مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما

#علی_موسی_مهدی‌پور نام اثر #Mirage هنرمند #Jesse_Stone در واقع mirage (سراب) همان "/ " است که نیست می شود، همین لحظه بینابینی، همان واژه "یا" بیابان و لکه ای رنگین کمان که در مرکز ذهنیت (سوبژکتیویته) مستقر گشته، کدام حقیقت است ، ذهنیت یا عینیت؟ سراب لحظه ای غریب میان این دوگانگی دیرینه ی نوع بشر است، کیفتی است که از بازی فیزیکی انعکاس و دستگاه بینایی پدیدار می گردد. اما در واقع سراب ذهنیت حاضر در عینیت است، سوبژکتیویته ای درون ماندگار ابژکتیویسیم.  یکجانشینی اجباری که تمام کوچ نشینان عصر مدرن را خونه نشین کرده و سوالات همیشگی بشری را پررنگ تر. پاسخ بسیاری از پرسش های دستگاه مفهومی و توامان ادراکی در شناخت ساحت سراب پاسخ گفتنی است. اینکه آنچه به واقع می بینی و واقعیت دستگاه بینایی را تشکیل می دهد حقیقت نیست. اینکه آگاهی کامل حاصل از انطباعات حسانی و داده های پیرامونی، تنها زمانی واجد معنا می شود که از بیرون اصل واقعیت ِ دیدنی نگریسته شود‌. سراب شکافی خاص است در مفهوم آگاهی، آگاهی است بر ناآگاهی لینک گروه https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0 لینک کانال @cinema_art_cognitive_science

#علی_موسی_مهدی‌پور #فیلمسازی_شناختی فیلم‌ساختن، تولید ایماژ در ذهن مخاطب است. چنانچه #هوگو_مانستربرگ تصریح می‌نماید، ماده خام سینما ذهن است. تولید التذاذ بصری، جوهر #استتیک یا #زیبایی‌شناسی است. اما دانش چگونگی کارکرد مغز در مراکز بینایی و همچنین ساختارهای درک زیبایی در مغز، سرصحنه فیلم‌برداری، آن دلیلی است که چیدمان جزئیات را سبب می‌شود. #تقارن یکی از ویژگی‌های خاص ادراک زیبایی‌شناختی است که پرفسور #راماچاندران مؤکد می‌نماید. شناخت نحوه استفاده از این کارکرد شناختی، امکان ایجاد لحظات زیبایی‌شناختی بیشتر را در پلاستیک تصویر سینمایی فراهم می‌آورد. The raw material of cinema is the mind. The production of visual pleasure is the essence of #aesthetics. knowledge of how the visual center works as well as the structures of the perception of beauty in the brain are the reason that causes the arrangement of details. Symmetry is one of the special features of aesthetic perception that Professor Ramachandran emphasizes in his book. گروه https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0 @cinema_art_cognitive_science

#علی_موسی_مهدی‌پور #میشل_فوکو #تأملات 🔸این نوشته هنوز در جایی به طبع نرسیده است و برای نخستین بار از طریق کانال مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما منتشر می‌شود🔸 فوکو در مقاله پديدآورنده چیست؟ در باب چیستی ماهیت مؤلف بحث می‌کند. اما آنچه نوشته حاضر مد نظر دارد، طرح این سوال است: پديدآورنده چیست یا زنده باد مؤلف؟ لینک گروه مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0 لینک کانال مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما @cinema_art_cognitive_science

١٩- کانستراکتیویسم (Constructivism) لينك كانال https://t.me/cinema_art_cognitive_science لينك گروه https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0

