cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

𝑴𝒆𝒓𝒂𝒌𝒊 𝒏𝒐𝒗𝒆𝒍𝒔🌿

کانالVIP مراکی ناولز با ترجمه اختصاصی ناول های ✨ casefile compendium ✨ Tian bao fuyao lu ✨ modu و کلی ناول جذاب دیگه با کمترین قیمت و بهترین کیفیت در خدمتتونه🤞💜 برای دریافت اطلاعات خرید کتابها هشتگهای #خرید_ناول #اطلاعات_کتاب رو جستجو کنید.

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
6 673
Suscriptores
-424 horas
-547 días
+2730 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Photo unavailable
°• ❤️‍🔥 •° به نظر میاد بازم ریکی رفت پی ولگردی.... بچه ها رو انداخته گردن یاسون!؟ ⚣ Riki ~ Iason ⊹ #Art ⊹  #Ai_no_kusabi⛓ ⊹ 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 🌿 @meraki_novels
Mostrar todo...
2
Photo unavailable
°• ɴᴏᴠᴇʟ ɴᴀᴍᴇ #Thousand_Autumns🍁🍂 •° ● فصل ᚜ 10- 11 ᚛ ناول رزمی، تاریخی و پر رمز هزار پاییز. 🕑 زمان آپ: متغیر ❗️*بدون سان/سور❗️ ─•~❉ برای خوندن فصل 10 - 11 به صورت رایگان کلیک کنید. ─•~❉ در صورت مشکل برای ورود این لینک رو امتحان کنید: کانال کتابخونه ===================== آن دست لاغر و رنگ پریده، صاف و بی¬عیب بود. او می¬توانست ببیند که این دست ‏یک مَرد است و این دست کسی بود که جایگاه بالایی داشت، کسی که برای سال¬ها از ‏شکوهی بی¬اندازه سود برده بود.‌‏ 🍁 نکته: دست سسکی.✨ ===================== - لایک♥️ و کامنت💬 فراموش نشه😍🙏🏻 #در_حال_ترجمه 📖 #آپدیت_جدید 🔥 ⊹ #novel ⊹ #shounen_ai ⊹ 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 🌿 @meraki_novels
Mostrar todo...
26
Photo unavailable
°• ɴᴏᴠᴇʟ ɴᴀᴍᴇ #casefile_compendium 🩺🩸 •° ~ اثری دیگر از نویسنده ناول هاسکی و گربه سفیدش شیزون و بقایای پلیدی💥 ● فصل  ᚜ 168 ᚛ هه یو فریاد زد:«شیه چینگ چنگ!!» گویی صدایش به خون آغشته بود، خسته و خفه، مانند زوزه گرگی تنها که نمیدانست باید چه کار کند و دیوانه شده بود. شیه چینگ چنگ چشمانش را بست و بدون آنکه به عقب نگاه کند از پله ها پایین رفت. هه یو دوباره فریاد زد:«شیه چینگ چنگ!» صدایش بلندتر و ناامیدتر از قبل بود. گویی میخواست او را برگرداند یا حداقل حتی برای لحظه ای هم که شده جلوی رفتنش را بگیرد. قلب شیه چینگ چنگ سردتر از یخ و سخت تر از آهن شده بود چون حتی یک لحظه هم مکث نکرد. او بالاخره در طبقه پایین ناپدید شد. در راهروی خالی برای آخرین بار صدای پسرک به گوش رسید:«شیه چینگ چنگ....» شیه چینگ چنگ بر قلبش مهر زد، مانند عروسکی بی روح، و بدون اینکه به عقب نگاه کند، آن راهروی طولانی خالی را پیمود و دور شد. - برای خوندن ناول میتونید اشتراک بگیرید و وارد کانال VIP بشید 🪭 ترجمه سرعتی! 😌 💌 ایدی جهت خرید: @translatorsol #آپدیت_جدید🔥 #خرید_ناول ⊹ #novel ⊹ #yaoi ⊹ 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 🌿 @meraki_novels
Mostrar todo...
27💔 12
Photo unavailable
°• ❤️‍🔥 •° خیلی وقت بود از پسرام والپیپر نذاشتم. (رمان تیان بائو یا افسانه جنگیر به طور کامل در کانال وی آی پی قرار گرفته.) + فایل در کامنت ها ⊹  #wallpaper ⊹ #Tian_bao_fuyao_lu 🌈🦚 ⊹ 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 🌿 @meraki_novels
Mostrar todo...
💔 10 8
Photo unavailable
°•❤️‍🔥•° آدم معمولا شبیه کسی میشه که ازش بیزاره. ⚣ Fei du ~ این جمله برق از سر آدم می پرونه.🫧 ⊹ #Art ⊹ #MoDu🃏 ⊹ #Feidu 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 🌿 @meraki_novels
Mostrar todo...
20💔 3
Photo unavailable
°• ɴᴏᴠᴇʟ ɴᴀᴍᴇ #Modu 🐈‍⬛🐈 •° ● فصل ᚜ 101 ᚛ ناول جذاب و خفن زمزمه خاموش 🕑 زمان آپ: متغیر ❗️*بدون سان/سور❗️ ===================== ‏«مادره خودش رو خلاص میکنه و پیرمرده و بچه رو می¬سپره به امون خدا. بعد ‏جلوی چشم همون بچه پریده پایین. شیا شیائونان ازش کینه نداشته؟ چرا فکر ‏میکنی اون میخواد راه مادرش رو دنبال کنه.»‏ ‏«خب این عادیه. آدم معمولا شبیه کسی میشه که ازش بیزاره.» فی دو شانه بالا ‏انداخت: «هر قدر اون چیز ممنوعه¬تر باشه، وقتی آدم افسرده و ناامیده بیشتر ‏بهش جذب میشه. مثلا...» ‏ پیش از اینکه بتواند باقی مانده جملاتش را بگوید، لو ونجو ناگهان دستش را ‏گرفت.‏ ‏ ‏ ===================== - لایک♥️ و کامنت💬 فراموش نشه😍🙏🏻 ─•~❉ برای خوندن رمان بصورت رایگان روی این لینک ضربه بزنید ─•~❉ برای خوندن فصل 101 اینجارو کلیک کنید. #در_حال_ترجمه 📖  #آپدیت_جدید 🔥 ⊹ #novel ⊹ #shounen_ai ⊹ 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 🌿 @meraki_novels
Mostrar todo...
❤‍🔥 33 4🔥 2
Photo unavailable
°• 🤹🏼‍♀️ •° از میم های موردعلاقه ام.❤️ ⊹ #meme ⊹ #fun ⊹ ⊹ 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 𓂃. 🌿 @meraki_novels
Mostrar todo...
28🔥 2
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.