cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

صبح تفتان

کانال رسمی سایت خبری تحلیلی «صبح تفتان» در تلگرام 🆔 @sobhetaftan_ir |تلگرام 🌐 http://sobhetaftan.ir |وب‌سایت 📮 [email protected] |ایمیل

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
307
Suscriptores
Sin datos24 horas
-17 días
+1630 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

🌐 حاجی فاطمه رحمتی خورشید در حال غروب بود، ولی هوا هنوز به گرمی ظهر بود. عرقِ روی پیشانی‌اش را پاک کرد. جلوی ورودی کارگاه ایستاد. با خودش فکر کرد: چرا حاجی امروز نیامده؟ همیشه اولین روز ماه می‌آمد و ساعتی می‌نشست و از گذشته‌ها می‌گفت. درون کارگاه، که حالا بزرگ شده و او یکی از بهترین درسازان و کابینت‌سازان شهر شده بود، چرخی زد. «اینها همه را از خیر سر حاجی دارم.» بلند گفت: «بچه‌ها خداقوت. کار تعطیل. فردا پرکارتر از امروز باشید.» از قنادی جعبه‌ای شیرینی خرید و به‌طرف خانۀ حاجی راند. حالا هوا تاریک شده بود. ماشین را سر خیابان پارک کرد. وارد کوچۀ نیمه‌تاریک شد. خانۀ حاجی هنوز در همان محلۀ قدیمی بود. با اینکه مال و مکنت داشت، اما حاضر نشده بود خانه‌ای را که آن زمان با عرق خودش ساخته و بهترین خانۀ آن محله بود، ترک کند. زنگ در را فشار داد. خانه هنوز هم بهترین خانۀ محل بود. در با صدای تقی باز شد. یالله‌گویان وارد خانه شد. حیاط هم پیر شده بود، اما صفایش را حفظ کرده بود. پسر کوچک حاجی به استقبالش آمد. گفت: «حاجی امروز نیامد نگرانش شدم.» از حرف‌های پسر فهمید که دو هفته‌ای می‌شد که حاجی دچار سکته شده بود. وارد اتاق حاجی شدند. با دیدن حاجی لحظه‌ای شوکه شد. حاجی روی تخت پیر شده بود. خیلی وقت بود که حاجی پیر شده بود، اما او متوجه نشده بود. چشم‌های حاجی بسته بود. ابروان پرمویش سفید و آویزان بود. ریش بلند و سفیدش می‌درخشید. آن جثۀ قوی‌هیکل و خوش‌بنیه زیر پتو آب شده بود. نفس‌های صدادارش بوی همان حاجی بیست سال پیش را می‌داد. بویی که او همیشه با دیدن حاجی فکر می‌کرد بوی بهشت است. بیست سال پیش وقتی تصمیم گرفت از اوستایش جدا شود و برای خودش جدا نجاری کند، صبح زود از خواب بیدار می‌شد و وجب به وجب شهر را می‌گشت تا مغازه‌ای مناسب پیدا کند که بتواند اجاره‌اش را پرداخت کند. چهارمین روز بود که یکی حاجی را نشانش داد و گفت او شاید بتواند کمکت کند. حاجی داشت از مسجد بیرون می‌آمد. لباس سفید بلوچی داشت و لنگی سفید روی سرش و ریش بلند جوگندمی. لحظه‌ای به حاجی خیره شد. نمی‌دانست جلو برود یا نه؟ با خودش گفت: شاید حاجی نخواهد به من سیستانی کمک کند. پاهایش بدون فرمان او حرکت کردند. روبه‌روی حاجی بود. حاجی حرف‌هایش را شنید. از چهرۀ حاجی آرامش و صمیمیت می‌بارید. بعد روبه‌روی یک مغازه بودند. حاجی درِ مغازه را باز کرده و گفته بود این هم محل کار تو، بسم‌الله. ماه اول اجاره نده تا همۀ وسایل مورد نیازت را بگیری، از ماه دوم می‌آیم دنبال اجاره. چقدر تعجب کرده بود که حاجی بدون شناخت کمکش کرده بود. بعد فهمیده بود که چهار مغازۀ دیگر هم مال حاجی هستند. معلم قرآن مسجد بود و همۀ آن محله از او درس گرفته بودند. با حرف‌های حاجی تلاش در وجودش جان گرفت. کارش چه زود گرفته بود. ماه دوم و سوم و همۀ ماه‌های دیگر حاجی اول هر ماه می‌آمد و اجاره را می‌گرفت و بعد مقداری را به او پس می‌داد و می‌گفت این سهم توست آن را پس‌انداز کن. اول قبول نکرده بود، ولی حریف اصرار حاجی نشده بود. بعدها با همین پس‌انداز صاحب‌ خانه شده بود. حالا هم که همۀ مغازه‌های حاجی را یک کارگاه بزرگ کرده بود. در فکر گذشته بود که حاجی چشم‌هایش را باز کرد و با دیدن او لبخندی زد، ولی نتوانست حرفی بزند. نزدیک رفت و دستش را گرفت. به خودش گفت حالا نوبت من است که جبران کنم. تنها کاری که از عهده‌ام بر می‌آید این است که هرماه به عیادتش بیایم. #روایت #صبح_تفتان 🆔@sobhetaftan_ir |تلگرام 🌐http://sobhetaftan.ir |وب‌سایت 📮[email protected] |ایمیل
Mostrar todo...
صبح تفتان، پایگاه خبری و تحلیلی - صبح تفتان | Sobhe Taftan