١٩- کانستراکتیویسم (Constructivism) کانستراکتیویسم یکی ازنهضت های تأثیر گذار در هنر و معمارى قرن بیستم و حتی بیست و یکم بود که در سال های بعد از انقلاب سوسیالیستی اعلام موجودیت کرد. دولت تازه تأسیس تا سال 1920درگیر مسائل بعد از انقلاب رکود اقتصادی و بحران های کوچک و بزرگ بود در سال ها بعد کانستراکتیویسم روزهای شکوفایی خود را می گذراند. زاده شدن در این بستر تاریخی کانستراکتیویسم را از نظر ایدئولوژیک تا حدی به سوسیالیسم نزدیک می کند. واژه کانستراکتیویسم به معنی سازندگی، دو منظور این مکتب را می رساند که یکی بر این تأکید داشت که هنر ناشی از الهام درونی و ضمیر ناخودآگاه نیست که فی البداهه خلق شود پس باید آن را آگاهانه و از سر قصد ساخت و دومی می گفت تقلید از طبیعت به هیچ صورت پذیرفته نیست زیرا در آن سازندگی وجود ندارد و به علاوه دوربین عکاسی به بهترین وجه این کار را انجام می دهد. کانستراکتیویسم هم مانند فوتوریسم به تکنولوژی، عمل گرایی و پیشرفت می اندیشد. کانستراکتیویسم به عنوان یک جریان ضد هنر خواستار دگرگونی شیوه های سنتی ساخت و ساز و صنعتی شدن آن بود تا جایی که اولین شعارهای کانستراکتیویست ها در اوایل دهه 1920 اینچنین بود: “مرگ بر هنر، زنده باد تکنولوژی، زنده باد تکنسین های کانستراکتیویست.” ویژگی دیگرآثار کانستراکتیویست ها اصرار بر نشان دادن ماهیت واقعی اشیا و اجسام، به ویژه محصولات صنعتی جدید مانند، شیشه، پلاستیک و آهن بود. کانتراکتیویست ها بر این باور بودند که ذوق و استعدادشان باید در خدمت به خلق به کار گرفته شود مثل معمارى، طراحى صنعتی و… به این دیدگاه لقب Productivists را داده اند که بین طرفداران روسی این تفکر یعنی افرادی چون ولادیمیر تاتلین، الکساندر رودچنکو، ال لیسیتزکی و واروارا استپانوا مطرح بود. در اوائل دهه 1920عده ای از هنرمندان اروپایی این مکتب به خاطر اختلاف نظر و همچنین سیستم حکومت، شوروی را ترک کردند و شاخه اروپایی این نهضت نام گرفتند که از معروف ترین آنها برادران پوزنر (پوسنر Pevsner) را می توان نام برد تفاوت اساسی شاخه اروپایی و کانستراکتیویست های روسی در این بود که کانستراکتیویست های روسی که تحت تأثیر مارکسیست به فایده اجتماعی هنر معتقد بودند اما هنرمندان شاخه اروپایی مانند برادران پوزنر اعتقاد داشتند فایده هنرغیر مستقیم است. ولادمیر تاتلین نماینده شاخه روسی و برادران پوزنر از معروف ترین چهره های شاخه اروپایی بودند. ● ساختار لغوی کلمه construction: ریشه لاتینconstruction : کلمه to cnstruet از کلمه لاتین con struere – به معنی سازماندهی کردن یا ساختار دادن- گرفته شده است .و ریشه روسی این کلمه عبارت است از : konstruktsiie ● مبانی فلسفی: به لحاظ مباحث نظری و ساختمان های طراحی شده، یکی از سبک های مهم برای بیان اصول و ارائه ساختمان های مدرن دربین دو جنگ جهانی بود. ● نتایج : ۱) کانستراکتیویسم در تقابل با دترمنیسم می باشد. ابتدا کانستراکتیویسم پیشنهاد طرح کاری را می دهد و سپس افراد شروع به انجام آن کار می کنند . ۲) تجربیات انسانها یک پروسه ارادی و در اختیار خود انسانها ست . ۳) کانستراکتیویسم معتقد است که سازماندهی فعالیتهای شخصی انسان، بصورت آگاهانه است و اراده انسان درآن نقش دارد، یعنی هر فردی دارای مشخصات فردی است اما در کنار این موضوع انسان در شبکه هایی از ارتباطات بین خود و دیگران، زندگی می کند. ۴) انسانها بصورت منفرد از اجتماع قابل فهم و شناخت نیستند . ۵) در آینده پرسپکتیو بهتری از ایده های امروز و وحدت و گوناگونی در آن واحد وجود خواهد داشت برای جمع گرایی انسانها که چگونه انسان باشیم، آگاه باشیم و در اجتماع باشیم . ۶) تأکید بر روی فعال بودن و معنادار بودن گسترش خودها به عنوان سیستم های خاص است. لينك كانال https://t.me/cinema_art_cognitive_science لينك گروه https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0

