Shia questions+
《تعجیل در فرج آقا صلوات》 کانال سوالات: @Shiaquestions
Mostrar más540
Suscriptores
-224 horas
-27 días
+1730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
گذاشتن قرآن بر نیزه، نشان آن بود که بیایید تا قرآن میان ما حکم باشد؛ یعنی جنگ بس است و قرآن، حق و باطل میان ما را مشخص خواهد کرد.
با اصرار اشعث و کسانی دیگر، از جمله مِسْعَربن فدکی و زیدبنحُصَین و تهدید حضرت علی (علیهالسّلام) به قتل یا تسلیم و تحویل او به معاویه، جنگ متوقف شد. امام در وضعی که دشمن پدید آورده بود، پیشنهاد معاویه را برای متارکۀ جنگ و تعیین نماینده برای مذاکره پذیرفت و ماجرای تحکیم شکل گرفت.
علت گزینش ابوموسی به عنوان حَکَم
روشن است که علت گزینش ابوموسی را باید نخست یمانی بودن و سپس کناره گیری او از جنگ دانست: وی که در جنگ در عُرض ـ بین تدمُر و رصافه در شام ـ به سر میبرد، همگان را از هرگونه مداخله در آنچه خود فتنه میخواند بر حذر میداشت و جنگ با اهل قبله را جایز نمیشمرد، اما چون یکی از غلامانش خبر آورد که مردم صلح کردند گفت «سپاس خدا را که چنین شد ». آنگاه غلام افزود مردم تو را حکم قرار دادند، او پذیرفت و به اردوگاه علی(ع) آمد.[۳۲] علی در خطبهای به این رفتار متناقض وی اشاره کرده است.[۳۳]
جریان حکمیت:
ابوموسی و عمرو عاص میبایست در دومة الجندل در نزدیکی دمشق گرد آیند و حداکثر تا یک سال بر وفق مقتضای کتاب و سنت رسول خدا(ص) اعلام نظر کنند و امنیت هر دو میباید پس از اعلام رای برای همیشه از جانب طرفین تضمین شود. ابوموسی و عمروعاص روزهای متوالی به گفتگو پرداختند. ابوموسی سرانجام پیشنهاد خلع علی(ع) و معاویه و انتخاب عبدالله بن عمر به خلافت را مطرح کرد، که با موافقت عمروعاص روبه رو شد ولی چون هنگام اعلام رای رسید، عمروعاص با این حیله که ابوموسی دارای سبقت در اسلام است وی را فریفت و در سخن گفتن مقدم داشت. ابوموسی بنابر قرار قبلی سخن گفت ولی عمروعاص خلع علی(ع) را تثبیت کرد و معاویه را به خلافت برگزید. ابوموسی که خود را فریب خورده یافت عمرو را دشنام داد و او نیز ابوموسی را ناسزا گفت و سرانجام ابوموسی راه مکه در پیش گرفت و به خانه خدا پناه برد.[۳۴]
ابوموسی چنانچه از نقش او در حکمیت برمیآید مردی سست رای، کوته فکر و به دور از زیرکی بود. امام علی(ع) نیز او را به اجبار لشکریان به حکمیت پذیرفت و گرنه به گفته ابن عباس، ابوموسی واجد فضیلتی انحصاری نبود که بر دیگران مقدم شود.[۳۵]
ابوموسی یک بار جانشین فرمانده سپاهی شد که پیامبر(ص) در شوال سال ۸ قمری برای سرکوب دوباره قبایل هوازن فرستاد. و پس از شهادت فرمانده، ابوموسی نبرد را تا پیروزی رهبری کرد. در همین سال او و معاذ بن جبل از سوی پیامبر(ص) مامور تعلیم قرآن و احکام به مکیان شدند. ابوموسی در ۱۰ قمری پیش از حجة الوداع از سوی پیامبر(ص) والی بخشی از یمن شد.
ابوموسی تا دوران خلافت ابوبکر بر امارت بخشی از یمن باقی ماند و با فتنه مرتدان آن نواحی درگیر شد.