صبح تفتان، دربارۀ ادبیات، فرهنگ و اجتماع به امید آنکه دنیا جای بهتری برای زندگی باشد.

3
🌐گفت‌وگو و معاشرت مکالمه‌محور طیبه رادوزهی انسان موجودی اجتماعی‌ست. این جمله را بارها شنیده‌ایم و عمیقا باور داریم که بخش مهمی از زندگی ما داشتن روابط اجتماعی‌ست. قبل از آمدن شبکه‌های اجتماعی در دنیای آفلاین سعی می‌کردیم روابط خوبی با فامیل و دوست و آشنا و غریبه داشته باشیم. زمانی هم که شبکه‌های اجتماعی در جامعه جا باز کردند گمان کردیم از این راه هم می‌توانیم روابط اجتماعی خوب و پایداری ایجاد کنیم. به مرور زمان و با تنوع شبکه‌های اجتماعی دایرهٔ دوستان ما هم وسیع‌تر شد. با افراد مختلفی از شهرها و شاید کشورهای دور چت می‌کردیم و گمان می‌کردیم و همچنان شاید گمان بکنیم که این روابط نیاز ما را به معاشرت و داشتن روابط ارضا می‌کند. حتی در جمع‌های حضوری هم حواسمان مدام به چت و لایک و حفظ این روابط بوده و همچنان است. و خیال می‌کنیم با یک لایک و یک کامنت چند کلمه‌ای می‌توانیم حس خوبی به دیگران منتقل کنیم و بفهمانیم که حواسمان به آن‌ها هست و دوستشان داریم. اما شاید بعد از بودن طولانی در این فضاها شما هم به این نتیجه برسید که یک کامنت و لایک و چتی مختصر هیچ‌وقت جای گفت‌و‌گوی واقعی و معاشرت بر پایهٔ مکالمه را نمی‌گیرند. و افرادی که روابطشان را فقط از طریق شبکه‌های مجازی ایجاد و حفظ می‌کنند بیشتر از بقیه احساس تنهایی می‌کنند و به تدریج منزوی می‌شوند. و این یعنی حتی دایرهٔ دوستان وسیع در شبکه‌های مجازی نمی‌تواند جای معاشرت در دنیای واقعی را بگیرد. دلیلش را هم کال نیوپورت خوب و مختصر توضیح می‌دهد:« مغز ما در دوره‌ای تکامل یافته که فقط همان ارتباط آفلاین و رودرو وجود داشته است.» شری ترکل استاد دانشگاه و محقق هم اهمیت گفت‌وگو را چنین بیان می‌‌کند:« گفت‌وگوی رودررو انسانی‌ترین و انسان‌سازترین کاری‌ست که انجام می‌دهیم. وقتی واقعا با دیگران رودرو می‌شویم یاد می‌گیریم که گوش کنیم. این‌جاست که توانایی همدلی در ما ایجاد می‌شود. این‌جاست که لذت شنیده‌شدن و درک‌شدن را تجربه می‌کنیم.» گفت‌وگو‌کردن و معاشرت‌هایی که بر پایهٔ مکالمه باشد همان چیزی‌ست که ما برای ایجاد روابط غنی به آن نیاز داریم. برای احیای این نوع گفت‌وگوها و معاشرت‌ها ضروری نیست که حتما طرف مقابل در کنار ما باشد. صحبت‌کردن تلفنی هم به جای پیام‌های متنی‌ای که همهٔ نیاز ذهنی و منظور ما را نمی‌تواند بیان کند گزینهٔ بسیار خوبی‌ست. ما انسان‌ها مشتاق گفت‌وگوی واقعی هستیم. برای بهبودی روابط اجتماعی‌مان و معاشرت‌هایی که حال ما را خوب کند به جای استفاده از چت و پیام‌های متنی قدری به فکر ایجاد فضا و زمان برای مکالمهٔ واقعی باشیم. #یادداشت #صبح_تفتان 🆔@sobhetaftan_ir |تلگرام 🌐http://sobhetaftan.ir |وب‌سایت 📮[email protected] |ایمیل
Mostrar todo...
صبح تفتان، پایگاه خبری و تحلیلی - صبح تفتان | Sobhe Taftan

صبح تفتان، دربارۀ ادبیات، فرهنگ و اجتماع به امید آنکه دنیا جای بهتری برای زندگی باشد.

