-آمفی تئاتر کلوسئوم
بیخیال دیگه، دور شو. -یه جایی پشت کمد نارنیا اگه حرفی بود: t.me/HidenChat_Bot?start=1062821900 https://telegram.me/BChatBot?start=sc-387748-BMUmsHg
Mostrar más842
Suscriptores
-424 horas
-117 días
-1830 días
Distribuciones de tiempo de publicación
Carga de datos en curso...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Análisis de publicación
Mensajes | Vistas | Acciones | Ver dinámicas |
01 Media files | 41 | 0 | Loading... |
02 اِوا سلام. | 45 | 0 | Loading... |
03 Love and hate
How much more are we supposed to tolerate?
Can't you see there's more to me than my mistakes
Sometimes I get this feeling - makes me hesitate | 76 | 0 | Loading... |
04 Media files | 236 | 2 | Loading... |
05 He gets me fr | 1 | 0 | Loading... |
06 «اردیبهشت🪸» | 266 | 2 | Loading... |
07 Media files | 256 | 5 | Loading... |
08 Media files | 45 | 0 | Loading... |
09 میاد سفید بهت تو اردیبهشت… | 52 | 3 | Loading... |
10 مُرد؟ | 266 | 1 | Loading... |
11 Media files | 283 | 6 | Loading... |
12 Media files | 295 | 7 | Loading... |
13 سلام استاد. نامردی شد که تا اوضاع بهتر شد چیزی ننوشتم. البته در دفاع از خودم هم بگم که تقصیر من نبود، اونقدر مشغول بودم که نتونستم افکارم رو جمع و جور کنم و وقتی برای نوشتن پیدا کنم. درکل، زندگی بهتره، من بهترم و اردیبهشت مثل همیشه جادو کرد. بخش زیادی از اینروزها با بچهها درگیر درس و آخرین روزهای این مرحلهایم، از طلوع خورشید تا غروب پشت همون میز همیشگی کتابخونه نشستیم و درس میخونیم، در واقع کل زندگیمون به کتابخونه منتقل شده. به غیر از اون، بالاخره تونستم طلسم رو بشکنم و یه کتاب جدید شروع کنم و از اون زنجیره تکراری خوندن بزنم بیرون، اما همچنان نتونستم دایره همیشگی سریال رو بشکنم و باز هم دارم بیگ بنگ تئوری رو برای بار هزارم میبینم. این هفتهها با دوستام وقت میگذرونم و هر روز دارم بیشتر یه حس عجیب رو درون خودم حس میکنم، حس خوب اما خیلی غریبه. یه طوری خوبه که واقعا گاهی باورم نمیشه واقعیه و داره اتفاق میافته و همش منتظرم با سطل آب یخ از رویا بیرون بیام. خلاصه، خواستم بگم زندگی برگشته به روالِ معمولی خودش و پسر… چقدر دلتنگش بودم. در کل روزای قبل از اینکه بحران بزرگسالی گلوم رو بچسبه داره خوب پیش میره و حقیقتا ناراحتم از اینکه اردیبهشت داره تموم میشه. | 302 | 5 | Loading... |
14 خوبترین آدمها بیشتر به دست خودشان میمیرند فقط برای اینکه از بقیه فرار کنند و آنها که می مانند هیچ وقت درک نمیکنند که چرا کسی باید از دست آن ها فرار کند.
-چارلز بوکوفسکی | 473 | 11 | Loading... |
Love and hate
How much more are we supposed to tolerate?
Can't you see there's more to me than my mistakes
Sometimes I get this feeling - makes me hesitate