cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

جغرافیای‌شخصی

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 166
Suscriptores
+124 horas
+907 días
+10530 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

محمد فاضلی نماینده اساتید تعلیقی و اخراجی و زخم خورده نیست روشنفکری که آب در آسیاب تمامیت‌خواهی می‌ریزد، در سمت قدرت ایستاده است، نه حقیقت! بی‌جهت از او قهرمان نسازید! کاش دکتر «مقصود فراستخواه» را هم به میزگردی مشابه دعوت کنند تا همچون «دکتر فاضلی» از «کنشگری مرزی» وارد فاز انقلابی شود! ....این نظریه‌ها نیستند که جنبش‌ها و کنش‌های اجتماعی را بوجود می‌آورند، بلکه آنچه تعیین کننده است سیلی واقعیت است که در بزنگاه‌های تعیین‌کننده بر صورت آدمی نواخته می‌شود. با این وجود عصبانیت و خشم فاضلی را درک میکنم... این جماعت بیسواد و شیاد که بر کسوت استادی دانشگاه نشسته‌اند، با استناد به قوانین جعلی و خودساخته‌ی «تبدیل وضعیت و ارتقا» می‌توانند هر استادی را کله پا کنند و بعد در موضع حق به جانب و قانونی بنشینند. دشوار است که بتوان در برابر این همه «خباثت قانونی» آرام و متین بود! اما خشم فاضلی نقض و انکار خودش و تفکر مورد دفاعش است! کسی که منادی «رواداری و روزنه‌گشایی» بود، در مواجه با سیلی واقعیت دریافت که به نام «رواداری» باید که با نارواداران «ناروادار» بود! حضرات اصلاح‌طلب از این اتفاق به نفع تهییج مردم بهره‌ خواهند برد، اما پیام این اتفاق بوضوح نشان داد:  تا زمانی که تریبون در دست شما نیست، کاری از پیش نخواهید برد! https://www.instagram.com/p/C8bYekWoPxF/?igsh=MmZuZjg5aW04Y2pn
Mostrar todo...

«محمد فاضلی» نماینده اساتید تعلیقی و اخراجی و زخم خورده نیست! روشنفکری که آب در آسیاب تمامیت‌خواهی می‌ریزد، در سمت قدرت ایستاده است، نه حقیقت! بی جهت از او قهرمان نسازید!
Mostrar todo...
👌 60👍 26👎 22 7👏 1
عصبانیت و خشم فاضلی را درک میکنم... این جماعت بیسواد که بر کسوت استادی دانشگاه نشسته‌اند، با استناد به قوانین جعلی و خودساخته‌ی «تبدیل وضعیت و ارتقا» می‌توانند هر استادی را کله پا کنند و بعد در موضع حق به جانب و قانونی بنشینند... دشوار است که بتوان در برابر این همه «خباثت قانونی» آرام و متین بود! اما خشم فاضلی نقض و انکار خودش و تفکرش بود! کسی که منادی «رواداری و روزنه‌گشایی» بود، در مواجه با سیلی واقعیت دریافت که به نام «رواداری» باید که با نارواداران «ناروادار» بود! حضرات اصلاح‌طلب از این اتفاق به نفع تهییج مردم بهره‌ خواهند برد، اما پیام این اتفاق بوضوح نشان داد که تا زمانی که تریبون در دست شما نیست، کاری از پیش نخواهید برد!
Mostrar todo...
👍 62👌 8👎 5 5😢 3👏 2
در دفاع از خشم! من با رویه و دیدگاه دکتر «محمد فاضلی» در باب انتخابات و دفاعش از «کنشگری مرزی» به هیچ وجه موافق نیستم، اما این متن را به او و «خشم اخلاقی‌اش» تقدیم می‌کنم: ــــــــــــــــــــــ «خوب بودن» بدان معناست که در بزنگاهِ ضرورت، توان انجام «کارهای ظاهرا بد» را داشته باشیم. برای آنکه خوب بمانیم لازم است از پشت آن «فضیلت کذایی» و «بودیسم تقلبی» خارج و کمی شرور باشیم!   «خشم» پاسخی اخلاقی به تباهی و شرارت است. در یک پس‌زمینه تباه‌شده مخالفت با پرخاشگری و ستیزه‌جویی در برابر منبع بوجود آورنده‌ی خشم، هم‌دستی با شرور و نوعی پنهان از «ترویج و تشدید خشونت» است. «اپیکور و سنکا» هم اگر در چنین وضع پریشان اخلاقی و انسانی گرفتار می‌شدند، فریاد خشم‌ و برافروختگی‌شان بلندتر از ژست «رواقی‌گری»شان بود. برای خلاصی از دست یک گرگِ هار در تنگه‌ای بن‌بست، باید «هار» بود...! دیر یا زود خواهیم دانست که «سکوت و مماشات» گاهی (نه رفتاری صلح‌طلبانه که) یک «جنایت جنگی» است! چراغ سبز است به قاتل در برپایی چوبه‌های دار بیشتر! کف‌زدن است برای دیکتاتور در بزم خون‌خواری! چنین رفتار غیرمسئولانه‌ای هم واجد بار اخلاقی است و هم می‌تواند در یک محکمه‌ی عادل حامل بار حقوقی و جزایی مبنی بر همدستی در جنایت باشد! ایستادن در پشت فضیلت دروغینِ خشونت‌پرهیزی در چنین مهلکه‌ایی یک دلیل‌تراشی عافیت‌طلبانه است. اعتراف به ناتوانی و بزدلی است! خشمی که در زمان درست و بر منبع تولید آن وارد نشود، تبدیل به نژند و رفتارهای ضداجتماعی می‌شود که در خانواده و جامعه بروز می‌کند. انکار و نکوهش خشم، نادیده‌ انگاشتن بخشی از هویت انسان و تن دادن به ناکامی و شکست است. صلح‌طلبی کذایی در چنین بساطی اگر فقدان شهامت نباشد، نوعی از خودارضایی و کامجویی از ناکامی جمعی است!  خشم، پاسداری از ذات است در مواجهه‌ی با ناامنی و پلیدی!  وضع طبیعی انسان است در مواجهه با خطر و تعرض و بیمناکی از مرگ که هر «قرارداد اجتماعی» باید آنرا در مسیر درستش به رسمیت بشناسد!  تصمیم به اقدام برای توقف نیروی بیرونی و تهدید‌کننده‌ی «جان و فردیت»، یک اقدام عقلایی و اخلاقی است. دفاع از خشم، به معنای تجویز خشونت و کینه‌توزی و انتقام نیست! بروز خشم نیز الزاما در دست‌بردن به سلاح و کشتار نیست! گاهی یک فریاد است، گاهی تن ندادن به قانون ظالمانه، نافرمانی مدنی و گاهی ایستادن در کف خیابان! مرتضی نعمتی
Mostrar todo...
👍 17 14👌 6👏 3👎 1
کاش دکتر «مقصود فراستخواه» را هم به میزگردی مشابه دعوت کنند تا همچون «دکتر فاضلی» از «کنشگری مرزی» وارد فاز انقلابی شود... ....این نظریه‌های نیستند که جنبش‌ها و کنش‌های اجتماعی را بوجود می‌آورند، بلکه آنچه تعیین کننده است سیلی واقعیت است که در بزنگاه‌های تعیین‌کننده بر صورت آدمی نواخته می‌شود! https://t.me/MortezaNemati1
Mostrar todo...
👌 26👍 11👏 4
Photo unavailableShow in Telegram
👌 51👏 6👍 5👎 2
از «عصر آزادگـــان» تا «شامـــگاه دوزیستان» مرتضی نعمتی از روزگاری که کتاب‌های درسی‌ام را به جای کیف، لای روزنامه‌های ‌اصلاح‌طلب می‌پیچیدم تا امروز که این جماعت دوزیست و وسط‌باز تبدیل به بخش مهمی از یک «نکبت عمومی» شده‌اند، زمان زیادی گذشته است. درست از آخرین بزنگاه سرنوشت‌‌ساز و زمانی که دستان شعبده، آن «پدیده‌ی هزاره» را از صندوق رای بیرون آورد، اصلاح‌طلبی دیگر یک مکتب فکری، جریان و یا حتی مرام سیاسی نیست، بلکه یک «مرض لاعلاج انسانی، اخلاقی و روانی» است که در بهترین حالت فرد مبتلا را دچار توهم، نادیده‌انگاری حقیقت و بی‌تفاوتی نسبت به تباهی و فساد و در بدترین حالت او را به عمله و کارگزار ظلم تبدیل می‌کند. زیست بوم سیاسی ایران به «مرض اصلاحات» مبتلا شده است که از علائم حاد آن اعتیاد به انتخابات، بی هیچ دستاورد واقعی و پایداری است! جز این اگر بود، دست‌کم بعد از این همه انتخابات موفق می‌شدند از ظرفیت‌های مسکوت و مسدود‌ شده‌ی همین قانون اساسی رونمایی و استفاده کنند؛ اصلاح ساختار نظام پیشکش! کارنامه و دستاورد آنها چیزی نیست جز همان که «حاتم قادری» به محترمانه‌ترین صورت ممکن بیان کرد: «کام‌بخشی»های مکرر به حاکمیت! ــــــــــــــــــــــــــ کتاب‌های ما سال‌هاست از لای روزنامه‌های اصلاح‌طلبانه بیرون آمده، اما فسیل‌های اصلاحات همچون «عبدی و جلائی‌پور»  هنوز همان سرمقاله‌های قدیمی را از روی روزنامه‌های باطله‌ی اصلاحات بلغور می‌کنند و توقع دارند، حنای بی‌رنگ‌شان را دوباره بر سر و صورت بمالیم. ما از «عصر آزادگان» تا «شام آخر دوزیستان» راه درازی را طی کرده‌ایم و روی اسب همیشه بازنده‌ای که زندگی، جوانی و فرصت‌هایمان را برای یک «زندگی معمولی»  به تباهی کشانده، شرط‌بندی نخواهیم کرد. https://t.me/MortezaNemati1
Mostrar todo...
