رمانهای زیباسلیمانی(گلسرخ🌹)
خالق آثار 📚✒ ماه غروب میكند🌙❣(نشر شقايق) شیدایی💜🔮(نشر علی) رقص تاس🎲♦️ و دونهی الماس💎💙مهکام🌒فورهند🏸(زير چاپ نشرعلی) بوی جنگلهای افرا( آنلاین) كپي پيگرد قانونی دارد⛔️❗ پست گذاری روزهای زوج📇🌻 لينك اينستاگرام: www.instagram.com/ziba_soliemani
Mostrar más8 169
Suscriptores
-1224 horas
-147 días
-8130 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
سلام عزیزای دلم تنها راه قانونی و حلالِ خوندنِ رمانهای من عضویت در کانالهای خصوصی این رمانها یا عضویت در کانالهای عمومی هست. رمان گل سرخ در vip رو به اتمامه و ما در فصل پایانی قرار داریم🌹این فرصت رو براتون تمدید کردم که دیگه بعدها بهانهی نباشه برای خوندن غیرقانونی رمان. و قطعاً به این زودی این فرصت دوباره تمدید نمیشه. ممنونم که همراه منید.🙏🏻❤️🔥
62500
سلام عزیزای دلم تنها راه قانونی و حلال خوندن رمان های من عضویت در کانالهای خصوصی این رمان ها یا عضویت در کانالهای عمومی هست. این فرصت رو براتون تمدید کردم که دیگه بعدها بهانه ی نباشه برای خوندن غیرقانونی رمان. و قطعا به این زودی این فرصت دوباره تمدید نمیشه. ممنونم که همراه منید.
1200
به درخواست مکررتون بریم واسه یه تخفیف جذاب 🌹🌹
به مناسبت روز قلم
اونم با تخفیف
🔥25٪🔥
این تخفیف روی کانالهای حق العضویتی بنده قرار میگیره که من لیستش رو پایین خدمتتون عرض میکنم.
❌و فقط تا هفت روز برقراره❌
تجانس قیمت قبل از تخفیف❌35000❌تومان
بوی جنگلهایافرا قیمت قبل از تخفیف ❌40000❌تومان
گل سرخ قیمت قبل از تخفیف❌40000❌تومان
🔥پکیج یک🔥
تجانس + بوی جنگلهای افرا+ گل سرخ
قیمت قبل از تخفیف 115000 تومان🤌
قیمت بعد از تخفیف 87000 تومان🤌
❤️🔥پکیج دو❤️🔥
تجانس + بوی جنگلهای افرا
قیمت قبل از تخفیف
75000 تومان❤️🔥
قیمت بعد از تخفیف 57000 تومان😱😱😱❤️🔥
❤️🔥پکیج سه❤️🔥
بوی جنگلهای افرا+گل سرخ
قیمت قبل از تخفیف 80000 تومان
🥰قیمت بعد از تخفیف 60000 تومان😱😱😱🥰
🔥پکیج 4🔥
تجانس + گل سرخ
قیمت قبل از تخفیف 75000💃🏼
قیمت بعد از تخفیف 57000 😱💃🏼
کانالهای هر رمان هم به صورت تکی عضو گیر خواهد داشت البته مثل سابق با آف بیست درصدی.
پس برای تجانس مبلغ 28000تومان🤌
بوی جنگلهای افرا 32000تومان🤌
و در نهایت
گلسرخ🌹 32000تومان 😱❤️🔥خواهد بود.
برای استفاده از این فرصت کافیه پکیج مورد علاقهتون رو انتخاب کنید و مناسب با مبلغ بعد از تخیفش هزینه رو به شماره حساب
6037691616993010
بانک صادرات به نام زیبا سلیمانی واریز کنید و شات واریزیتون رو به آیدی زیر ارسال کنید و لینک کانالهای مربوط رو دریافت کنید.
