گردابی چنین هایل
کانال «گردابی چنین هایل» #دنیای_ادبیات📚 شعر، داستان، نقد ادبی، مطالب ادبی ارسال اثر 👇 مدیر کانال: سجاد حقیقی @SAJJAD_HAGHIGHI_82
Mostrar más354
Suscriptores
-124 horas
-47 días
-6630 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
نقد و بررسی مجموعه کاریکلماتور
در همه پرسی سالانه همهٔ گلها به بهار رأی میدهند
معرفی نویسنده
سجاد حقیقی متولد ۱۳۸۲ و ساکن کرج هستند و از دوران نوجوانی به نوشتن علاقمند بودهاند و زیر نظر بزرگان ادبی به تمرین خواندن و نوشتن ادبیات پرداخته اند
فعالیت های ادبی
جناب اقای حقیقی در سال ۱۴۰۱ اولین مجموعه کاریکلماتور خود را با نام (خوش به حال ماهی که آب دیده است) را منتشر کردند که با استقبال خوب مخاطبان ادبیات روبرو شدن و در این مدت هم چند دوره کلاس های آموزشی کاریکلماتور را با حضور علاقمندان برگزار کردند و همچنین فعالیت بسیار خوبی را در مجلات معتبر ادبی به ثبت رساندند.
عشق به کلمات و کوتاه نویسی
با توجه به دوران زندگی ما و علاقه مندی مخاطب به آثار کوتاه به ویژه کاریکلماتور با توجه به تأثیرگذاری سریع و خوب آن باعث شده است که نویسندگان زیادی به این قالب ادبی گرایش پیدا کنند و به ارائه اثر بپردازند که سجاد حقیقی هم از این نسل و این نویسندگان خوب است که توانسته است در این قالب به ارائه اثر بپردازند و علاقمندی این نوع بیان را از نوجوانی در خود داشته اند و با مطالعات زیاد توانسته است به این مهم دست پیدا کنند
معرفی کتاب
مجموعه کاریکلماتوری است از جناب آقای حقیقی که در تیرماه ۱۴۰۳منتشر شده است . این کتاب توسط انتشارات الفبای کلمات در ۷۲ صفحه مصور با تصویرگری خانم بهاره عبدی
این مجموعه با این اثر شروع میشود
« هیچگاه دست خالی نمیآید، همیشه مقداری از لبخندت را برایم آورده است بهار »
مداد، بهار، پاییز در این مجموعه کاریکلماتور مثلث گفتاری را تشکیل میدهند و نگاه متفاوت نویسنده نسبت به این کلمات قابل تأمل است .
آثار این کتاب شرح گرفتاری های انسان معاصر و دنبال رهایی و آزادی از تمام بندهای روزمرگی است و درخت ها در این مجموعه نه درچارچوب فصل ها و پنجرههای بسته قرار نمیگیرند بلکه نشان از درختی دارند که باد را به حرکت در میآورند و مدادها یک مداد معمولی برای نوشتن و پیروی از دفتر ها و روی خط رفتن نیستند بلکه مدادی پر از زخم بودن و رنج های کلمات هستند که میخواهند عشق و مهربانی را به همه روزهای تقویم سنجاق کنند.
در این مجموعه کم نیستند سطرهایی که مستقیم و غیر مستقیم به انسان ارجاع داده شده اند تا خویشتن خویش را بدور از تمام اضطراب ها و ناملایمات روزگار بدست بیاوریم و بتوانیم دنیای جهان زده را به بهار و سرسبزی برگردانیم ...
