cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

︵ღباران عشق و غرورღ‿

༺به نام بادی قلم༻ ●◇روایتی سیاه و سفید از دل جامعه◇● کانال رسمی ~𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃227 ☆عضو انجمن‌های معتبر☆ آثار: تقدیر یک شب زمستانی پایان‌نامه مقدونی صبورم که باشم باران عشق و غرور (آنلاین) روزهای زوج ⛔هرگونه استفاده و نشر از آثار چنل اکیدا ممنوع❌

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
848
Suscriptores
-724 horas
-17 días
+430 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️‍🔥 🩵تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟ 💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود... 🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد 🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و ❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت 🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما... 💜لینک رمان های آنلاین اینجاست 💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه 💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه 💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که... 🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت ❤️عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی 🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه 💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ... ❤️دوست داشتنش ساده نیست 🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب... 🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد... 🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه 💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش! 🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند... 🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود 💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل 🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره 🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او... ❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم 🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم 🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی 💜عشق تا بینهایت 💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و... 💛تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش 🩷عشق عجین شده خون و باروت 💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی ‌ 🩶عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه 💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی 🩵اون مرد دیوانه‌وار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که.... ❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم 💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی.. 💛ازدواج اجباری با قاتل زنم. 🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود. 🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره 💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم 💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی 🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند... 🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود 🤎من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند! 💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد ❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد 🖤برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد.... 🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته 🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام 💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه... 🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک 🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد 🩵عشقم بهم خیانت کرد 🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون 💙رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز 💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که... ❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره... 🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود 🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم! ❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
Mostrar todo...
Repost from N/a
#عاشقانه‌ای_بر_پایه_واقعیت🤐‼️ توی فاصله ی کمی ازم ایستاد و ترسناک غرید: _داری منو با اون پسره قیاس میکنی؟ من و اون برات یکسانیم؟ زبونم بند اومده بود... _میدونی میتونم همینجا کاری بکنم که دیگه هیچوقت جرئت نکنی اسم مردی رو جلوی من بیاری؟ دارم باهات مدارا میکنم ریحانه،بفهم؟ ترسیده بودم،کاش درو باز نمیکردم _میدونی چقدر دلم میخواد لمست کنم،ولی به اعتقاداتت احترام میزارم؟میدونی چقدر سخته جلوی خودمو بگیرم؟ بدون اینکه تلاشی بکنم اشکام صورتمو پر کرد... _تحملِ من اینقدر سخته که گریه میکنی؟چرا ریحانه؟ +چون همه ی حرفات دروغه،آدمی که اینقدر ادعای عاشقیشه،به راحتی و با دیدن کمی رنگ و لعاب روی صورتِ یه دختر دیگه راه کج نمیکنه... _اینقدر اینو تکرار نکن ریحانه... من نمیگم با کسی نبودم،،بودم...ولی...از روی علاقه نبوده همه ی این سالها یه لحظه هم فکرت از سرم نرفت... +به فکرم بودی؟حتی وقتی با همه ی اون دخترا بودی؟ حتی وقتی بغلشون میکردی و اونا رو میبوسیدی؟ حتی وقتی.... _بسه... +میبینی،،خودت از دیدنِ یه مردِ دیگه در کنار من زمین و زمان رو به هم میریزی فکرشو کردی من چی به سرم اومد وقتی تو و مهسا رو توی اون حال دیدم؟ #سوختم... 🥺🥺🥺 https://t.me/+HDXxCPG5Pg8wMzk0 https://t.me/+HDXxCPG5Pg8wMzk0 https://t.me/+HDXxCPG5Pg8wMzk0 +ولی من بهت علاقه دارم... ایستادم...قلبم داشت میسوخت... لعنت بهش،سالها برای این جمله لحظه شماری کردم امشب که لب تو لبِ یکی دیگه دیدمش باید بگه؟ #یک_عاشقانه‌ی_بی‌تکرار❤️‍🔥 #چطور_از_هم‌آغوشیش‌_با‌_یه‌_دختر‌_دیگه_چشم‌پوشی‌_کنم!...
Mostrar todo...
Repost from N/a
هیچوقت فکر نمی‌کردم بعد از فرنوش تنها عشق زندگیم، زیباترین زنی که دیده بودم، بتونم به دختر دیگه‌ای حتی نگاه هم بندازم اما اون بهار کوچولوی بکر و خوش هیکل که به زور باهاش ازدواج کرده بودم کاری کرد که من هرشب...🤤🔞 یه ازدواج اجباری فوق داغ🔥 https://t.me/+LnBwTiPTfQk3MTA0 ۲۳پ
Mostrar todo...