@zibasoleymani539
❌توجه بفرمایید این تخفیف فقط تا پایان هفتهی جاری برقراره 👌👌👌❌
از همراهی تمام شما عزیزان کمال تشکر رو دارم❤️🔥❤️🔥❤️🔥
69010
#گل_سرخ 🌹
#پارت۲۵۱🌹
#زیبا_سلیماني
ـ همینطوریش از هفت محرم تا سوم امام تعطیلیم هرسال. الانم که سقف مشکل داره خیلی زود بخواد درست بشه میخوره به هفت امام. ما هم فکر نکنم زودتر از اون موقع برگردیم.
ـ من رو بیخبر نذاری سینا.
ـ خیالت راحت.
ـ مراقب خودتون باشید.
مسافرینش را که عازم کرد باز دلش هوای بهشت زهرا را کرد و نفهمید چطور پشت فرمان نشست و سر از مزار مادرش در آورد. ساعتی را همانجا بود بدون اینکه بداند زیر آفتاب سوزان جمعه چه چیزی را از این سنگ سرد و سخت میخواهد. شاید آرامشش آنجا بود و او خبر نداشت آرامشی که سالها قبل در آغوش مادرش به تاراج رفته بود آن هم وقتی تن سرد مادرش را به بغل گرفته و چشمانش را با دستان خودش بسته بود. توی احوالات خودش بود که صدای زنگ گوشی موبایلش بلند شد. با دیدن ویدئو کالی از سوی محمد هراسان از جا بلند شد و خودش را به تک درختی که انتهای قطعه بود رساند. دوست نداشت محمد بداند کجاست. دوست نداشت آرام جانش را نگران کند حتی اگر خودش دل آشوبترین بود. تماس را که برقرار کرد تصویری که دید جان از تنش برد. آن سوی خط محمد نبود. گلناز بود با موهای فره لول شده و تیشرتی کرم رنگ برتن. صدایش انگار از قعر تاریخ میآمد. دلتنگ و دلتنگ و دلتنگ..
ـ خاله؟!
و با همان میزان دلتنگی جواب گرفت:
ـ دردت به جون خاله!
55540
#گل_سرخ 🌹
#پارت۲۵۰🌹
#زیبا_سلیماني
سینا او را کنار کشید و گفت:
ـ سقف طبقه بالا نم داده بود در کافه رو کلاً بسته بودیم. تا بریم همدان و بیام گفتم تعمیرش کنن. سپردم ساناز و میلاد حواسشون به کارها باشه. تو هم اگه زحمتی برات نبود تونستی یه سر به کارگرا بزن.
نم اشک زیر چشمش را گرفت و صاف توی چشمان سینا نگاه کرد و گفت:
ـ منم حواسم به کارگرا و اینجا هست. تو فقط و فقط حواست به دلآ باشه بقیه دنیا مهم نیست.
ـ خدا بیامرز جَوون بود آخه. چه وقت سکته کردنش بود. کاش ماه قبل رفته بودیم دیدنش الان من تا همدان چطور این رو آروم کنم؟
ـ همیشه وقتی که فکرش رو نمیکنی دیر میشه سینا. دنیا همینجوریه، تو اما اون آدمی که دیر میرسه نباش.
سینا پلک زد و خواست قدمی به عقب بردارد که یکهو چیزی یادش آمد و گفت:
ـ تو روستا نه آنتن هست نه نت. اگه زنگ زدی و جواب ندادیم نگران نباش. من خودم برسیم بهت زنگ میزنم و هر وقت بشه باهات در تماسم.
ـ باشه فقط به محمد هم چیزی نگو مسافره نمیخوام دلشوره به جونش بیافته.
سینا پلک روی هم گذاشت و گفت:
ـ خیالت راحت، تو مراقب خودت باش امانت محمدی.