👍 1
از نظر شوارتز اصلی‌ترین عاملی که به ما احساس خوشبختی می‌دهد روابط اجتماعی نزدیک و جمع‌هایی هستند که به‌معنای واقعی ما را به‌هم پیوند می‌دهند. در فصل آخر کتاب برینکمن تاکید می‌کند: خودتان را قانع کنید که این حرف «فقط بهترین‌ها به اندازهٔ کافی خوب‌اند» بی‌معنی است؛ وقتی چیزی کارتان را راه می‌اندازد به اندازهٔ کافی خوب است. اگر همیشه به دنبال بهترین‌ها هستید، خوشبختی شما را به گمراهی خواهد کشاند. در واقع همین ایدهٔ« بهترین» اغلب مواقع به یأس می‌انجامد، چون هر چیزی که امروز بهترین دانسته می‌شود سال آینده به نحو نا‌امید کننده‌ای از مُد‌افتاده جلوه خواهد کرد. اگر فقط بهترین‌ها به اندازهٔ کافی خوب است، پس دیگر هیچ‌چیزی هیچ‌وقت خوب نخواهد بود. حالا معنای قناعت را بهتر می‌فهمم و به‌نظر می‌رسد برای داشتن ذهنی آرام و تنی آسوده باید مهارت قناعت را در تمام جنبه‌های زندگی بکار برد، هم در روابط اجتماعی و عاطفی، هم در استفاده از تکنولوژی و دنیای دیجیتال و هم در کسب‌و‌کار و هم در مصرف‌گرایی.
Mostrar todo...
👍 3
🌐چرا کمتر بیشتر است؟ راضیه اسماعیلزهی همهٔ ما فکر می‌کنیم خوشبختی‌مان در گرو داشتن چیزهای بهتر و بیشتر است، برای همین در طول زندگی خود به دنبال شغل بهتر، موقعیت اجتماعی بهتر، خانه و سواری بهتر و پول بیشتر هستیم. غافل از آنکه بیشتر‌خواهی چرخه‌ای‌ست که اگر گرفتار آن شویم، به‌سختی از آن نجات خواهیم یافت. زیاده‌خواهی رذیلتی است که همواره در آموزه‌های اسلامی نکوهش شده است و در مقابل آن ویژگی قناعت و خویشتن‌داری قرار دارد که به آن امر شده است. پیامبر خدا (صل‌الله‌علیه‌وسلم) جامعهٔ اسلامی را برای داشتن زندگی همراه با آرامش و خالی از استرس و اضطراب به قناعت توصیه می‌کند. ایشان خطاب به یارشان حضرت ابوهریره می‌فرمایند: «کُن قنعا تَکن أشکر الناس، قناعت پیشه کن تا شکرگزارترین باشی.» چندی پیش کتابی با نام فضیلت کناره‌گرفتن از نویسندهٔ دانمارکی، سوِند برینکمن، خواندم که دربارهٔ هنر خویشتن‌داری در عصر افراط حرف می‌زد. او در کتاب خود از پنج بُعد به بررسی مهارت کناره‌ گرفتن می‌پردازد. بعد سیاسی، وجودی، اخلاقی، روان‌شناختی و زیبایی‌شناسی. او توضیح می‌دهد که چگونه در دنیایی که سرشار از فرصت و وسوسه است تمرکز خودمان را حفظ کنیم، نه بگوییم و دست از انتخاب بکشیم. در فصل اول کتاب که کناره‌گرفتن از منظر سیاسی بررسی می‌شود، می‌خوانیم: روزگاری شهروند خوب کسی بود که امساک می‌کرد، وظیفه‌شناس بود و حد‌ نگه‌داشتن را به‌خوبی می‌دانست. این روزها شهروند خوب کسی است که خودش را در مصرف خفه کند، هیچ حد‌و‌مرزی نشناسد و لحظه‌ای از حرص جلورفتن دست نکشد. در جامعه و اقتصادی مصرفی، که بر پایهٔ میلِ دائم اعضایش به بیشتر خواستن استوار است، قناعت بیش از آنکه فضیلت باشد رذیلت است. تغییرات اقلیمی تنها علت بحران‌های جهانی نبوده است، بلکه بسیاری بر این باورند که شکلی افسارگسیخته و بی‌قاعده از سرمایه‌داری منجر به درجهٔ وخیمی از نابرابری شده است و ترس، نارضایتی و تنش‌های گسترده‌ای در سراسر جهان به‌وجود آورده است. موضوع این است که نابرابریِ فزاینده علت پنهان بسیاری از مسائل اجتماعی است و از این رو باید آن را جدی گرفت. ما باید بیاموزیم "قناعت" کنیم و‌ گاهی هم کناره بگیریم، وگرنه دشوار بتوانیم جامعه‌ای پایدار را تصور کنیم چه برسد به آنکه آن را محقق کنیم؛ جامعه‌ای که با طبیعت هماهنگ باشد، مردم در آن همنوا با هم کار کنند و شکاف نا‌برابری تا این حد عمیق نباشد. برینکمن در فصل دوم کتاب می‌گوید: جملات قصار و انگیزشی آنتونی رابینز، مربی آمریکایی برای من بی‌نهایت جالب است، تعریف او از موفقیت این است: «اینکه بتوانی هر کاری می‌خواهی بکنی، هروقت که می‌خواهی، هرجا که می‌خواهی، با هر کس که می‌خواهی و هرچقدر که می‌خواهی». اگر آنچه طالب آنیم نیک نباشد یا ارزش طلبیدن نداشته باشد چه؟ اگر آنچه می‌خواهیم دائما تغییر کند چه؟ در این حالت ما باید دوان دوان از خواسته‌ای به خواستهٔ دیگر برویم تا گزینه‌های بهتر را از دست ندهیم. بدون داشتن چهار‌چوبی اخلاقی، خواسته‌های ما باری به هر جهت خواهد شد و افسار آن به دست امیال و ترجیحات کما‌بیش زود‌گذرِ فردی ما خواهد افتاد. در فصل سوم کتاب دربارهٔ ارزش میانه‌روی صحبت می‌شود. برینکمن می‌گوید: همه کار بکن ولی با میانه‌روی. حتی در میانه‌روی هم باید میانه‌روی کرد، زیرا هدف از اعتدالْ ریاضت‌کِشی و شکنجه دادن خودمان نیست. هدف در پیش گرفتن زندگی نیک است که در شأن ما انسان‌ها باشد و اعتدال یکی از اجزای چنین زندگیِ اخلاقی‌ای است. فصل سوم ما را با ابعاد روان‌شناختی کناره گرفتن آشنا می‌کند. در روانشناسی پدیده‌ای وجود دارد به نام «انطباق هدونیک»، به عبارت دیگر ما به آنچه خوب است یا بد عادت می‌کنیم و دیگر آن‌ها را چندان خوب یا چندان بد در نظر نمی‌گیریم. انطباق هدونیک به معنای آن است که سطح علاقه یا خوشبختی ما بعد از هر تغییری گرایش دارد تا دوباره به خط مبنایش بازگردد. جنبهٔ تردمیل‌گونهٔ این مفهوم می‌گوید که تجربه‌های مثبت تنها به صورتی موقت برایمان حس خوشبختی می‌آورد و تنها راه تداوم احساس لذت آن است که به دویدن روی تردمیل ادامه دهیم. تردمیلِ خوشبختی ممکن است هیچ‌وقت از حرکت نایستد و خودمان را ببینیم که مدام داریم تندتر و تندتر می‌دویم، درست مثل معتادی که هر بار دُز موادش را بیشتر می‌کند فقط برای اینکه نشئه شود. در ادامه برینکمن به نقل از شوارتز روانشناس آمریکایی و‌ نویسندهٔ کتاب پارادکس انتخاب می‌گوید: باید تمرین کنیم که آدم‌هایی راضی باشیم، یعنی کسی بشویم که به چیزهایی که به اندازهٔ کافی خوب‌اند قناعت می‌کند، نه آدم‌های زیاده‌خواهی که فقط به بهترین چیزها رضایت می‌دهند. شوارتز ادعا می‌کند که زیاده‌خواهان بیشتر در معرض افسردگی هستند.
Mostrar todo...
👍 1
🌐یک حادثه و سه نکته امان‌الله تمنده‌رو ۱. سوانح و حوادث همیشه در کمین ما هستند و هرچقدر هم که احتیاط کنیم ممکن است برای ما اتفاق بیافتند، لذا لازم است همۀ ما آموزش‌ها و مهارت‌های کمک‌های اولیه و امداد و نجات را فرا بگیریم؛ چراکه روزی حتما به کارمان می‌آیند. ۲. برای دریافت خدمات پزشکی و درمانی خیلی به مراکز دولتی و بیمارستان‌ها متکی نباشیم. با هر زخم و مشکلی که به اورژانس دولتی مراجعه بکنیم، در پروسۀ اداری تشکیل پرونده و بستری‌شدن و منتظر پزشک و جراح ماندن و.. گیر می‌افتیم. نظام سلامت ما مثل بقیۀ چیزهای کشورمان (ادارات، خودروسازی، اقتصاد و...) تقریبا کند، ناکارآمد، بی‌انگیزه و بی‌کیفیت است (حداقل در استان ما اینگونه است). اگر زخم و بیماری‌تان جدی نبود و مشکل مالی نداشتید، حتما به مراکز خصوصی مراجعه کنید. اگر در شهرتان درمانگاه خصوصی ندارید به‌دنبال راه‌اندازی‌ آن باشید. از رستوران و پارک و کافی‌شاپ واجب‌تر است! ۳. به آنچه اکنون هستید راضی باشید. دیروز وقتی پزشک جوان، زخمم را شست‌وشو و بخیه می‌کرد، خوشحال شدم که در کنکور آن سال‌ها، رشتۀ پزشکی قبول نشدم؛ چون نه تحمل دیدن زخم و خون را دارم، نه شاید استعداد پزشک‌شدن را داشتم. #جامعه #صبح_تفتان 🆔@sobhetaftan_ir |تلگرام 🌐http://sobhetaftan.ir |وب‌سایت 📮[email protected] |ایمیل
Mostrar todo...
صبح تفتان، پایگاه خبری و تحلیلی - صبح تفتان | Sobhe Taftan