Repost from N/a
از این لیست دست‌خالی برنمی‌گردی روی خلاصه‌ها کلیک کن و از خوندن برترین رمان‌های مجازی لذت ببر‼️ عضویت محدود❌ رمان‌های خاص و کمیاب⛔️ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹نگار دختر بیست ساله ای که با شیخ سن بالا بخاطر پول ازدواج میکنه ولی غافل ازاینکه عاشق پسر شیخ میشه و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍استادی که عاشق دانشجوی شیطون بلاش میشه ویه شب به یه پارتی دعوتش میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛خان تمام ارث را به نام عروسش می‌کند و مادرشوهرش او را به قتل میرسان ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡تو روز نامزدی‌ شون وقتی نامزدش با دزدیدن مهم ترین اطلاعات ناپدید میشه و حالا اون... ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚بعد از شش سال از پاریس برگشتم تا دخترم را به پدرش برسانم اما او دختر دیگری را در قلبش راه داده بود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵برای بدست اوردن عشقش ک بزرگترین دشمن خانوادش بود ب صمیمیترین  فرد زندگیش پشت کرد ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙دختری که برای دفاع از خودش دستش به خون آلوده میشه‌...به خون کسی که مسیر زندگیشو عوض میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜باران تمجید، دختر بی‌احساسی که درگیر انتقام از یه قاچاقچی و سرگرد مرموز پرونده میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷هووی مادرم باعث مرگ مادرم شد،می خواستم ازش انتقام بگیرم اما برادرش ادعا کرد عاشقمه تا ازم رضایت بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️بزرگ‌ترین باخت زندگیم توی بردن دل کسی بود که خون توی رگ‌هام رو با جنین برادرش شریک شدم ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤من اونجا زندانی شدم تا بدهیم رو پرداخت کنم با بدنم. اما اگر بفهمم خودمم از یه خانواده مهم مافیاییم چی؟ ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶عاشق پسر وحشی کلاسمون شدم و باهاش وارد رابطه شدم غافل از اینکه اون پسر برادرمه؛ اونم برادر خونی ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍عاشقش شدم سال ها عاشقش بودم امازمانی که برگشت بانقشه وارد زندگیم شد ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤎عشقم عاشق یکی دیگه بود،با فهمیدنش سوختم،جون دادم،ولی پاش موندم و عقدش کردم،من به خاطرش،آدم کشتم ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍من قراره خواهرمو پیدا کنم و فقط اون مرد می‌تونه کمکم کنه کسی که فرشته مرگ صداش میکنن ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶مرد بی رحمی که دختری رو مورد تعرض قرار میده،دختره عاشقش میشه اما اون ولش میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤پسری سرد و مغرور  که در مقابل اِل‌آی قصه کم میاره و جون میده سر این دختراما چی میشه که یهو سرد میشن از هم؟ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️دلربا دختری گریزان از ازدواج که با ورود امیر پاشا شکیبا به روز مرگی هایش زندگی اش دچار تغییر و تحولات زیادی میشود  ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷خودم اسیرش کردم، حالا که عاشقش شدم باید برای نجاتش از دست برادر روانیم با زندگی خودم قمار کنم ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜دختری که تنها وارث شرکت بزرگ پدرشه توسط استادش فریب می‌خوره و دل می‌بازه بهش ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵بهم گفتن اگه معشوقه پادشاهان خوناشام‌ها بشم تنها ملکه‌‌ای که توی این دنیا هستم ولی نمی‌دونستم ملکه بودن یعنی اسیر بودن! ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚کیم رئیس جوان مافیاست که مجبور میشه برای نجات جونش، گروهش رو رها و فرار کنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡به خاطر پول مجبور شدم رحم اجاره ای بشم از بی کسی ام سواستفاده کرد تا راش وارث بیارم اما نمیدونستم پشت این کارش دنبال انتقام هم هست ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛وقتی فهمیدم که پدر واقعیم من رو توی بچگی رها کرده بود و حالا تصمیم داشتم به کمک وکیلم شاهان پیداش کنم و حقمو بگیرم ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹بله رو که گفتم وسط راه برگشت به خونه‌بخت توسط شخصی ناشناس دزدیده شدم،تو عالم بیهوشی بهم تجاوز کرد و وقتی بیدار شدم باورم نمی‌شد که جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Mostrar todo...