👍 55👏 17 7👎 1
«یکی از غم‌انگیزترین چشم‌اندازهای روزگار ما این است که یک جنبش دموکراتیک بزرگ از سیاستی حمایت می‌کند که به از بین رفتن دموکراسی منجر شده و فقط برای اقلیتی که از آن حمایت می‌کنند، سودآور است». این جمله که از کتاب «راه بردگی» نوشته‌ی «فون‌هایک» برداشته‌ام، بی هیچ توضیحی می‌تواند وضعیت جریان اصلاحات و گرایش بیمارگونه این گروه به صندوق رای را توضیح دهد. پیداست که هایک این جمله را در بافتاری متفاوت مطرح کرده، اما مو به مو با وضعیت ما همخوانی دارد. https://t.me/MortezaNemati1
Mostrar todo...
👍 45👌 8👏 7 5👎 1
جامعه‌ی «نوروتیک»، حاکمیت «سایکوسیس» مرتضی نعمتی در یک اجتماع ناسالم و نابهنجار، «انسانِ نوروتیک» (نابهنجار، غیرعادی و یا ‌رنجور) کسی است که در جدال برای نجات «فردیتِ» خود حاضر به تسلیم در مقابل هنجارهای جعلی و غیراخلاقی اجتماع نشده است. برای همین است که رفتار اخلاقی در یک «اجتماع نوروتیک»، با برچسب‌هایی نظیر نابهنجار و ناسازگار مواجه می‌شود. رفتار عادی در چنین اجتماعی به معنای سازگاری و پذیرش رفتارهای نوروتیک جمعی است. جامعه‌ایی که برخلاف ارزش‌های انسانی به سازگاری و بقاء دست یافته، اجتماعی نوروتیک است که رفتارهای خلاف قواعد جعلی خود را نمی‌پذیرد، پس می‌زند و مجازات می‌کند. چندان عجیب نیست که چنین اجتماع نوروتیکی تحت انقیاد یک «حاکمیت سایکوسیس»(متوهم و هذیان‌گو) اداره شود. در چنین وضعیتی «جرم سیاسی» چیزی نیست جز ایستادن در مقابل رفتارهای نابهنجار جمعی، که از طریق قانونگذاری و دستگاه قضایی و قوه‌ی قهریه حمایت می‌شود. خطرناک‌ترین کنش سیاسی و اجتماعی در یک «جامعه‌ی نورتیک، تحت لوای یک حاکمیت سایکوسیس»،  قدم گذاشتن در مسیر صیانت از «فردیت» است. ـــــــــــــــــــــــــــــ در حوزه‌ی «جغرافیای شخصی» مفاهیم آزادی و استبداد از نظرگاه «روانشناسی اجتماعی» تفسیرهای متفاوتی را بدست می‌دهد.
Mostrar todo...
👍 41👏 7👌 6👎 2
Photo unavailableShow in Telegram
فریب از نوع اصلاح‌طلبی ادعای روزنه‌گشایی در یک چشم‌انداز کاملا مسدود، گونه‌ای کنشگری ابژکتیو و واجد نوعی از توهم نادیده انگاری حقیقت، خودابزارانگاری و انقیاد، در فقدان  فاعلیت خردمندانە و اخلاقی است که از مختصات قشر خاکستری به شمار می‌آید. قشر خاکستری در ایران گروهی است با مدعای توهمی اصلاحات، رویکردی غیرعقلانی، فاقد موضع شفاف سیاسی و عملا در خدمت حاکمیت.  خاکستری‌ها خودِ شر هستند! همان‌ها که هم از توبره می‌خورند هم از آخور و هم به وقتش جفتک می‌اندازند! آنقدر باهوش هستند که بدانند انتخابات تف سربالاست اما توان نه گفتن به آنرا ندارند. فرقی ندارد که این ناتوانی از سر اجبار موقعیت‌شان است و یا به طمع چشم‌داشت و ریزه‌خواری مفلسانه! آنقدر ساده نیستیم که ندانیم چنین کنشگری رندانه‌ای از سر ناآگاهی و یا حتی ناچاری نیست! آنها خود بهتر از هر کس می‌دانند به چه کار مشغولند و به همین دلیل است که نسبت به هر نوع نقد و ناسزایی مقاوم و واکسینه شده‌اند. راه این کنشگران جعلی در نهایت به بن‌بست، رسوایی، بی‌اعتباری و ناامیدی و رویگردانی عمومی از صندوق رای و دموکراسی ختم می‌شود. مرتضی نعمتی
Mostrar todo...
👍 53👏 11👎 6 4👌 3😘 1
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.