صبح تفتان، دربارۀ ادبیات، فرهنگ و اجتماع به امید آنکه دنیا جای بهتری برای زندگی باشد.

1
🔹کورین منطقه «کورین» در ۵۰، ۶۰ کیلومتری زاهدان به‌طرف خاش است. همیشه فکر می‌کردم که دلیل نام‌گذاری «کورین»، این بوده که آنجا کُر (رود) بزرگی وجود دارد یا محل گذر کُرهای زیادی است و کورین را همین طور تلفظ می‌کردم. اما هربار همسرم می‌گفت نه دلیل نام‌گذاری آن این است که آنجا گردوخاک زیاد است و مردم کور می‌شوند و آن را همین طور تلفظ می‌کرد. در کتاب حکایت بلوچ اثر محمود زندمقدم دربارۀ «کورین» آمده است که: - چطور شده است به این منطقه می‌گویند کورین؟ - یعقوب لیث به فرزندش گفت: هر وقت چشم‌درد گرفتی برو به کورین. کحالان کورین تو را معالجه خواهند کرد. از آن وقت به این منطقه می‌گویند کورین. - بلوچ‌ها به رود می‌گویند کُر، شاید به دلیل رودخانه‌های متعدد که در این دشت جاری است، به آن می‌گفتند کُرین و بعد شده است کورین. - شاید هم خیلی قدیم مرضی آمده، خیلی از مردم کور شدند و کحالان هم در یک جا به هوای کورها جمع می‌شوند و نام اینجا می‌شود کورین. استاد کامبوزیا درباره این آبادی می‌گوید: در زمان قدیم، در دهات کورین زراعت به صورت حَشر بوده است. اهل یک آبادی گوسفندی می‌کشتند. نان می‌پختند. ناهار می‌دادند به برزگرانی که از ده همسایه آمده بودند. به رسم حشر می‌آمدند، کمک می‌کردند به اهل ده. شخم می‌زدند، درو می‌کردند. لاروبی می‌کردند. تمام که می‌شد می‌رفتند به ده خودشان. روز بعد، هفته بعد، برزگران این آبادی می‌رفتند به  آن یکی آبادی به حشر. زندگی و کار گروهی و روابط اجتماعی آن‌وقت‌ها چقدر سالم بوده است و مردم چقدر هم‌دل بوده‌اند. #بوم‌شناسی #صبح_تفتان @sobhetaftan_ir
Mostrar todo...
👏 4
دربارۀ مفهوم «خلوت» ✍ طیبه رادوزهی همیشه فکر می‌کردم خلوت مفهوم خاصی دارد. این که باید به صورت فیزیکی از بقیه جدا شد و این تنهایی را با کتاب و آموزش و... پربار کرد. گمان می‌کردم این چنین تنهابودن‌ها همانی‌ست که گفته‌اند انسان را رشد می‌دهد. اما به تازگی با مفهومی از خلوت و تنهایی آشنا شدم که نظرم را نسبت به ارزش خلوت عوض کرد. در کتاب «مینیمالیسم دیجیتال» کال نیوپورت براساس نظر دو محقق خلوت را حالتی مربوط به ذهن می‌داند و بیان می‌کند: «حالتی‌ست که ذهن شما را از گرفتن داده‌های ورودی ذهن دیگران آزاد و رها می‌کند.» با این تعریف حتی در یک مکان شلوغ هم می‌شود تنها بود. فقط نباید اطلاعات و افکار فرد دیگری وارد ذهن شود. و البته ممکن است این خلوت در آرام‌ترین مکان‌ها هم از بین برود. اگر اجازهٔ ورود داده‌ها را به ذهن بدهیم. این داده‌ها می‌تواند از طریق کتاب و پادکست و تلویزیون و موبایل منتقل شود. با این داده‌ها ذهن وادار می‌شود به اطلاعات واکنش نشان دهد و به جای تمرکز روی افکار و تجربیات خود بر اطلاعات ورودی تمرکز می‌کند. در ستایش خلوت شاید همین کافی باشد که صاحب‌نظران آن را مکتب نبوغ می‌دانند. ادوارد گیبن می‌گوید: «گفتگو درک و فهم را قوی می‌کند اما خلوت مکتب نبوغ است.» بلز پاسکال می‌گوید: «همهٔ مشکلات بشریت از ناتوانی انسان در آرام‌نشستن به تنهایی در یک اتاق سرچشمه می‌گیرد.» بنجامین فرانکلین می‌گوید: «چیزهای خوب زیادی در مورد اهمیت تنهایی خوانده‌ام. من خلوت را شفای ذهنی می‌دانم که به شدت بیمار و مشغول است.» با توجه به مفهوم و ارزش خلوت لازم است هر فرد در کنار معاشرت اجتماعی دوزهای منظم خلوت را برای شکوفایی ذهنش در نظر بگیرد. #یادداشت #صبح_تفتان 🆔@sobhetaftan_ir |تلگرام 🌐http://sobhetaftan.ir |وب‌سایت 📮[email protected] |ایمیل
Mostrar todo...
صبح تفتان، پایگاه خبری و تحلیلی - صبح تفتان | Sobhe Taftan