#علی_موسی_مهدی‌پور #دریا_نزدیک_است #پشت_صحنه #بدنمندی #کارگردانی_برمبنای_مغز_شناخت در طی این تجربه (ساخت سریال دریا نزدیکاست)و مطالعات تخصصی بعدی(در حوزه نوروفیلمولوژیو نوروسینماتیک)، متوجه شدم بازیگران تجربه‌های بدنمندانه خود را ایفا می‌کنند. پیدا کردن زبان #استعاری مشترک، شناخت ذهن بازیگر را سبب خواهد شد. در مواقع راه راهنمایی بازیگران به خصوص در صحنه‌های خاص ورود به ذهن آنهاست. بازیگران خوب دایره معنایی_استعاره‌ای بیشتر دارند. لازم به ذکر است آنچه از استعاره می‌گویم، برآمده از ماهیت #استعاره_مفهومی #لیکاف و #جانسون است. وقتی استعاره مشترک مناسب پیدا شود، پرفورمنس و نمایش تغییر کرده و تحت تاثیر قرار می‌گیرد. بی‌شک کارگردانی سینما نیازمند توانایی‌هایی برآمده از علوم‌شناختی است. دانش کارگردانی دانش مغز است و ذهن لینک گروه مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0 لینک کانال مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما @cinema_art_cognitive_science

#علی_موسی_مهدی‌پور #دریا_نزدیک_است #ریتم یادم می‌آید وقتی می‌خواستیم این صحنه از سریال #دریا_نزدیک_است را ضبط کنیم، ايجاد ریتم بصری توأمان با ریتم حرکتی بازیگران و حرکت دوربین ذهنم‌ درگیر کرده بود. ریتم این صحنه ریتم اکتشاف بود، نقطه از طرح داستانی که دو شخصیت اصلی برای نخستین بار با یکدیگر ملاقات می‌کردند. این سکانس بیشتر ۱۵ برش و حدود ۱۰ پلان دارد. ریتم امکان اکتشاف است، بازیگوشی لحظه‌ی ناپیدایی است. همانا، این قدرت پنهان سینما، امکان کشیدن زمان و منبسط نمودن روایت را دارد و از این طریق لحظه را به رویداد تبدیل می‌کند 🔸این سکانس از دریا نزدیک است متعاقبا به اشتراک گذاشته خواهد شد🔸 لینک گروه مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0 لینک کانال مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما @cinema_art_cognitive_science

#علی_موسی_مهدی‌پور #تحلیل_شناختی_نقاشی #نورواستتیک بی تردید شناخت نحوه #ادراک آثار هنری بر چگونگی تفسیر آن تأثیرگذار است. #مغز ارگانی است که برای تفسیر جهان تکامل یافته است. #نورواستتیک مطالعه‌ای است که تمرکز خود را بر چگونگی ادراک اثر هنر گذارده و از مجرای خوانش مغزی اثر هنری را تحلیل می‌کند. ویدئو حاضر مقدمه و تبلیغی است برای درس گفتاری که طی روزهای آینده از طریق کانال و گروه مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما در رابطه با تحلیل نقاشی #آلن_گیلبرت منتشر خواهد شد. لینک گروه مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0 لینک کانال مطالعات علوم شناختی و هنر و سینما @cinema_art_cognitive_science

