🌹😉مجله پارسیان😉🌹
درکنارمالحظات خوبی روتجربه کنید❤🌹 https://t.me/majaleh_parsian
Mostrar más441
Suscriptores
+124 horas
+77 días
+2130 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
عزیزم ، "دوستت دارم " بگو ، هر چند تکراری
نمیدانم تو هم مثل گذشته، دوستم داری؟
نمیدانم تو هم چشم انتظاری مثل من یا نه
و یا با خاطرات تلخ و شیرین اشک میباری؟
همه شب لحظه ها را میشمارم با تب یادت
بگو آیا تو هم با یاد من تا صبح بیداری ؟
بیا حرفی بزن با من ، بیا چیزی بگو از عشق
بگو مانند من از این سکوت تلخ بیزاری
بیا و بار دیگر در میان کوچه های شهر
بیا چشم دلم را شاد کن یک دم به دیداری
بیا دست مرا آرام در دستت بگیر و باز
رها کن قلب تنهای مرا از درد و بیماری
بیا تا فرصتی مانده برای عشق ورزیدن
مبادا عاشقت را در میان راه بگذاری
عزیزم ساده می گویم همیشه دوستت دارم
بدان غصه می میرم ، بدون عشق تو ، آری
شبت خوش 🥺
❤️🌹
درساعت صفر عاشقی
❣00:00❣
هر کسی یاد کند
ز معشوق و دلبند خود 💙
❣❣خوشا
💙من که گزیده ام ترا
❣که انگشت نمایی
💙در هر دو جهان
💜💜⏰💜💜
چشمانت
دوزخي دارد اتشین،
من تا آخریݧ نفس
پاي چشمانت
خواهم سوخت...
❤️🌹
👍 1
داستان شب 🌺
آنچه میتوانی ببخشی، ثروت واقعی توست
چوپانی به عالِمی که در صحرا تشنه بود، کاسهای شیر داد. سپس رفت و بزی برای او آورد و ذبح کرد.
عالِم از سخاوت این چوپان که تعداد کمی بز داشت، در حیرت شد. پرسید:
چرا چنین سخاوت میکنی؟
چوپان گفت:
روزی با پدرم به خانه مرد ثروتمندی رفتیم. از ثروتِ او حسرت خورده و آرزوی ثروت او را کردم. آن مرد ثروتمند لقمه نانی به ما داد.
پدرم گفت:
در حسرت ثروت او نباش، هرچه دارد و حتی خود او را، روزی زمین به خود خواهد بلعید و او فقط مالک این لقمه نانی بود که توانست به ما ببخشد و از نابودی نجاتش دهد. بدان ثروت واقعی یک مرد آن است که میتواند ببخشد و با خود از این دنیا به آن دنیا بفرستد.
چوپان در این سخنان بود و بز را برای طبخ حاضر میکرد که سیلی از درّه روان شد و گوسفندان را با خود برد.
چوپان گفت:
خدایا! شکرت که چیزی از این سیلاب مرا مالک کردی که بخشیدم و به سرای دیگر فرستادم.
عالِم که در سخن چوپان حیران مانده بود، گفت:
از تو چیزی یاد گرفتم که از هیچکس نیاموخته بودم. مرا ثروت زیاد است که 10 برابر آنچه این سیلاب از تو ربوده است، احشام خریده و به تو هدیه خواهم کرد.
چوپان گفت:
بر من به اندازه بزهایم که سیلاب برد، احسان کن، که بیش از آن ترس دارم اگر ببخشی، دستِ احسان مرا با این احسان خود بهخاطر تیزشدن چاقوی طمعم بریده باشی.
❤️🌹
تيکه 🌺
بعضیام هول نیستن
فقط نسبت به جنس مخالف واکنش پذیریشون بالاعه :)
لاهیز و لا هولو
“ هیز و هول نباشید…!! “
کمی آهسته تر دروغ بگویید شاید این حوالی
کسی احمق نباشد :)
❤️🌹