✨بی حد و مرز✨

حالم خیلی بده تموم جونم درد میکنه درس خوندن زمانی لذت بخشه که اجباری بالاسرت نباشه، مثلا درس خوندن طول ترم واقعا لذت بخشه . اما شبای امتحان! درسای پشت هم تخصصی! بیوشیمی جنین فیزیولوژی بیوشیمی عملی بافت شناسی اناتومی فوقانی بافت شناسی عملی. اینا پشت سر هم بود اونم ترم یک و اساتید بسیاااار سخت گیر . استاد اناتومیمون اسمش روی جلد اناتومی‌گری هست به عنوان مترجم! طبیعتا سوالاش اسون نیست. چون میدونه سوالاش توی کل کشور بررسی میشه. و من الان تموم جونم درد میکنه و هیچ حالی واسه درس خوندن واسم نمونده. امروز بافت شناسی عملی داشتیم و فردا اناتومی تحتانی! برنامه ی امتحانی دروس سنگین با چیدمان بسیار بد. هیچ جونی ندارم واسه خوندن و نصف بیشتر جزوه ام مونده. چاره چیه بجز ادامه دادن؟ حتی اگر فردا نتونم پاس شم و بیفتم«احتمالشم کم نیست» ، میخوام برنده ، ببازم. پس بشینیم بخونیم.

چون من سالهاو بارها حال شماهارو زندگی کردم.

جز هر کدوم باشی، باختی.

رد میدن یعنی چی؟ به هم میریزن همش دنبال اجراهای عجیب غریب و ۱۷ ۱۸ساعته ان خوابشونو خیلی کم میکنن و در طول روز پخش میکنن. با مشاور ارتباطشونو قطع میکنن چون معتقدن خودشون نقاط ضعفشونو میدونن و باید دست به کارای عجیب غریب بزنن؛ پرخاشگر میشن و از همه طلبکار. درواقع میان افراطی جبران کنن؛ نمیتونن! دسته ی دیگه کلا بی حس میشن انگار نه انگار که کلا تلاشی وجود داشته طی سال. خیلی راحت میگذارن روزاشون بگذره . این دسته دارن از واقعیت فرار میکنن و نمیخوان با صعفاشون مواجه شن.

توی سه تا برهه ی زمانی بچه ها رد میدن دی عید الان .

حقیقتا این حجم امتحان رو دیگه دارم نمیتونم.

با ۱ساعت خواب ۴۰۰گرم کافئین در خون عدم تسلط روی فصول امتحان و با ذهنیتِ «خدابزرگه» بریم امتحان بدیم😴🥴✌🏻

دیگه شبِ امتحان نیست! صبح امتحانه🌝

بنظر شما خیلی زود؛ جدی نشد؟🤔❤️

انگیزه ی این اجبارکردنا؟ متنفر بودم از وضعیت اشغالو کثافتی که زندگیم داشت. نمیخواستم دیگه حال مزخرررف هرساله ی دم اعلام نتایج رو داشته باشم. همین . بخدا همین.