𝙻𝙸𝙴𝙱𝙴𝚂 𝚁𝙾𝙼𝙰𝙽

🔪🖤🔪🖤🔪🖤🔪🖤🔪 🔪🖤🔪🖤🔪🖤🔪🖤 🔪🖤🔪🖤🔪🖤🔪 🔪🖤🔪🖤🔪🖤 🔪🖤🔪🖤 🔪🖤 #The_game_of_fate #part118 نمیدونم چقدر گذشت ک با بوسیده شدن لبام از خواب پریدم چشمامو باز کردم ک سوگندو دیدم +کی اومدی؟ _رب ساعتی میشه +عه _آره ،از کی خوابیدی؟ +ظهری _کم خوابیده بودی مگ +آره خسته بودم _چرا لختی؟ +گرمم بود _اوووو خانم گرمش بوده لخت میخوابه ،اگه کسی دیده باشت چی +ندیده _بزار خودم نگاه میکنم +چیو _اینکه کسی عشقمو لخت دیده یا نه +چجوری مثلا؟ _یادت رفته تو اتاقت دوربین گذاشتیم؟ با گفتن این جملش تا مرز سکته رفتم من چطور یادم رفته بود ک تو اتاق دوربین هست و با وجود اون با لیلا سکس کردم الان باید چ غلطی میکردم +ولش کن خوشگلم _نه صب کن نمیدونستم چطوری جلوشو بگیرم ک اون فیلما رو نبینه اگه پا فشاری میکردم شک میکرد و اگه هم پا فشاری نمیکردم گوه زده میشد به رابطمون دلمو زدم به دریا و صورت سوگندو گرفتمو چرخوندم سمت خودم لبامو گذاشتم رو لباش و بوسیدم یکم تعجب کرد ولی یکم ک گذشت همراهیم کرد اینقدر همو بوسیدم تا دیگه نفس کم اوردیم ازش جدا شدم ک گفت: _یهو چیشد؟ +هیچی فقط دلم لباتو میخواست _عه +آره _بزار داستان اون بچه رو بت بگم +بگو ببینم _بچه هه دلیل مرگش خفگیه +چطور _چطور نداره هنوز رد دستایی ک گردنشو گرفتن هست اینقدر محکم گرفته شده ک جاش کامل هست +پس خفگیه _ممکنه کار لیلا یا دخترش یا هر کسی ک قبل از شما اینجا بوده باشه +میگن قبل از ما یه خانواده بود ک تو تصادف کشته شدن _شاید اون خانواده همینان +چطور ممکنه _شاید تصادفی در کار نبوده قتل بوده و صحنه سازی کردن +ینی میشه؟ _هیچ چیزی غیر ممکن نیست +الان کار ما چیه باید چیکار کنیم _باید فیلم کل دوربینای خونه رو نگاه کنیم واسه اون شبی ک همون یارو بهمون حمله کرد و بعد ازاون شب +اها فیلمای کل خونه رو باید ببینیم نه ؟ _آره مخصوصا اتاق تو +اها باش ببینیم گشت گشت گشت اخر رسید بهدفیلم دوربینا و این از شانس گوه من بود معلوم نیس قرار بعد از دیدن اون فیلما چ اتفاقی بیوفته امیدوارم به اون قسمت اصلا نرسه... نویسنده:𝑱𝒖𝒎𝒃𝒖𝒍 #roman @liebesroman

