cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

جاهِ عشق و عرفان

قرارمان دلدادگی‌های عارفانه به عشق و صدق و صفا 🌱 ارتباط با خادمِ «کِلْکِ مَشّاطِهٔ صُنعَ» @komeh_sabz11

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 086
Suscriptores
-124 horas
-147 días
+730 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

☘☘☘ «گنجینه اسرار» حسین علیه السلام بخش دوم در بیان تجلی دوم و اظهار شأن و مراتب بر ما سوی و عرض امانت عشق وشدت طلب به اندازه‌ی استعداد در هر یک و خیمه زدن تمامیت آن در ملک وجود انسانی به مصداق آیۀ انا عرضنا الامانة علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولا. جلوه‌ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد (حافظ) پرده‌ای کاندر برابر داشتند وقت آمد پرده را برداشتند ساقی‌یی با ساغری چون آفتاب آمد و عشق اندر آن ساغر شراب پس ندا داد او نه پنهان، برملا کالصلا ای باده‌خواران الصلا همچو این مِی خوشگوار و صاف نیست ترک این مِی گفتن از انصاف نیست حبذا زین می که هر کس مست اوست خلقت اشیا مقام پست اوست هرکه این مِی خورد جهل از کف بهشت گام اول پای کوبد در بهشت جملۀ ذرات از جا خاستند ساغر می را ز ساقی خواستند بار دیگر آمد از ساقی صدا طالب آن جام را بر زد، ندا ای که از جان طالب این باده‌ای بهر آشامیدنش آماده‌ای گرچه این می را دوصد مستی بود نیست را سرمایۀ هستی بود از خمار آن حذر کن کاین خمار از سر مستان برون آرد دمار درد و رنج و غصه را آماده شو بعد از آن آمادۀ این باده شو این نه جام عشرت این جام ولاست دُرد او دَردست و صاف او بلاست بر هوای او نفس هر کس کشید یک قدم نارفته پا را پس کشید سرکشید اول به دعوی آسمان کاین سعادت را به‌خود بردی گمان ذره‌یی شد ز آن سعادت کامیاب ز آن بتابید از ضمیرش آفتاب جرعه‌یی هم ریخت ز آن ساغر به‌خاک ز آن سبب شد مدفن تن‌های پاک تر شد آن یک را لب این یک را گلو وز گلوی کس نرفت آن مِی فرو فرقهٔ دیگر به بو قانع شدند فرقه‌ای از خوردنش مانع شدند بود آن می از تغیر در خروش در دل ساغر چو می در خُم به جوش چون موافق با لب همدم نشد آن همه خوردند و اصلا کم نشد ☘عمان سامانی @Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
🕊 3👍 1
☘☘☘ «گنجینه اسرار» حسین علیه السلام بخش اول در بیان اینکه صاحب جمال را خودنمائی موافق حکمت شرط‌ست و اشاره به تجلی اول بر وجه اتم و اکمل و پوشیدن اعیان ثابته کسوت تعین را و طلوع عشق از مطلع لاهوتی و تجلی به عالم ملکوتی و ناسوتی- نعم ماقال: در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد (حافظ) بر مصداق حدیث کنت کنزاً مخفیا فأحببت ان اعرف بر مذاق اهل توحید گوید: کیست این پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گوید سخن؟ این که گوید از لب من راز کیست بنگرید این صاحب آواز کیست؟ در من این‌سان خودنمایی می‌کند ادعای آشنایی می‌کند کیست این گویا و شنوا در تنم؟ باورم یارب نیاید کاین منم! متصل‌تر با همه دوری به من از نگه با چشم و از لب با سخن! خوش پریشان با منش گفتارهاست در پریشان گویی‌اش اسرارهاست گوید او چون شاهدی صاحب جمال حسن خود بیند به سر حد کمال از برای خودنمایی صبح و شام سر برآرد گه ز روزن گه ز بام با خدنگ غمزه صید دل کند دید هر جا طایری بسمل کند گردنی هر جا در آرد در کمند تا نگوید کس اسیرانش کمند لاجرم آن شاهد بالا و پست با کمال دلربایی در الست جلوه‌اش گرمی بازاری نداشت یوسف حسن‌اش خریداری نداشت غمزه‌اش را قابل تیری نبود لایق پیکانش نخجیری نبود عشوه‌اش هرجا کمندانداز گشت گردنی لایق نیامد، بازگشت ماسوی آیینهٔ آن رو شدند مظهر آن طلعت دلجو شدند پس جمال خویش در آیینه دید روی زیبا دید و عشق آمد پدید مدتی آن عشق بی نام و نشان بُد معلق در فضای بیکران دلنشین خویش مأوایی نداشت تا درو منزل کند جایی نداشت بهر منزل بی‌قراری ساز کرد طالبان خویش را آواز کرد چون‌که یکسر طالبان را جمع ساخت جمله را پروانه، خود را شمع ساخت جلوه‌ای کرد از یمین و از یسار دوزخی و جنتی کرد آشکار جنتی خاطرنواز و دل‌فروز دوزخی دشمن‌گداز و غیرسوز ☘ عمان سامانی @JaheEshgh
