توفانِ مرگ

#توفان_مرگ #پارت_278 جایی برای رفتن نداشتم.. من طرد شده بودم.. من از سوی سرنوشت و خدای مهربانم طرد شده بودم.. من نافرمانی کردم و بنده‌ای گناهکار شدم.. و تنها وظیفه‌ای که بعد از دوباره اهیا شدنم به این دنیا داشتم مراقبت از هدیه‌ای بود که خدا دم آخری در دامانم گذاشته بود… نه فقط جانم را نگرفت و روحم را پس فرستاد بلکه به جبران خطایی که کردم تاوانی از من گرفت که با هربار دیدنش روزی هزاران بار آرزوی مرگ میکردم و باز نمیمردم… من از شهرم کندم.. من از آرزوهایم گذشتم… من برای فرزندم خطرها کردم و ریسک ها پذیرفتم… یک هفته‌ی تمام زیر پل متروکه‌ی اتوبان بدون هیچ چراغ و نوری پناه گرفتم و پا به پای سگان ولگرد خیابان به دنبال تکه‌ای غذا پلاستیک‌هارا میدریدم… شب ها از سرمای سوزناک زمستان خود را در آغوش میکشیدم و با کوچک‌ترین صدایی مانند بید میلرزیدم… چه کسی با چشم باز خوابیده بود؟!. من از ترس اینکه خوراک سگان وحشی و مردان بی‌وجدان و هوس‌باز نشوم با چشم باز میخوابیدم..

#توفان_مرگ #پارت_277 حال که من مرده بودم!.. حال که برای خانواده و دوست و آشنا تمام شده بودم!.. حال که خیلی زود،امروز یا فردا به یاد فراموشی‌ها سپرده میشدم… پس همان بهتر که میرفتم و نمیماندم… وای که از بچگی به من یک چیز خوب ثابت شده بود.. فکرها و افکاری که در سر داریم در واقع همان آینده‌ی ما هستن.. و چقدر بد که من همیشه به فکر رفتن و بریدن و دل کندن بودم… من در این زندگی جدیدم بیگانه بودم.. همچو رباتی دست آموخته‌ی یک روانشناس زرد بودم و به جز طفل ضعیفم هیچ چیز برایم مهم نبود.. مثل کسی بودم که یک ماموریت مهم به او واگذار شده بود و باید به نحو احسنت آن ماموریت را به پایان می‌رساندم… من یک کودک بودم.. یک کودک مادر… کودکی که خود خواست بزرگ شود.. کودکی که خود خواست عاشق شود و بیچاره و آواره شود.. و من هرچه کردم خود کرده بودم..نمیتوانستم حسابش را از فرزندم بگیرم…من نمیتوانستم او را مقصر بدانم…

“یه تخفیف خیلی خفن برای شما خوشگلاااا.. فقط و فقط تا پایان این هفته میتونید به جای 37000 تومان با قیمت 25000 عضو ویپمووون بشییید…🥹🤍” _اونجا پارت 400 رو رد کردیم یعنی چیزی حدود هفت ماه از کانال عمومی جلوتر😍 _توی ویپ کلی اتفاق خفن افتاده که حتی فکرشم نمیکنید چیا هستن🔥 در صورت تمایل مبلغ رو به شماره کارت 💳5892-1015-2046-3981 سپه/چاکانی و شات واریز رو به این ایدی ارسال کنید. @goliii_i

