cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

شعر، داستان ، نمایشنامه،دکلمه و موزیک بیکلام 🌈SH🌈

✅بهترین کانال/ شعر / داستان/ نمایشنامه/ دکلمه و موزیک بیکلام🌈SH🌈

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
6 800
Suscriptores
+624 horas
+1057 días
+41430 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

♥️ دوستت دارم، و با خیالی از تو خواهم مُرد. دفن خواهم شد. در جایی که نشانش را نمیدانم...! و سال‌ها بعد شاید کسانی باشند، که از  سَر اتفاق، در اعماق زمین یا تکه‌ای از یک شهر سوخته، مشتی خاک خواهند یافت! که بوی عشق میدهد.. #مهران_رمضانیان️ #موزیک 🌱🌻 @sheery_sh
Mostrar todo...
1_644796997697540205.mp310.54 MB
🌱 پریدخت نامه_پریدخت_به_سید_محمود هو الحليم سرو روان من ! آقا سید محمود جان ! دورتان بگردم! کاغذتان رسید . امیدوارم که در کمال صحت و سلامتِ جان و جسم باشید و خاطر مبارک به غبار هیچ اندوه ، مکدّر نباشد . همین پیش پایتان که کاغذتان برسد ، مشت اسماعیل از باغ مقادیری قیص و زردآلو و قطره طلا چیده بود ، دراندرونی آوردند . دروغ چرا، خودتان که واقفید ، عاشق تابستانیم به علت همین نوبرانه هایش. امسال اما از فراق عزیزتان در کاممان زقوم بود. در اندرونی ، همه ، نوبرانه می خوردند و ما زهرمارمان شده بود که نیستید نوبرانه میل کنید. اولین قیصی را که بیگم باجی دو پاره کرد در دهانمان گذاشت، اشک از چشمانمان سرازیر شد . گُرده مان را ویشگون گرفت، گفت : توی اندرونی هر غلطی دلت می خواهد بکن و تا می توانی اشک بریز؛ ولی اینگونه نباشد که مدام اشکت دم مشکت باشد ، پیش در و همسایه وا بدهی، تا بگویند پِخ، بر خود بلرزی ... محکم باش دخترجان ! الحمد لله جای شویت به قاعده است . سفر قندهار که نرفته . وسط ناز و نعمت است و طبابت میخواند . شگون ندارد پشت سر مُسافِرَت ، هی اشک بریزی. راه برگشتش را شوره زار و نمکزار نکن . قدیمی ها بیخود نمی گفتند جایت سبز . چه بگوییم سید جان ؟ شما ببینید کار به کجا رسیده که پریدختتان را همدم ،بیگم باجی عامی است. البت پُر بیراه نمی گوید. في النهایه، خواست از دلمان دربیاورد ، مشت اسماعیل را صدا زد که برود یک سبد عظیم تر قیصی و زردآلو بچیند ازباغ و دوتایی ، بعد کار مطبخ بنشینیم به برگه کردن. قول داد که در سایه خشک کند که رنگ و رو از برگه نرود و طعم و مزه حفظ کند. خودتان نیستید و ببینید چه گول زنکهایی برایمان تیار می کنند که از فکر جنابتان غافل شویم و دریغ ، می اندیشند موفقند و دل می دهیم که از توفیق خود سرخوش باشند ! به محض اینکه برگه ها حاضر شد، ساروق می کنیم، می دهیم پست سلطنتی به قاعده مهر و موم کند، از برایتان ارسال کنیم. رِجاء واثق دارم، به صحت و سلامت خدمتتان برسد و در راه فاسد و ترش نگردد. کی بشود آقا سید جانم ، توی عمارت خودمان از این  کدبانوگری ها بکنیم برایتان . ده مدل پلو خورش و ترشیجات و مرباجات و مرغ مسما و مرصع پلو، یک تنه عمل می آوریم. . آه که من چه همه کارِ نکرده در کنار شما دارم! چه همه حرف نگفته و چه همه بوس و کنار !!!همۀ خوف این کمترین این است که این زنانگی ها پژمرده گردد و وقتی برگردید که دیگر رمقی به جانمان نمانده باشد . از دل ما سر سراغ کنید سید جان که نعنا داغ را باید دل داد و ملتفت بود تا نسوزد و طعم نگرداند. ملتفتيد که ... جان نثارت پریدخت 🌱🌻 @sheery_sh
Mostrar todo...
👍 2👌 1
