cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

[میان]

برای یاد گرفتن می‌نویسم، شاید این‌بار یادم‌ بماند. من: https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-4Atw6NVFJS

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
531
Suscriptores
-624 horas
+1387 días
+8830 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Repost from Deja vu
Photo unavailableShow in Telegram
Repost from “نور”
شاید خودش را میان این همه آشفتگی گم کرده بود.
Mostrar todo...
1
این روزهایی که دارم سعی می‌کنم تمام زنجیره‌های عاطفی و مالیم رو از خانواده‌م قطع کنم واقعا سخت می‌گذره. اما مطمئنم الان که ازشون جدا بشم به عنوان یه فرزند جدا میشم و روزی که برگردم بهشون دیگه هیچ چیز شبیه به قبل نیست. شکافی که ایجاد شده به سختی پر میشه و با تمام احترام و علاقه‌ای که نسبت بهشون دارم، راستش دیگه توان تلاش کردن برای ترمیم این روابط رو ندارم. اجازه میدم زمان بگذره. با اینکه سخته تمام مدت توی خونه‌ای باشی که این تصمیم رو در مقابل ادم‌هاش گرفتی ولی هرچی تلاش کردم چاره‌ای جز این پیدا نکردم. شاید گذر زمان‌ ما رو بهم برگردونه. نمی‌داند کیست. کمی بهتر از روزهای گذشته. بستنی مورد علاقه‌ام آب شد. (۱۱تیر۰۳, همان جای همیشگی, ساعت۲ و ۱۵ دقیقه‌ی نیمه‌شب)
Mostrar todo...
2
این روزهایی که دارم سعی می‌کنم تمام زنجیره‌های عاطفی و مالیم رو از خانواده‌م قطع کنم واقعا سخت می‌گذره. اما مطمئنم الان که ازشون جدا بشم به عنوان یه فرزند جدا میشم و روزی که برگردم بهشون دیگه هیچ چیز شبیه به قبل نیست. شکافی که ایجاد شده به سختی پر میشه و با تمام احترام و علاقه‌ای که نسبت بهشون دارم، راستش دیگه توان تلاش کردن برای ترمیم این روابط رو ندارم. اجازه میدم زمان بگذره. با اینکه سخته تمام مدت توی خونه‌ای باشی که این تصمیم رو در مقابل ادم‌هاش گرفتی ولی هرچی تلاش کردم چاره‌ای جز این پیدا نکردم. شاید گذر زمان‌ ما رو بهم برگردونه.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
از این ناهار های خیابونی بعد از دانشگاه که خاطره میشیه.
Mostrar todo...
1
از صبح هی میشینم پای کار و درس، توان انجام دادن هیچکدومش رو ندارم. پروژه های نیمه تموم دانشگاه هرکدوم یه ور اتاق افتاده. دورم پره کاراییه که شروع کردم ولی توان تموم کردنش رو ندارم! مثلا لباس‌های زمستونی‌ای که جمع کردم رو گذاشتم گوشه‌ی اتاق و منتظر تلنگری‌ام که چمدون رو بیارم و اینا رو جمع کنم.
Mostrar todo...
1
مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم هزار روحم و در یک بدن نمی‌گنجم.
Mostrar todo...
1
بعضی وقتا هم فکر میکنم شاید حق با بابامه، یه امتحانه دیگه، یه اسباب کشیه، یه رابطه است، یه سر کار رفتنه. شاید لازم نباشه انقدر سخت بگیرم. • 작가 • @OfficialPersianTwitter
Mostrar todo...
بهم گفت قبل از سفر جزئی‌ترین نکات شخصیتش رو نوشته و ذوق داره وقتی برگشت مقایسه کنه، که ببینه چی بوده و چی شده.
Mostrar todo...
آیا انقدر منو دوست داری که بتونم در مقابلت ضعیف باشم؟
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.