صبح تفتان، دربارۀ ادبیات، فرهنگ و اجتماع به امید آنکه دنیا جای بهتری برای زندگی باشد.

🌐شب‌های استانبول (قسمت سیزدهم)/ استانبول و گربه‌هایش!حسین سلیمانپور میدان تقسیم، و در کنار آن پارک گزی که گرچه جاذبهٔ خاصی ندارد ولی به خاطر تجمعات اعتراضی مردم در آن خصوصاً در سال‌های نزدیک علیه برخی سیاست‌های اردوغان شناخته شده است، و در کنار آن خیابان استقلال، این منطقه را برای گردشگران خاص کرده است. در این میدان تا دلتان بخواهد هم‌وطنانِ همیشه در صحنۀ ما حضور فعال دارند. شاید بدین خاطر که تورهای گردشگری بیشتر هتل‌هایی در همین حول‌وحوش رزرو می‌کنند. هم‌وطنان در این میدان قدم می‌زنند، تماشا می‌کنند و برای کبوترهای آزاد و خوش‌نشین در آن، دانه می‌ریزند. از کبوترهای میدان تقسیم گفتم، یادم از گربه‌های استانبول آمد. خدای من! این شهر چقدر گربه دارد! و چه ارجی می‌بینند این حیوانات ملوس از طرف مردم. استانبول بهشت گربه‌های ولگرد است. حضور پررنگ گربه‌ها در این شهر، برای هر تازه‌واردی عجیب می‌نماید. مردم استانبول اما حسابی تحویلشان می‌گیرند. اینکه در کوچه‌ها و خیابان‌های سنگ‌فرش‌شدهٔ استانبول قدم بزنی و جلوِ خانه‌ها، غذای مخصوص گربه در ظرف یا روی زمین و آب برای آنان در ظرف دیگر و اتاقک‌های یک، دو یا سه طبقه‌ی مخصوص گربه‌ها را ببینی، چیزی بسیار معمولی و عادی است. به همین خاطر گربه‌های استانبول چاق و چله، تر و تمیز و شیک و پیک در همه جای شهر آزادانه و بدون هیچ ترسی از هیچ کسی در حال قدم زدن هستند. جالب‌تر اینکه اینجا گربه‌ها به راحتی در مساجد رفت و آمد می‌کنند. در میان صفوف نمازگزاران بدون اینکه کسی برایشان مزاحمتی ایجاد کند قدم می‌زنند. با همین چشمان خودم در مسجد سلطان محمد فاتح مردی را در حال ذکر در صف اول نماز دیدم، در حالی که گربه‌ای زرد و ملوس روی زانوی او راحت خوابیده بود. این حیوان‌دوستی ظاهراً برای ترک‌ها فرهنگ شده است. نه تنها گربه‌ها که سگ‌های ولگرد هم اینجا قدر می‌بینند و در صدر می‌نشینند!. سگ‌ها در فضای پیرامونی مساجد بدون محدودیتی آمد و شد دارند و تنها نمی‌توانند داخل مسجد شوند. کبوترها هم در میدان تقسیم در میان جمعیت راحت می‌لولیدند و مرغان دریایی هم حال خوشی در این شهر دارند و با مردم راحتند. قبلاً در فضای مجازی از دوست هم‌وطنی که اکنون دیگر استانبول‌نشین شده است پرسیدم که استانبول چه تغییری در تو ایجاد کرده است؟ کوتاه نوشت: استانبول نگاه من را به گربه‌ها عوض کرد. و معنی سخنش را اکنون تا مغز استخوان درک می‌کنم. ادامه دارد... #روایت #صبح_تفتان 🆔@sobhetaftan_ir |تلگرام 🌐http://sobhetaftan.ir |وب‌سایت 📮[email protected] |ایمیل
Mostrar todo...
صبح تفتان، پایگاه خبری و تحلیلی - صبح تفتان | Sobhe Taftan

