!

گشنمه

شنقوزِ خوشحالم

امیدوارم همه چیز همینجوری پیش بره و دیگه تو ذوقم نخوره زندگی.

جدی آدمایی که بوی خوب میدن و مهربونن یه لول دیگن

فیونا + تدی سبحان الله