انتزاعى نقاشان: آرشیل گورکی ، کازیمیر مالویچ ، پیت موندریان ، واسیلی کاندینسکی لينك كانال https://t.me/cinema_art_cognitive_science

١٧-سبك انتزاعى نقاشی انتزاعی چیست؟ هنر نقاشی دو شاخه اصلی بیشتر ندارد. هنر واقعگرا و هنر غیر واقعگرا یا همان انتزاعی. انتزاع یا تجرید یکی از فعالیتهای ذهن است. بدین معنی که ذهن ما از مفاهیم حقیقی که در خارج از ذهن ما و در عالم واقع وجود دارند، بعضی مفاهیم را انتزاع میکند. مفاهیمی که بدین ترتیب منتزع میشوند ما به ازای خارجی ندارند. مثلا مفهوم انسان یک مفهوم انتراعی است که ذهن از کنار هم نهادن مشترکات تک تک آدمهایی مانند علی و حسن و حسین که هر کدام در عالم واقع و خارج از ذهن ما وجود دارند، انتزاع کرده است. علی و حسن و حسین هر کدام مابه ازای خارجی دارند، ولی مفهوم انسان که از علی و حسن و حسین انتزاع شده، یک مفهوم کلی است که در عالم خارج وجود ندارد. هدف اصلی یک نقاشی رنگ روغن آبستره این است که از کیفیت فرمی برای برتری جستن از بازنمایی فرم هنری استفاده کند. در نگاه نخست کشیدن نقاشی های آبستره در نظر بسیاری سهل و ممتنع است در حالیکه انرژی و وقت زیادی برای آفرینش آنها صرف شده است. تاریخچه هنر انتزاعی در آغاز قرن بیستم هنر انتزاعی بیشتر برای مکاتب هنری چون کوبیسم و فوتوریسم بکار می رفت چراکه در این چنین مکاتب طبیعت در صورت های ساده یا مبالغه شده- تنها تصوری از موضوع طبیعی اصلی- بیان می شد. در نقاشی های اینگونه سبک ها هدف عموماً ضبط و روایت واقعیت اشیاء بود نه لزوماً شکل ظاهری آنها. به گفتهٔ مورخان هنر مدرن، کاندینسکی نخستین نقاشی است که حدود سال ۱۹۱۰ اولین نقاشی کاملاً غیر- بازنما را ارائه داده است و از آن پس، هنر انتزاعی مدرن در خیلی از جنبش ها و مکاتب هنری گوناگون پرورانده شده است. نخستین نقاشی کاملا انتزاعی واسیلی کاندینسکی نخستین نقاشی است که حدود سال۱۹۱۰نخستین نقاشی کاملاً انتزاعی را عرضه کرده است، و از آن پس، هنر انتزاعی مدرن در بسیاری از جنبش‌ها و مکاتب هنری مختلف عرض اندام نموده است. نقاشی های اولیه کاندینسکی به سنبلیست[6]های های روسی و گروه های انشعاب وابسته بود.از همان اوان،شهر مسکو،شمایل های روسی و هنر قومی آن دیار،سخت بر کاندینسکی اثر گذاشتند. و او را با هنر مندان پیشتاز روسی مرتبط کردند.بعدها در منظره هایی که با عنوان بدیهه سازی کشید.از طبیعت بسیار فاصله گرفت. در انتزاع مطلق او به این نتیجه رسید که اگر هماهنگی های ناب تصویری عاری از صور عینی یا استعاری باشند،همچون اصوات ناب موسیقی روح انگیز می شوند.هنرمند آزادانه از انگیزش های روحی خویش پیروی میکندو حتی مختار است که از صور طبیعی یکسره چشم بپوشد و خود را به نیروی بیانی شکل های رنگین بسپارد.تنها قانون او ضرورت درونی است.(دایره المعارف هنر-رویین پاکباز) لينك كانال https://t.me/cinema_art_cognitive_science لينك گروه https://t.me/+wGOK1Iq-85g5ZTE0