صبح تفتان، دربارۀ ادبیات، فرهنگ و اجتماع به امید آنکه دنیا جای بهتری برای زندگی باشد.

🌐امید به زندگی در سیستان و بلوچستان و مسئولیت ما  ✍فاطمه رحمتی صدایش در گلو خفه و ناله‌هایش مثل نفس‌های خش‌دار شده بود. تمام روز شیون سر داده بود و از خدا می‌خواست که او را هم ببرد. سه پسر جوان و نوجوانش یک‌جا با هم در دپوی سوخت طعمۀ آتش شده بودند. حتی نتوانسته بود صورت‌هایشان را ببیند و با آنها وداع کند. آنهایی که حضور داشتند هرکدام یاد داغ خود می‌افتادند. آن که ماشینشان در جاده تصادف کرده و شش نفر از خانواده‌اش را یک‌جا از دست داده بود. آن که دو پسرش در آتش سوختند، ماشین بارش گازوئیل بود. آن که پسرش را تیر کرده بودند، تازه ازدواج کرده بود. آن که پسرش اعدام شده بود. آنکه دخترش سر زا رفته بود. آن که دخترش به‌خاطر نداشتن دارو جان داده بود. و... . در این جمع هیچ امیدی به زندگی نبود. عواملی چون فقر مادی و فرهنگی، کمبود امکانات پزشکی، رژیم غذایی نامناسب و سوءتغذیه،  تصادفات رانندگی ناشی از بی‌احتیاطی و سرعت زیاد،  جاده‌های غیراستاندارد،  بی‌تفاوتی و تأخیر در در درمان بیماری‌ها، اعتیاد و مرگ‌های زودهنگام ناشی از آن، مرگ سوخت‌بران جوان در اثر تصادفات و تیراندازی‌ها، اعدام‌های محکومین موادمخدر و‌ قتل، درگیری‌های طایفه‌ای و قتل‌های ناشی از آن، حمل اسلحه و نداشتن مهارت کنترل خشم، نبود حداقل استانداردهای زندگی، نامطلوب بودن شرایط اقتصادی و محیطی و اجتماعی، فرزندآوری در سنین پایین، استرس‌‌های فردی و اجتماعی، افسردگی و برخی عوامل دیگر باعث شده است که میانگین سن فوت‌شدگان در سیستان‌وبلوچستان پایین باشد. طبق جدیدترین آمار ادارۀ کل ثبت احوال کشور میانگین سن در استان ما ۵۰.۷ سال است که  ۱۶.۵ سال از میانگین کشوری کمتر است. و این یعنی امید به زندگی در این استان خیلی پایین است. امید به زندگی یک شاخص آماری است که میانگین طول عمر افراد یک جامعه را نشان می‌دهد. یا به عبارت دیگر اینکه هر فرد انتظار دارد چند سال عمر کند. چون در این استان این انتظار پایین است به دلایلی که گفته شد و دلایل ریز و درشت دیگر، جوانان پروایی برای جان خود ندارند و خیلی زود به دام مرگ می‌افتند. همه ما برای تغییر هر یک از عوامل فوق مسئولیم، اما چگونه؟ شاید نتوانیم مشکلات اقتصادی و جاده‌های غیراستاندارد و کمبود امکانات پزشکی و نبود زیرساخت‌های مناسب و بیکاری را حل کنیم؛ اما می‌توانیم میزان تحصیلات و سطح سواد خود را در زمینه‌های مختلف بالا ببریم؛ مراقبت‌های فردی خود را افزایش دهیم؛ در حفظ پاکیزگی محیط زیست بکوشیم؛ روابط اجتماعی خود را بهبود بخشیم و تعاملاتی سالم و مثبت با هم داشته باشیم؛ حمایت‌های اجتماعی را افزایش دهیم؛ هنگام رانندگی احتیاط کنیم؛ مهارت‌های کنترل خشم را در خود تقویت کنیم؛ همدلی کنیم؛ ورزش کنیم؛ استرس خود را کاهش دهیم؛ سیگار نکشیم؛ روابط خانوادگی محبت‌آمیز داشته باشیم؛ ازدواج‌های سالم و فرزندآوری به‌موقع داشته باشیم؛ درگیری‌های طایفه‌ای را کم کنیم و همه با هم مهربان باشیم و بر خدا توکل کنیم. همۀ این‌ها عوامل مؤثری بر افزایش امید به زندگی هستند. سخت است که حداقل استانداردهای زندگی را نداشته باشیم و بخواهیم با امید به زندگی ادامه دهیم، اما غیرممکن نیست. #یادداشت #صبح_تفتان 🆔@sobhetaftan_ir |تلگرام 🌐http://sobhetaftan.ir |وب‌سایت 📮[email protected] |ایمیل
Mostrar todo...
صبح تفتان، پایگاه خبری و تحلیلی - صبح تفتان | Sobhe Taftan