🌱 پریدخت نامه سید محمود هو الرفيع آرام جانم! پریدخت خانم جان! تصدقت گردم! سید محمودت را بر سنگ غسالخانه بشورند که تعلیقه ی مرسوله اش داغی از دل شما تازه که نکرد هیچ ،غمی هم بر غمتان افزود. به محض وصول تعليقه ی رفیعه تان و مطالعه ی آن فى الفور قلم و کاغذ برداشته ،مشغول به نگاشتن شدیم. در فقره ی اسب و تفنگ و باروت ما فقط حديثِ نفس کردیم. گمان نمی بردیم که اینگونه تِلواسه به جانتان بیفتد. سید محمودتان را حلال کنید. والله که غرض مُحاکات درونیات بود. چه افتخار بالاتر از مجاهدت في سبیل الله. البت که کام هر کس را به چیزی برداشته اند و ناف هر کس را به چیزی بریده اند. غرضِ سیاهه ی قبل این بود که از تیشان فیشان این خاک و مردمانش ملولیم . شیرِ در قفس را چه بهتر از گشودن درب قفس. ما كه فوق النهايه سرمان به درس و بحث گرم است و تا به سرانجام نرسیده باشد، عزم هیچ کار دگر نمیکنیم .خاطر عزیزتان را نرنجانید و دل ناگران مکنید که بیخ دل خودتان جا داریم . الحمد لله این خاک ایران زمین به قدری وطن دوست و فدایی دارد که با اقتدا به سید و سالار شهیدان، حسین بن علی، جان خود بر کف دست بگیرد و به پیکار ظلم و دادخواهی برخیزد. مشروطه اگر بنا بود به من و اسب و بِـرنـویم باشد که به الیوم نمی رسید. دست یداللهی و خیبر شکن حیدر کرار را با تمام وجود بالای سر دوسیه ی مشروطه می بینم. آقایان مشروطه خواه، فوق النهايه اهل شریعت محمدی اند و این خیزش، نه از حب جاه و قدرت و حکومت است که از عدالتخواهی و ظلم ستیزی است. آقایان علما ان شاء الله یک مدد بدهند، ریشه ی این کُنده ی پوسیده ی منفور ظلم، جاکن خواهد شد. هفته گذشته به سفارتخانه ایران در پاریس رفتیم تا هم نقودات مرحمتی آقا جانمان را که بانک سلطنتی حواله کرده بودند، دریافت کنیم، هم قدری هموطن ببینیم فارسی صحبت کردن فراموشمان نگردد. اهالی سفارت، همگی ،عَمله اکره ی شاهند. هیچ از پولوتیک نمی دادند. گفتیم تا مجدّد مثل ماجرای روضه زیر درخت سیب، پاپوش ندوخته اند، مرخص شویم. در همین ایام اخیر در فاکولته طب با موسی نامی رفیق شده ایم که بسیار نازنین است. اهل دهلی هندوستان است و جدکبیرشان ایرانی بوده است. بسیـار نـیـکـو فارسی سخن می گوید و چند غزلــی هـــم از حافظ و سعدی و صائب برایم خوانده و قول داده نسخه ای از دیوان بیدل دهلوی از برایم بیاورد. موسی گویا دل در گرو دخترکی هندو داشته که در گَنگ غرق شده است و جگرش هنوزا داغ" ریشکا "دارد. این چه حکایت است که انگار عشاق جهان هیچ قرار نیست آسایشی داشته باشند و از آسمان و زمین انگار برایشان می بارد. شاعر مسلک است این موسی خان. همین دیروز به من میگفت: آقا سید ریشکای من یونس شده به دهان ماهی رفته، یک روز در یک ساحلِ جهان، ماهی موعود بیرونش می اندازد و بعد دنبال من می گردد! ای بنازم به قدرت عشق که در چشم عاشق ،دخترک هندو را هم شان و منزلت نبی خدا می کند. سخن به درازا کشید. زیاده تصدیع افزا نمی گردیم. "باتو تا صبح خفتنم هوس است" قربانت سید محمود 🌱🌻 @sheery_sh
Mostrar todo...
👍 1👌 1
🌱 مثل کودکان خیابانی سر چهار راه ها منتظرت می ایستم ؛ با دستمالِ گریه برق می اندازم به چشم هایی که از دوری ات مات و کدر شده است! تمام چراغ های شهر زیر پایم سبزمی شود؛ تو امّا عبور نمی کنی...! #مینا_آقازاده
Mostrar todo...
👍 1
🌱 لعنت به من و ما که در این سرسرا دل تو را شکستیم تو را ز من می کند جدا لعنت به این افسونگری ها لعنت به شهر شاه و گدا که عبرتی نمی دهد برای نگوهش دردها زاده نشدیم برای حقیقت آماده نشدیم برای عزیمت تابستان را گذر کردیم بهار مان افتاد به طریقت لعنت به عاشقانه های سمی لعنت به جادوگری های آدمی لعنت به تزویر زیبا به ماتم، به کسادی، به دروغ شیوا آنکه بزرگ خواندیم حقیر بود و ندانسته بر سر عهدش ماندیم به جای کینه و حسد مهر و عشق را راندیم تو را ساده باختم به قلب تو ناخواسته تاختم قصر عاشقی را ویران کردم بجایش کلبه تنهایی را ساختم #سیدمجتبی_موسوی 🌱🌻 @sheery_sh
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.