مقدمه کتاب
مقدمه کتاب را جناب آقای ابوالقاسم صلح جو که یکی از بزرگان و پیشکسوتان عرصه کاریکلماتور هستند به قلم خود نوشته اند و توصیه های خوب و ارزشمندی را به نویسندگان این قالب ادبی گوشزد کرده اند
بندهایی از آن را مستقیم ذکر میکنم
« واژههــا در بســتر کاریکلمــاتور پیوســته ازاین پهلــو بــه آن پهلــو میشــوند تــا خواننــده خوابــش نبــرد و بــر خالفســبکهای ادبی دیگــر کــه معانــی در واژههــا نهفتــه شــدهاند در ایــن ســبک و گونــهادبی معانــی نقابهــایی هســتند کــه واژههــا بــه صورت
خــود گذاشــتهاند و بــا آن بــرای خواننــده شــکلک درمیآورنــد.
ســجاد حقیقــی کار یکلماتورنویــِس جــوان، از موجــز نویســاِِن پراســتعداد در ایــنگونــهادبی اســت کــه بــدون نظــر و برداشــت از کشــفهای اســتادان، کاریکلمــاتور مینویســد و آینــدهای عالــی خواهد داشــت؛ و انشــاء الله کاریکلماتورهــای کاملــی چــون کاریکلماتورهــای زیــر را تولیــد کنــد تــا مــن از شــادی ایســتاده برایــش کــف بزنــم و هورا بکشــم؛
با شمشیر سکوت، لشکر فریاد را به زانو در آوردم »
ضمن تبریک به جناب آقای حقیقی
در پایان چند نمونه از آثار کتاب را باهم بخوانیم
◾اگر میتوانستم برای کودکان جنگ یک چمدان لبخند پست میکردم.
◾از نگاهِ سردِ پاییز فهمیدم، آغوش گرم تو جای من نیست.
◾وقتی از بهار حرف میزنم گونه هایم "گل" میاندازد.
◾آیینه ها عاشق افراد خودبین هستند.
◾قلم تراشِ حسود آرزو میکند سربه تن قلم نباشد!
◾وقتی پاییز ضامنم شد بانک وامِ تنهایی به من داد.
معرفی و نقد کتاب #اصغر_رضايیگماری
#کاریکلماتور
#کتاب_کاریکلماتور
@argklamat🥀🦋
Repost from ارگ کلــمات
Photo unavailableShow in Telegram
#معرفی_کتاب
#کتاب_کاریکلماتور
مجموعه کاریکلماتور
(در همه پرسی سالانه همهٔ گلها به بهار رأی میدهند)
نویسنده: سجاد حقیقی
تصویرگر : بهاره عبدی
تعداد صفحات: ۷۳ صفحه مصور
سال چاپ : تیرماه ۱۴۰۳
انتشارات: الفبای کلمات
تیراژ ۵۰۰ نسخه
جهت دریافت و سفارش این کتاب به آیدی مولف
@SAJJAD_HAGHIGHI_82
و آیدی انتشارات
@asghar_rezaei_gomari
در تلگرام پیام دهید
@argklamat🥀🦋
🔻بهاره عبد
میگویم دریا
دریا موجی میشود
میگویم ابر
بر سرم میبارد
میگویم غنچه
در دستانم گل میدهد
اما وقتی میگویم "تو" ،
جهان برایت به پا میخیزد
#بهاره_عبدی
@gerdabichoninhayel
@argklamat
🔻تحلیل سوررئالیستی و نشانهشناسی شعر شمس لنگرودی با استعارۀ مفهومی/ رحمان کاظمی
سنگم
آرام آرام می نویسم و خود را می تراشم
تا به شکل مجسمه ای درآیم
که تو بودایش کرده ای.