در عصر خلیفه دوم
ابوموسی بیشتر در دوران خلافت عمر در صحنه سیاست ظاهر شد. پس از آنکه عمر در سال ۱۷ قمری مغیرة بن شعبه را از بصره فراخواند، ابوموسی را به حکمرانی آنجا گماشت، وی که چهارمین عامل عمر بر بصره بود به جز وقفهای کوتاه افزون بر ۱۲ سال در آنجا حکم راند.[۱۳]
امارت ابوموسی بر بصره با وقفهای کوتاه که عمر او را به جای عمار یاسر به کوفه فرستاد و سپس به بصره بازگرداند همراه بود.[۱۴] وی از جانب عمر قضای بصره را بر عهده داشت و در بررسی متون به راهنماییهای قضایی خلیفه برمیخوریم که خطاب به او نوشته شدهاند.[۱۵]
ابوموسی در طول سالیانی دراز با لشکرکشیهای بسیار و محاصره طولانی در گشودن شهرهای خوزستان، فارس و نیز بلاد جزیره شرکت داشت. و فتح شهرهای متعدد با قلاع مستحکم در خوزستانگاه مستلزم چندین نوبت جنگ و گریز و در مواردی تسخیر مجدد بود.
ابوموسی اشعری در سالهای نخست خلافت عثمان هم بر استانداری بصره باقی ماند، امری که عمر در وصیت خویش به مدت ۴ سال[۱۶] یا به روایتی یک سال[۱۷] برای او خواستار شده بود. این نکته حاکی از اعتماد بسیار خلیفه به اوست. عثمان امارت و قضای بصره را نیز بر وظایف ابوموسی افزود.[۱۸] استمرار امارت او بر بصره تا ۶ سال پس از مرگ عمر به درستی نزدیکتر مینماید چون همگان عزل او را به سبب شکایت مردم بصره در ۲۹ قمری میدانند[۱۹] ابوموسی پس از معزول شدن تفقد مالی خلیفه را نپذیرفت و در کوفه ساکن شد[۲۰] پس از ۵ سال کوفیان در ۳۴ قمری به رهبری یزید بن قیس و مالک اشتر نخعی بر سعید بن عاص شوریدند و او را از کوفه راندند و ابوموسی را به امارت برگزیدند. به روایت سیف[۲۱] از آنجا که شورشیان به دنبال خلع عثمان بودند ابوموسی به دفاع از عثمان پرداخت و قبول امارت را مشروط به بیعت مجدد کوفیان کرد و خلیفه از حمایت او چنان شاد شد که گفت سالها او را بر امارت خواهد گماشت، و بدین سان ابوموسی بار دیگر بر کرسی حکومت کوفه نشست و تا قتل عثمان در این سمت باقی ماند.
هنگامی که علی(ع) به خلافت برگزیده شد ابوموسی در نامهای بیعت مردم کوفه را اعلام کرد.[۲۳] علی(ع) در حالی که تمام کارگزاران عثمان را معزول کرده بود به درخواست مالک اشتر و بر خلاف میل درونی او را بر امارت ابقا کرد.[۲۴] با این همه حوادث بعدی نشان داد که بیعت ابوموسی چندان هم از روی رغبت صورت نگرفت، چنانکه بعدها در جریان ستیزه جوییهای طلحه و زبیر در حالی که هنوز والی کوفه بود سخنی بدین مضمون گفت که حکومت از آن کسی است که فرمان دهد و غلبه کند.
هنگامی که علی(ع) به قصد مقابله با فتنه طلحه و زبیر رهسپار بصره شد در توقفگاه ذی قار در نزدیکی کوفه، محمد بن جعفر و محمد بن ابی بکر را به کوفه فرستاد تا مردم را برای ختم غائله، تجهیز و ترغیب کنند. ابوموسی در کار بسیج نیرو با این گفته «راه آخرت در گرو خانه نشینی است و جنگ دنیا خواهی است و هنوز بیعت عثمان بر گردن ماست و تا کشندگان او مجازات نشدهاند با کسی نخواهیم جنگید» طفره رفت و حتی پیک علی(ع) را به زندان و قتل تهدید کرد.[۲۶] و آنگاه که علی(ع) دومین بار عبدالله بن عباس و مالک اشتر را به کوفه فرستاد ابوموسی با استناد به حدیثی که خود از پیامبر(ص) روایت میکرد اوضاع را به فتنهای تشبیه کرد که میباید مردمان تا روشن شدن حقیقت چون پیکرههای بیجان بر جای بمانند.[۲۷] علی(ع) این بار فرمان عزل وی را به فرزندش حسن(ع) داد و او را به همراه عمار یاسر به کوفه فرستاد. ابوموسی دوباره با ایراد خطبهای کوفیان را از مداخله در آنچه وی آن را نزاعی بین قریش نامید ـ که خود باید به اصلاح آن بپردازند ـ بر حذر داشت، اما سرانجام پس از آنکه حسن بن علی فرمان عزل را به وی ابلاغ کرد مالک اشتر او را از قصر حکومتی بیرون راند و مانع غارت اموال او، به وسیله مردم شد.[۲۸] از یک روایت چنین برمیآید که ابوموسی مدتی متواری بود اما بعدها ـ شاید بعد از جنگ جمل علی(ع) وی را امان داده بود
❤ 4
Photo unavailableShow in Telegram
علت نام گذاری کوه های صفا و مروه:
علل الشرایع سلام صفحه 389
❤ 6👍 3
"شياطين بر این افراد نازل میشوند"
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ؟ تَنَزَّلُ عَلى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ
آيا شما را خبر دهم که شياطين بر چه کسانی فرود میآیند؟ نازل میشوند بر هر دروغ پرداز گنه پیشه
أفاك (كه صيغه مبالغه آن است) به معنای كسی است كه بسيار اخبار را برعکس کرده و تبدیل به کذب میكند و انها را از طرف راستش به طرف دروغ بر میگرداند. و كلمه" اثيم" به معنای كننده كار زشت است.
