ɢღℓɑвɑтღи_sɦɑиɢʀɨ-ℓɑ

پیداشون کردم بعد گشتن کل خونه و هی نق زدن... مامانم تمام اینطوری بود که متاسفم برات...

عیبی نداره به جاش به بلند مدتم مینازم ... 💔

حافظه کوتاه مدتم تعطیله... مدارکم رو برداشتم تا مثلا دم دست بذارم تا چند تا کپی ازشون بگیرم برای کاری... اما حالا نمیدونم کجا گذاشتمشون...

مشخص شد کی رئیس جمهور شد؟

وای خیلی شدید استرس دارم و مضطربم حتی نمیدونم چرا...

بکهیون وچانیول بست من ترجیح میدن بعد خوردن غذایی که باهم درستش کردن بقیه وقتشون رو توی یه سینما بگذرونن... در حالی که سر به سر هم تکیه دادن و دستاشون رو بهم گره زدن یه فیلم عاشقانه ببینن...مابینش هی از هم بوسه های ریز بگیرن و خجالتی و هیجانی لب بگزن...

این مرد سیری ناپذیره...

برای بکهیون و چانیول دارک لونا اوضاع متفاوته...ارباب تاریکی علارغم اصرار بکهیون برای بیرون رفتن، ترجیح میده تو همون قصرش بمونه و بچه ها رو دک کنه بیرون... بعد تمام مدت این قرار مثلا عاشقانه رو با یه رابطه هات و بی ملاحظه جلو میبره... جوری که آخرش گرگینه ی دوست داشتنیش رو با به گریه انداختنش برای دادن همچین پیشنهادی به غلط کردن میندازه...

وای دلم برای پسرام تنگه😭🤧

بکهیون و چانیول ماست بی ماین با موتور بک میرن لب یه ساحل...تمام مدت مسیر در حالی که بهم قفلن با هم بلند بلند آواز میخونن و میخندن... وقتی به ساحل رسیدن با هم دیگه یه قلعه شنی میسازن...مابینش بک هر از گاهی با شیطنت بین موهای دو رنگ سفید سیاه همسرش شن میریزه و اذیتش میکنه... توی آب ولرم آبتی میکنن و به سر و کول هم میپرن همزمان از اون بازیای بی تربیتی چند سوالیشون میرن... سر آخر توی یه دکه ی ساده در حالی که غروب خورشید رو تماشا میکنن یه شام ساده میخورن ...البته باید بدونیم که وکیل پارک تمام مدت همسرش رو دستمالی میکنه تا برای آخر شب مشتاق کنه...بدون اینکه به نگاه ها اهمیتی بده...