Mostrar todo...
🕊 5👍 1🙏 1
Photo unavailableShow in Telegram
☘☘☘ حسین جان ما را خدا به عشق تو می‌بخشد عاقبت Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
11❤‍🔥 2🕊 2👎 1🙏 1
Photo unavailableShow in Telegram
☘☘☘ مریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد @Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
6🕊 4
Photo unavailableShow in Telegram
☘☘☘ در من کوچه‌ای است که با تو در آن نگشتم سفری است که با تو هنوز نرفته‌ام روزها و شب هایی است که با تو به سر نکرده‌ام و عاشقانه هایی که با تو هنوز نگفته‌ام … در من حرفایی است که هنوز نفس می‌کشند… آرزوهایی که هنوز به انجام نرسیده‌اند در من، و در کعبه من، سجده ای است برای قامت تو... افشین یداللهی @Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
7
☘☘☘ سِرِّ خدا که عارفِ سالِک به کَس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید ساقی بیا که عشق ندا می‌کند بلند کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید ما باده زیرِ خرقه نه امروز می‌خوریم صد بار پیرِ میکده این ماجرا شنید حافظ وظیفهٔ تو دعا گفتن است و بس در بَندِ آن مباش که نشنید یا شنید @Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
Mohamad_Reza_Shajarian-Saghi_Bia-Remix-[iPodMusic.ir].mp34.26 MB
4🕊 2
Photo unavailableShow in Telegram
☘☘☘ فرق مشاهده و مکاشفه : بدان! متعلّق مکاشفه، معانی است و اختصاص به معانی دارد و متعلّق مشاهده، ذوات و موجودات، پس مشاهده مسما راست و مکاشفه حکم اسما راست و نزد ما مکاشفه، از مشاهده تمام تر است ولی اگر مشاهده ذات حق جایز بود، مشاهده تمام تر بود، ولی جایز نیست، از این روی گفتیم: مکاشفه تمام تر است، چون لطیف تر است، بنابراین مکاشفه، کثیف متراکم را تلطیف می کند و لطافت می بخشد، در صورتی که مشاهده، لطیف را تکثّف و تراکم می دهد. فتوحات مکیه باب ۲۰۹ ☘ جناب محیی الدین ابن عربی @Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
👍 3🕊 3
☘☘☘ قیژک کولی کوک است در این تنگی عصر @Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
Homayoun Shajarian - 03 - Gheyzhake Koli (Tasnif).mp315.64 MB
2
Photo unavailableShow in Telegram
☘☘☘ فرق بین مشاهده و رؤیت: مشاهده؛ شهود شاهدی است که از حق در قلب می باشد، واین است که مقیَّد به علامت می شود، در حالیکه رؤیت اینگونه نیست، از این روی موسی گفت:« رب ارنی انظر الیک = پروردگارا خودت را به من بنما که تورا بنگرم/ ۱۴۳ /اعراف» نگفت « اشهدنی = مشاهده ات کنم» زیرا او مشهود وی بود و از وی غایب نبود. چگونه از انبیا غایب باشد، در حالی که از اولیای عارف بدو غایب نمی شود. فتوحات مکیه باب ۲۰۹ ☘ جناب محیی الدین ابن عربی @Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
🕊 6👍 1
☘☘☘ مردان خدا همایون شجریان شعر: فروغی بسطامی مردان خدا پردهٔ پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند یک طایفه را بهر مکافات سرشتند یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند جمعی به در پیر خرابات خرابند قومی به بر شیخ مناجات مریدند یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهی کز حق ببریدند و به باطل گرویدند چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی از دام گه خاک بر افلاک پریدند @Jahe_Eshgh
Mostrar todo...
Homayoun Shajarian- Mardane Khoda (320).mp36.93 MB
3🕊 2
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.