❤ 3
تفاسیر آیات سوره شمس در کانال سوالات شیعی گذاشته شده که لینک اونها در ادامه آورده میشه :
آیات اول تا سوم ~
آیات چهارم تا هشتم ~
آیات نهم و دهم ~
آیات یازدهم و دوازدهم ~
التماس دعا 🌾
❤ 8
"سوره مبارکه مدثر"
در سختی از امام صادق علیه السلام روایت شده است: کسی که بر قرائت این سوره مداومت ورزد اگر خواستار حفظ قرآن باشد به حفظ آن توفیق می یابد و اگر بیشتر از آن بخواهد خداوند به او اعطا می کند.
تفسیرالبرهان، ج5، ص521
تعداد صفحات: دو صفحه
❤ 18
"سوره مبارکه طارق"
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: سوره طارق را یاد بگیرید زیرا اگر شما می دانستید که چه (اسرار و آثار وبرکاتی) در آن نهفته است، آنچه در دست دارید را رها می کردید و کارهایتان را تعطیل می کردید و ان را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن همه گناهان به جز شک را می بخشد.
مستدرک الوسائل، ج4، ص365
تعداد صفحات: نیم صفحه
❤ 19
" سوره مبارکه جن "
امام صادق علیه السلام در روایتی آورده اند: هر کس سوره جن را زیاد قرائت کند در دنیا آزاری از جنیان به ائ نمی رسد و نه چشم زخمی و نه سحر و نه مکری و نیز، همراه حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد بود و می گوید : پروردگارا چیزی در عوض آن نمی خواهم و آن را با هیچ چیز عوض نمی کنم و نمی خواهم تغییری در آن ایجاد شود.
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس بر تلاوت سوره جن مداومت ورزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در خواب می بیند و هر چه بخواهد به او داده می شود.
...اگر صاحب حزن و اندوه این سوره را بخواند اندوهش به شادی مبدل می گردد و اگر قرض دار این سوره را به نیت ادای قرض بخواند ادا می گردد...
...اگر این سوره برای اسیری خوانده شود آزاد می شود...
امام صادق علیه السلام فرمودند: قرائت سوره جن موجب فرار شییطان از آن جایگاه می شود و کسی که می خواهد به سراغ سلطان و حاکم ستمگری برود با خواندن این سوره امنیت می یابد. و نیز کسی که سرگردان است با قرائت این سوره خداوند راه برون شدنش را آیان می کند همچنین هر کس بر قرائت این سوره مداومت ورزد در حالی که در تنگی و سختی باشد خداوند در گشایش را بر روی او باز می کند.
مجمع البیان، ج1، ص140
ثواب الاعمال، ص120
بحارالانوار،ج53، ص33
المصباح کفعمی، ص459
تفسیرالبرهان، ج5، ص505
تعداد صفحات: دو صفحه
❤ 15
"سوره مبارکه شمس"
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: هر کس که کم توفیق است، در قرائت سوره شمس مداومت ورزد زیرا خداوند او را به هر سو که رو کند موفق می دارد و این کار موجب تقویت حافظه و مقبولیت و بلندی جایگاه نزد مردم می شود و منفعت های زیاد دیگری در آن نهفته است.
امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده اند: برای کسی که کم روزی و کم توفیق است و زیاد در کارش خسارت و زیان می بیند و در کارش حسرت و افسوس زیاد دارد پسندیده است که بر قرائت سوره شمس مداومت ورزد زیرا موجب افزایش روزی و توفیق او می شود.
تفسیرالبرهان، ج5، ص669
تعداد صفجات: نیم صفحه
❤ 17
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.