🔪🖤🔪🖤🔪🖤🔪🖤🔪 🔪🖤🔪🖤🔪🖤🔪🖤 🔪🖤🔪🖤🔪🖤🔪 🔪🖤🔪🖤🔪🖤 🔪🖤🔪🖤 🔪🖤 #The_game_of_fate #part117 یه جوری نگام میکرد انگارتا حالا منو لخت ندیده بود +چرا اینجوری نگاه میکنی _چوت هیچ وقت بدنت برام تکراری نمیشه مثل یه اثر هنری میمونی +دیونه _واقعیته خوابوندمش رو تخت و رفتم بین پاهاش شروع کردم ب خوردن کصش اونم سرمو به کصش فشار میداد و منم تند تند براش میخوردم اینقدر هورنی شده بود ک همش جیغ میزد ولی بخاطر اینکه کسی نشنوه جلو دهنشو میگرفت خوب ک کصش با اب دهن منو اب کص خودش خیس شد دو تا انگشت وسطمو گذاشتم رو سوراخ کصش و یهو جا دادم داخلش یکم پاهاشو جمع کرد ک محکم زدم رو پاش سریع پاهاشو تا جایی ک میتونست باز کرد اینکه یه نفر بزرگ تر از خودت اینجوری مطیع و حرف گوش کن باشه واقعا ادمو دیونه میکنه. انگشتامو تا ته به کصش فشار میدادم تند تند شروع کردم ب تلمبه زدن تو کصش حال جفتمون بد جوری خراب شده بود خودمو کشیدم روش بهش گفتم: +چشماتو باز کن چشماشو باز کرد و خیره شد تو چشام منم همزمان داشتم تو کصش تلمبه میزدم سرشو اورد بالا خواست ازم لب بگیره ک سرمو بردم عقب +کی به تو اجازه داد ها _ببخشید +دفعه اخرت باشه _چشم حس قدرتی ک از سکسم با لیلا میگرفتم واقعا برام لذت بخش بود. همونجوری ک داشتم تو کصش تلمبه میزدم یهو تو دستم ارضا شد بیحال شد ولی باز خودشو نگه داشت تو همون حالت لبخندی زدم ک چشماشو بین لبو چشام ردو بدل میکرد ک با بوسیدن لباش بهش علامت مثبت دادم اونم محکم لبامو بوسید _عاشقتم لبخندی زدم و هیچی نگفتم. به پهلو شد منم از پشت بغلش کردمو اینقدر خسته بودم ک خوابم برد. نویسنده:𝑱𝒖𝒎𝒃𝒖𝒍 #roman @liebesroman

https://t.me/+8eMPWTlZfcM0Yzg0 گپ مخصوص رول پلی BDSM ❌💦

فیلم خفن ددی/ لیتل گرل جدید ⛓🔥 مشاااااااااهده فیلـــمـــ💦❌

https://t.me/+zblJAP-EWL43MmVk گپ مخصوص رول پلی BDSM ❌💦

https://t.me/+OUkyWUm8yHkzYWU0 چت روم اس امی 💦😈

یه فیلم هیجانی و جذاب از مستر اسلیو گرل 👅⛓ مشاهده فیلم 👇👅 https://t.me/Holyhot_bot?start=bba9cdede083fd590e0579a598d1a53f

https://t.me/+oRyHSBe4_NU2NTA8 گپ پابلیک 💦🔥

زیر گوشم لب زد : بازم‌تکرارش میکنی ؟ اخم کردم : بازم برگردم عقب تکرارش میکنم ... ضربه های پشت همی زد و ناله هام و با بوسیدن گردنم ساکت کرد و با باز کردن پام و نگه داشتن ِ رونم با پاش انگشتش و کشید رو سوراخم و شروع به مالیدن کرد از شدت نیاز و خواستن خمار لب زدم : ددی ؟ 🥹❤️ خونسرد به کارش ادامه داد : هوم ؟ قوسی به کمرم دادم و باسنم بیشتر تو مرکز دیدش قرار گرفت : میدونی با این چیکار میکنن ؟ برای انگشت کردن نیستا ... برای به ف.اک دادنه ... 😈❌ بلافاصله بعد از حرفم آروم خندیدم دستش و کشید رو پهلوم و با چنگ زدن و قفل کردن پهلوهام دیکش و فرستاد تو ناله ای کردم و همراه با داد زدنم خودم و کشیدم جلوتر و بلافاصله بغضم ترکید گودی کمرم و نوازش کرد : هیییییش ... هق زدم‌ : تکون نخوریا ...🤫 آخخخخخخخ ... همراه با فرستادن بقیه دیکش تو باسنم ضربه هاش و شروع کرد و کتفم و بوسید : هیییییییش ... دستم و با کشی که تو دستش بود بست و دستش و کشید رو پهلوهام و‌اورد پایین و دیکم و گرفت تو دستش و همونطور که هندجاب میکرد شونم و بوسید : آروم باش پسرم🫢💦 https://t.me/+oee59vCe-JExYjQ0 https://t.me/+oee59vCe-JExYjQ0 ساعت ۱۷:۳۰ بپاک

https://t.me/+OUkyWUm8yHkzYWU0 چت روم اس امی 💦😈