🪐سرزمین دل♡
و میخواهم در سرزمینی باشم، که حتی مرگ هم مرا از تو جدا نکند. #نرگس_احمدی ارتباط با من: https://telegram.me/BChatBot?start=sc-784124-WyLEonn
Mostrar más143
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Mostrar todo...
Bijan Yaar Mano Nega.mp35.55 MB
📱 در اپ آهنگیفای گوش کنید
موضوع: سوپِ جوجه
کلبهی برناردو، سوراخ موشی داشت که هر وقت این پیرمردِ فرتوت و خمیده، میخواست سوپِ جوجه درست کند. موشِ ناقلایی، آرام آرام، خودش را برای خوردن غذایی خوشمزه، آماده میکرد.
طبق معمول، برای ناهار، سوپ جوجه را در قابلمه بار گذاشت و رفت شالی برای همسرش، جولیا ببافد.
در همین موقع، موشِ از سوراخش بیرون آمد و سمت قابلمه رفت، چشمهایش برق میزد. چون درش این بار باز مونده بود!
با نزدیک شدن بهش، تعجبش بیشتر و بشتر میشد چون حرارت و گرمایی را هم احساس نمیکرد!
موشِ خیلی خوشحال از این که بلاخره به هدفش رسیده! دهانش را باز کرد تا از سوپ بخورد. اما ناگهان، صدای برناردو را شنید که گفت:
-جولیا زیر اجاق را روشن نمیکنی؟
قطره اشکی از چشمان موش! چکید. آخر جولیا خیلی وقت بود از دنیا رفته و جایش تنها روی قاب عکس دیوار و دل و خیال برناردو بود!
#داستانک
#ح_جهانبخشی
ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه.
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید.
دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب...!
این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم...!
حکایت: #خسرو_شکیبایی
صبح
قرار دل است با دلدار
این را انتظارِ شب گفت
که داشتنت را
در خیالم نجوا میکرد
سلام صبحتون بخیر
#ح_جهانبخشی
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.