ری‌اکشن هاتون کمه هاا..🥲💔

#توفان_مرگ #پارت_276 بهزاد به من گفت پیرمردی دم دمای صبح مرا به بیمارستان آورد و تمام هزینه‌هارا پرداخت کرد و چون عجله داشت رفت.. میگفت از شکل و قیافه‌اش معلوم بود که ماهیگیر بود… یک ماهیگیر جان مرا نجات داد.. میگفت بدنم بیجان روی دستانش بود و من روحی نداشتم.. من رفته بودم.. روح آزرده خاطر من غمگین بود و جسم پوچم را رها کرده بود.. من رفته بودم.. چون روحم میخواست..چون خسته بود.. چون جسمی دستخورده و قلبی ترک‌خورده را نمیخواست… روزی بال پروازش را بخاطر یک مرد بریدم و وقتی ته داستان بال‌هایش را پس دادم مرا رها کرد و از جسم من دور شد… من اشتباه کرده بودم… من بخاطر یک مرد تمام دنیایم را نابود کردم.. پل های پشت سرم را خراب کردم و ویران شدم.. این را زمانی فهمیدم که با پاهایی لرزان سر کوچه‌امان ایستاده بودم و چشمان اشکی‌ام به بنر‌های مشکی تسلیت‌بادی که نام جانان‌ فلک‌زده را رویش خطاطی کرده بودند می‌خورد.. آنجا بود که تازه معنی ته خط رسیدن را فهمیده بودم… تمام جان و روح و کائنات و سرنوشتم به من ندای رفتن میدادند و خودخواهی محض بود اگر بار دیگر به حرف دلم گوش میدادم و میماندم…

“یه تخفیف خیلی خفن برای شما خوشگلاااا.. فقط و فقط تا پایان این هفته میتونید به جای 37000 تومان با قیمت 25000 عضو ویپمووون بشییید…🥹🤍” _اونجا پارت 400 رو رد کردیم یعنی چیزی حدود هفت ماه از کانال عمومی جلوتر😍 _توی ویپ کلی اتفاق خفن افتاده که حتی فکرشم نمیکنید چیا هستن🔥 در صورت تمایل مبلغ رو به شماره کارت 💳5892-1015-2046-3981 سپه/چاکانی و شات واریز رو به این ایدی ارسال کنید. @goliii_i

ری‌اکشن هاتون کمه هاا..🥲💔

#توفان_مرگ #پارت_275 به من گفت که وقتی خودخواهانه به فکر به مرگ رساندن خودم بودم علاوه بر خود به او هم آسیب رسانده بودم… به من بیچاره و فلک‌زده گفت که بخاطر زندگی خودم نه بلکه بخاطر زندگی فرزندم دوباره پا به این دنیا گذاشته و باید به مسئولیتی که به گردنم هست عمل کنم… آن روانشناس از خامی و بچگی من استفاده کرد و تمام فکر و ذهنم را بر این پایه گذاشت که من زندگی‌ای ندارم و فقط و فقط بخاطر بچه باید زندگی کنم… او مرا ترساند.. مغز مرا با حرف های اشتباه و نادرستی که اگر لحظه‌ای به گوش روانپزشک و حراست میرسید بدون ثانیه‌ای مکث او را از بیمارستان بیرون می‌انداختند شست و شو داد.. من را به خود آورد.. من شروع به حرف زدن کردم… جویای اتفاقاتی که برایم افتاده بود شدم و نگران طفل درون شکمم بودم.. بهزاد دکترم بود.. کم و بیش به من گفته بود آب شور دریا وارد رحمم شده و جنینم را در معرض خطر قرار داده است…! وعده‌ی فرزندی ناقص به من دادند و چون جنینم در آستانه‌ی سه ماهگی بود و قلبش کم و بیش شگل گرفته بود به هیچ عنوان هم نمیتوانستند خطر سقط را به جانم بیندازند و طفلم را نابود کنند…

“یه تخفیف خیلی خفن برای شما خوشگلاااا.. فقط و فقط تا پایان این هفته میتونید به جای 37000 تومان با قیمت 25000 عضو ویپمووون بشییید…🥹🤍” _اونجا پارت 400 رو رد کردیم یعنی چیزی حدود هفت ماه از کانال عمومی جلوتر😍 _توی ویپ کلی اتفاق خفن افتاده که حتی فکرشم نمیکنید چیا هستن🔥 در صورت تمایل مبلغ رو به شماره کارت 💳5892-1015-2046-3981 سپه/چاکانی و شات واریز رو به این ایدی ارسال کنید. @goliii_i

ری‌اکشن هارو بترکونید زود زود پارت بزاریم🤍