قشنگا!👇 این لینک گروهمونه. پیشنهاد میکنم حتما عضوش بشین که اگه یه وقت اتفاقی افتاد، اونجا بتونین به من دسترسی داشته باشین. https://t.me/+-LIokt-psTUyMTA0 عصرتون بخیر... منتظر پارت‌های امشب باشین 🤍🫶💚🍀 #zeynab227
Mostrar todo...
👍 4
sticker.webp0.43 KB
00:43
Video unavailable
💢دیدن این تیزر از واجباته☝️ . . سلام مخاطبای خاص زینب روزتون بخیر باشه. دیشب تایم ری‌اکت حمایتی تموم شد و ری‌اکتا به +30 نرسید. درستش اینه همون چهار پارت رو بذارم ولی به عشق نگاه عزیزای همیشه فعال، امشب شش پارت رو می‌ذارم اما... از شنبه هفته بعد 3 پارت آپلود می‌کنم. سه پارت واسه جریان پیشِ رو خیلی کمه، ولی چاره‌ای نیست. حمایت‌ها کم بشه دستم منم بسته‌‌ست. روال فعالیت چنل‌مون فقط به خودتون بستگی داره.🙏💚 پارت‌های امشب فوق ویژه با 6 پارت طولانیه از دستش ندین🔥❤️ #zeynab227
Mostrar todo...
15.13 MB
8🔥 1
Repost from N/a
سهیل یه مرد خشن و جدیه که همه‌ی دور و بریاش ازش می‌ترسن و بدجوری جذبه داره 😏🔥 با اصرار پدرش مجبور به ازدواج با دخترعموش میشه اما اون دخترعمشو دوسداره و باهاش رابطه داره تا اینکه یه روز خبر میرسه عشقش مرده اما درواقع...😱 https://t.me/+LnBwTiPTfQk3MTA0 ۱۸پ
Mostrar todo...
Repost from N/a
از این لیست دست‌خالی برنمی‌گردی روی خلاصه‌ها کلیک کن و از خوندن برترین رمان‌های مجازی لذت ببر‼️ عضویت محدود❌ رمان‌های خاص و کمیاب⛔️ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹نگار دختر بیست ساله ای که با شیخ سن بالا بخاطر پول ازدواج میکنه ولی غافل ازاینکه عاشق پسر شیخ میشه و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍استادی که عاشق دانشجوی شیطون بلاش میشه ویه شب به یه پارتی دعوتش میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛خان تمام ارث را به نام عروسش می‌کند و مادرشوهرش او را به قتل میرسان ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡تو روز نامزدی‌ شون وقتی نامزدش با دزدیدن مهم ترین اطلاعات ناپدید میشه و حالا اون... ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚بعد از شش سال از پاریس برگشتم تا دخترم را به پدرش برسانم اما او دختر دیگری را در قلبش راه داده بود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵برای بدست اوردن عشقش ک بزرگترین دشمن خانوادش بود ب صمیمیترین  فرد زندگیش پشت کرد ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙دختری که برای دفاع از خودش دستش به خون آلوده میشه‌...به خون کسی که مسیر زندگیشو عوض میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜باران تمجید، دختر بی‌احساسی که درگیر انتقام از یه قاچاقچی و سرگرد مرموز پرونده میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷هووی مادرم باعث مرگ مادرم شد،می خواستم ازش انتقام بگیرم اما برادرش ادعا کرد عاشقمه تا ازم رضایت بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️بزرگ‌ترین باخت زندگیم توی بردن دل کسی بود که خون توی رگ‌هام رو با جنین برادرش شریک شدم ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤من اونجا زندانی شدم تا بدهیم رو پرداخت کنم با بدنم. اما اگر بفهمم خودمم از یه خانواده مهم مافیاییم چی؟ ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶عاشق پسر وحشی کلاسمون شدم و باهاش وارد رابطه شدم غافل از اینکه اون پسر برادرمه؛ اونم برادر خونی ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍عاشقش شدم سال ها عاشقش بودم امازمانی که برگشت بانقشه وارد زندگیم شد ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤎عشقم عاشق یکی دیگه بود،با فهمیدنش سوختم،جون دادم،ولی پاش موندم و عقدش کردم،من به خاطرش،آدم کشتم ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍من قراره خواهرمو پیدا کنم و فقط اون مرد می‌تونه کمکم کنه کسی که فرشته مرگ صداش میکنن ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶مرد بی رحمی که دختری رو مورد تعرض قرار میده،دختره عاشقش میشه اما اون ولش میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤پسری سرد و مغرور  که در مقابل اِل‌آی قصه کم میاره و جون میده سر این دختراما چی میشه که یهو سرد میشن از هم؟ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️دلربا دختری گریزان از ازدواج که با ورود امیر پاشا شکیبا به روز مرگی هایش زندگی اش دچار تغییر و تحولات زیادی میشود  ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷خودم اسیرش کردم، حالا که عاشقش شدم باید برای نجاتش از دست برادر روانیم با زندگی خودم قمار کنم ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜دختری که تنها وارث شرکت بزرگ پدرشه توسط استادش فریب می‌خوره و دل می‌بازه بهش ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵بهم گفتن اگه معشوقه پادشاهان خوناشام‌ها بشم تنها ملکه‌‌ای که توی این دنیا هستم ولی نمی‌دونستم ملکه بودن یعنی اسیر بودن! ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚کیم رئیس جوان مافیاست که مجبور میشه برای نجات جونش، گروهش رو رها و فرار کنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡به خاطر پول مجبور شدم رحم اجاره ای بشم از بی کسی ام سواستفاده کرد تا راش وارث بیارم اما نمیدونستم پشت این کارش دنبال انتقام هم هست ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛وقتی فهمیدم که پدر واقعیم من رو توی بچگی رها کرده بود و حالا تصمیم داشتم به کمک وکیلم شاهان پیداش کنم و حقمو بگیرم ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹بله رو که گفتم وسط راه برگشت به خونه‌بخت توسط شخصی ناشناس دزدیده شدم،تو عالم بیهوشی بهم تجاوز کرد و وقتی بیدار شدم باورم نمی‌شد که جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Mostrar todo...
Repost from N/a
#رمانی_جدید_و_متفاوت❤️‍🔥🥲 #داستانی_معمایی_و_هیجان‌انگیز😰 #و_عاشقانه‌ای‌جذاب🥹 با دیدن آخرین عکس،نفس توی سینه م حبس شد... حس کردم دنیا داره دور سرم میچرخه... کی همچین کار کثیفی کرده؟ این،،محال بود واقعی باشه... اشکام ریخت این دیگه زیاده روی بود،،، داشت اَنگِ بی عفتی میخورد به‌ پیشونیم... چیزی که تا پای جونم حفظش کرده بودم با غم لب زدم: _چرا اینطوری میگی؟ مگه چیکار کردم من؟چرا کاری رو بهم نسبت میدی که نکردم؟ این غیرتیه که ادعاشو داری؟ عصبی اومد سمتم ناخداگاه کمی عقب رفتم: +معلومه که نیست،اگه بود که الان زنده نبودی... حالت تهاجمی داشت: +درسته که میگن دیوار حاشا بلنده،،ولی حنای تو هم دیگه رنگی نداره... اونی که توی عکسه تویی مطمئنم منم خیلی دوست داشتم دروغ باشه،بیشتر از تو... اما نبود... حالا،،روزگارت میشه روزگار سگگگگگ https://t.me/+qByQnOaM8_E5ZGZk نگاهی به حسام کردم،اگه حسام حرفی نمیزد یعنی اون عکس ساختگی نیست؟ پس چرا من چیزی یادم نبود؟ دستی به صورتم کشیدم و زمزمه کردم: _اون عکس،،،واقعیه؟ نگاهی بهم کرد و سرش رو به نشونه ی آره تکون داد... یخ کردم...پس چرا من چیزی از اون صحنه یادم نیست..‌. https://t.me/+qByQnOaM8_E5ZGZk https://t.me/+qByQnOaM8_E5ZGZk خطبه ی عقد خونده شد... غریبانه و در سکوت... کسی برامون کِل نکشید و دست نزد... کسی خوشحال نشد... مثل همه ی عروس و دامادها... روی سرمون نقل نپاشیدن و بهمون تبریک نگفتن... حتی کسی نبود برامون آرزوی خوشبختی کنه و شیرینی بگردونه... #برای_دختره_پاپوش_دوختن_که_آبروشو_ببرن😭 #به_زور_عقدش_میکنن🥺💔
Mostrar todo...