از دهان من اگر حرفی نیست
کوتاهی از من است
نمی دانم چگونه از تو سخن بگویم
با دهانی از سنگ
استعاره مفهومی« سرودن شعر ،پیکر تراشی است» یک مفهوم ذهنی است که شاعر در سرودن این شعر با آن درگیر بوده است .سنگ که نه حرکت می کند و نه رشد و تکامل پیدا می کند مبنای مشابهتی قرار گرفته که نوعی آشنایی زدایی در شبکه تصویری شعر معاصر ویا شعر کلاسیک است . در بلاغت سنتی استعاره جانشینی یک کلمه جای کلمه دیگر است به قرینه شباهتی که شاعر میان آن دو کشف می کند .در شعر سوررئالیستی ،کلمات از جای مألوف و آشنای خود کنده می شوند ودر جایی قرار می گیرند که غریب گردانی می شوند .حاصل این غریب گردانی ،شگفتی وحیرت مخاطب است .تراشیده شدنِ سنگ یعنی از وجود سنگ کاستن تا به شکل مجسمه ی هنری و زیبا دربیاید وآنقدر ارزشمند و متعالی شود که به اسطوره بدل گردد.در حقیقت شاعر ،شکوه و زیبایی شعرش را که از شیره جان او برخاسته وتا حد مجسمه بودا مقدس و جاودانه شده می ستاید بدون آنکه مخاطب متوجه تفاخر او به شعرش شود در شبکه پیچیده و ظریف بیان تصویری او گرفتار می شود .نکته قابل تامل شاعر در حرکت عاطفی شعر ،بیان پارادوکسی در نیمه دوم شعر است که می گوید در دهان من اگر حرفی نیست کوتاهی ازمن است که بسیار زیرکانه می گوید من با تصویری که مجسمه وار تراشیده ام آنچه را می خواستم با کلمات بگویم با تصویر پیش چشم شما آوردم ودر پایان نیز غریب گردانی وآشنایی زدایی کلامی می کند وبا استفهام انکاری یا همان تجاهل العارف قدمایی می گوید :چگونه از تو سخن بگویم در حالی که دهانم از سنگ است ؟درحقیقت به مخاطب یادآوری می کند سنگی که در ابتدا از آن سخن گفتم شعری است که مثل مجسمه بودا تقدس یافته و جاودانه شده است . بیان پارادوکسی شاعر با زمینه طنز ملایم او که ابتدا از می نویسم می گوید همان شعر سرودن است. سپس از کوتاهی خود حرف می زند که در دهانش حرفی برای گفتن نمانده است چون دهان او از سنگ است و همه نشانه های آشکار در شعر نشان می دهد که سنگ معمولی ازجایش کنده شده یعنی کلمات معمولی دچار رستاخیز شده اند تا آخرین شکل ممکن وقابل تصور خودرا نمایش دهند. شمس لنگرودی ،شعری در نهایت زیبایی با فرم ارگانیک نوشته است. حرکتِ عاطفی سنگ راکه سیر تدریجی کلمات است به سمت وحدت تاثیر عاطفی می کشاند. تجسم همان استعاره مفهومی که ابتدا در ذهن شاعر نقش بسته بود.آن استعاره مفهومی این بود که سرودن شعر ،پیکر تراشی است .با این تحلیل نشانه شناسانه اکنون به شعر نادر نادرپوربا مضمونی شبیه همین شعر شمس لنگرودی توجه کنید تا تفاوت شعر شمس را از منظر زیبایی شناسی سوررئالیستی که درگسست با زیبایی شناسی شعر نیمایی وکلاسیک است دریابید :
پیکر تراش پیرم وبا تیشه ی خیال
یک شب تورا زمرمر شعر آفریده ام
نادرپور با نشانه های آشکار ودر قالب وزن شعر نیمایی یا بن مایه های وزن عروض سنتی به یک استعاره رسیده است ولی شمس لنگرودی با تامل فلسفی وتسلط بر بیان تصویری وتاثیر روانشناختی وعاطفی استعاره از سرودن شعرش به گونه ای اگزیستانسیالیستی (وجودگرایی )پرده برداشته است . به همین دلیل ، شعر شمس لنگرودی سهل و ممتنع است یعنی فهم آن قابل دسترس است اما سرودن به شیوه او ناممکن می نماید مگر اینکه ذهن شاعر از فرهمندی و فرهیختگی وپالایش استعلایی برخوردار باشد .