صبح تفتان، دربارۀ ادبیات، فرهنگ و اجتماع به امید آنکه دنیا جای بهتری برای زندگی باشد.

👍 2
🌐اشتباه پدرهایعقوب شه‌بخش یکی از دوستان که در یکی از روستاهای اطراف زاهدان آموزگار ابتدایی است حکایت تلخی از نحوۀ رفتار پدرِ یکی دانش‌آموزانش را روایت کرده است. در بخشی از روایت او آمده است: «پدر سدنا از زمانی که با همسر دومش ازدواج کرده بود دیگر به آنها سر نمی‌زد و فقط مخارج زندگیشان را تامین می‌کرد. مادر بیچاره هم به خاطر بچه‌ها تحمل می‌کرد تا اینکه دیگر خبری از خرج و مخارج نبود و بعد از چند ماه کار به طلاق انجامید، دقیقا از زمانی که سدنا افسرده و پژمرده گشت. مادرش همیشه به او سر می‌زد و برای او و برادر و خواهرانش اندکی خوراکی و میوه و اسباب‌بازی می‌آورد. مادر بیچاره هر بار دم در کلاس سدنا را به آغوش می‌کشید و کلی قربان صدقه‌اش می‌رفت اما آن روز سدنا گریه می‌کرد چون پدرش او را تنبیه کرده بود که دیگر حق ندارد از مادرش چیزی قبول کند و با او دیدار کند. سدنا بین اسباب‌بازی‌ که مملو از عشق مادر بود و تنبیه پدر گیر افتاده بود در واقع او بین عشق و تنفر بود و البته حق داشت گریه کند زیرا حتی آدم بزرگ‌ها هم وقتی بین عشق و تنفر واقع می‌شوند فقط گریه می‌کنند او حرفی را که نتوانست به مادرش بگوید با گریه به او فهماند. وقتی وارد کلاس شدم و متوجه ماجرا شدم نزدیک بود قلبم از این همه ستم بیایستد تا اینکه از مادرش خواهش کردم برود تا سدنا را آرام کنم مادرش اشک‌هایش را پاک می‌کرد و گفت دیگر گریه نکن دختر خوبم من رفتم و سپس راهش را کشید و با دنیایی از اندوه از او خداحافظی کرد.» معتقدم پدرها هم در زندگی اشتباه می‌کنند و به نظرم بزرگ‌ترین اشتباه یک پدر آن است که ناگهان از کوره در برود و همسرش را با طلاق جریمه کند. چنین پدری اشتباهش را هیچ‌گاه نمی‌تواند کاملاً جبران کند، اما اگر از کرده‌اش پشیمان باشد می‌تواند با توجه به فرزندان، تأمین نیازهایشان و تسهیل ارتباط فرزندان و مادرشان قدری جبران مافات کند. رفتار پدری که مانع ارتباط میان فرزندان و مادر مطلقه‌شان می‌شود، در بیشتر موارد نشان از بی‌مروتیِ او دارد. نشان از اینکه از کرده‌اش پشیمان نیست یا اگر پشیمان است اقتدار لازم را ندارد که بتواند جبران مافات کند. #جامعه #صبح_تفتان 🆔@sobhetaftan_ir |تلگرام 🌐http://sobhetaftan.ir |وب‌سایت 📮[email protected] |ایمیل
Mostrar todo...
صبح تفتان، پایگاه خبری و تحلیلی - صبح تفتان | Sobhe Taftan

صبح تفتان، دربارۀ ادبیات، فرهنگ و اجتماع به امید آنکه دنیا جای بهتری برای زندگی باشد.

😢 4 2👍 1🔥 1
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.