رحمان کاظمی
@gerdabichoninhayel
🔻علیرضا راهب
جنگل
ردپای باران است
ویرانه
ردپای طوفان
من
ردپای توام
همیشه پشتِ دَرِ خانهات
تمام میشوم.
#علیرضا_راهب
@gerdabichoninhayel
🟢 كاريكلماتور
✅ خوراکمسئولين،
دادنوعدههایپوچاست!
✍ #اصغر_رضايیگماری در شماره ۱۶۲۷ روزنامه #نقدحال
* در خاکسپاري غم تمام شاديهايم اشک شوق ميريختند.
* در هواي پريدن با تو، بي پر و بال ميپرم!
* زير سايه تو که باشم، تنهايي در اطراف من آفتابي نخواهد شد.
* با ديدن چشمهاي شرابياش، نگاهم مست ميشود.
* وقتي گفت: دلم برايت سوخته، خام حرفهايش شدم!
* شيريني زندگيام را مديون بانمک بودنم ميدانم!
* بدترين بازي براي هر کس، بازي با آبرويش است!
* براي اينکه مدادم سرم را به باد ندهد، هواي آزادي را از سرش ميتراشم!
* با پيدا کردن نقطه ضعفم، نطقم را کور کرد.
* بعضيها با پولشويي، حسابي ذات کثيفشان را نشان ميدهند.
* خوراک مسئولين، دادن وعدههاي پوچ است!
* نقطه روشن نگاهم، چشمهاي توست!
* زندگي درياييست طوفاني که براي زنده ماندن بايد موج سوار باشي.
* از وقتي ستاره بختش را گم کرده، ديگر هيچ کجا آفتابي نميشود.
* در باران نبودنت، بودنم را به باد ميدهم!
@argklamat
@gerdabichoninhayel
🔻ملکالشعرا بهار
گهی با دزد افتد کار و گاهی با عسس ما را
نشد کاین آسمان راحت گذارد یک نفس ما را
عسس با دزد شد دمساز و ما با هر دو بیگانه
به شب از دزد باشد وحشت و روز از عسس ما را
گرفتار جفای ناکسان گشتیم در عالم
دریغا زندگانی طی شد و نشناخت کس ما را
ز بس ماندیم درکنج قفس، گر باغبان روزی
کند ما را رها، ره نیست جز کنج قفس ما را
نشان کاروان عافیت پیدا نشد لیکن
به کوه و دشت کرد آواره آوای جرس ما را
ز دست دل گریبان پاره کردیم از غمت شاید
سوی دل باشد از چاک گریبان دسترس ما را
درین تاریکی حیرت، به دل از عشق برقی زد
مگر تا وادی ایمن کشاند این قبس ما را
بریدیم از شهنشاهان طمع در عین درویشی
که از خوبان نباشد جز نگاهی ملتمس ما را
اگر خواهی که با صاحبدلان طرح وفا ریزی
کنون در نه قدم، زیرا نبینی زین سپس ما را
خداوندی و سلطانی به یاران باد ارزانی
درین بیدای ظلمانی فروغ عشق بس ما را
هوس بستیم تا ترک هوس گوییم در عالم
بهار آخر به جایی میرساند این هوس ما را
#ملکالشعرا بهار
@gerdabichoninhayel
🔻خورشید
واژۀ «خورشید» از دو جزء «خور» و «شید» تشکیل شده است. جزء نخست، یعنی «خور»، به معنی «هور و مهر»، و جزء دوم، یعنی «شید»، به معنی «درخشان و تابان» است. بنابراین، خورشید یعنی هور درخشان، آفتاب تابان. در اوستا خورشید نام ایزدی است که زمین و هرآنچه را در آن است پاک نگه میدارد و اگر نباشد دیوها جهان را آلوده و ویران خواهند کرد.
#ریشهشناسی
@gerdabichoninhayel
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.