گلی تلخ و سخت گریست و سرش را با تاسف تکان داد:
ـ ماه محرمه اگه فکر میکنی نیازه بیشتر اونجا باشید تا دلآ پیش خواهر و برادرش باشه بمونید من خودم هستم توی لگاتو...
61240
به درخواست مکررتون بریم واسه یه تخفیف جذاب 🌹🌹
به مناسبت روز قلم
اونم با تخفیف
🔥25٪🔥
این تخفیف روی کانالهای حق العضویتی بنده قرار میگیره که من لیستش رو پایین خدمتتون عرض میکنم.
❌و فقط تا هفت روز برقراره❌
تجانس قیمت قبل از تخفیف❌35000❌تومان
بوی جنگلهایافرا قیمت قبل از تخفیف ❌40000❌تومان
گل سرخ قیمت قبل از تخفیف❌40000❌تومان
🔥پکیج یک🔥
تجانس + بوی جنگلهای افرا+ گل سرخ
قیمت قبل از تخفیف 115000 تومان🤌
قیمت بعد از تخفیف 87000 تومان🤌
❤️🔥پکیج دو❤️🔥
تجانس + بوی جنگلهای افرا
قیمت قبل از تخفیف
75000 تومان❤️🔥
قیمت بعد از تخفیف 57000 تومان😱😱😱❤️🔥
❤️🔥پکیج سه❤️🔥
بوی جنگلهای افرا+گل سرخ
قیمت قبل از تخفیف 80000 تومان
🥰قیمت بعد از تخفیف 60000 تومان😱😱😱🥰
🔥پکیج 4🔥
تجانس + گل سرخ
قیمت قبل از تخفیف 75000💃🏼
قیمت بعد از تخفیف 57000 😱💃🏼
کانالهای هر رمان هم به صورت تکی عضو گیر خواهد داشت البته مثل سابق با آف بیست درصدی.
پس برای تجانس مبلغ 28000تومان🤌
بوی جنگلهای افرا 32000تومان🤌
و در نهایت
گلسرخ🌹 32000تومان 😱❤️🔥خواهد بود.
برای استفاده از این فرصت کافیه پکیج مورد علاقهتون رو انتخاب کنید و مناسب با مبلغ بعد از تخیفش هزینه رو به شماره حساب
6037691616993010
بانک صادرات به نام زیبا سلیمانی واریز کنید و شات واریزیتون رو به آیدی زیر ارسال کنید و لینک کانالهای مربوط رو دریافت کنید.
@zibasoleymani539
❌توجه بفرمایید این تخفیف فقط تا پایان هفتهی جاری برقراره 👌👌👌❌
از همراهی تمام شما عزیزان کمال تشکر رو دارم❤️🔥❤️🔥❤️🔥
1 41130
#گل_سرخ 🌹
#پارت۲۴۹🌹
#زیبا_سلیماني
با قلبی که بی رمق میکوبید پلک بست. خاطرات پشت پلک چشمانش قطار بستهاند. سنی نداشت وقتی یکه و تنها؛ تنِ بیجان مادرش را به خاک میسپرد و حالا دلآ داشت از مرگِ عزیزی میگفت که میدانست آرام جان دلآست. لبش را به زحمت با زبان تر کرد و آرام توی گوشی لب زد:
ـ دورت بگردم اومدم الان.
و دلآ با تمام جانش زجه زد و مویه کرد. نفهیمد چطور لباس پوشیده و نپوشیده خودش را به لگاتو برساند دلآ در تنهاترین و تاریکترین روزهای زندگیش بود و او این روزها را به تنهای تجربه کرده و نمیخواست رفیق روزهای تنهاییاش مثل او دچار بیکسی شود. وقتی دلآ را به آغوش کشید و اشک ریخت دست پر مهر سینا را دید که نشست روی کمر دلآ و بالا و پایین شد و او همان دم امیدی در دلش درخشید که هست سینا برای تمام لحظاتی که کسی پیش دلآ نیست.
ـ بمیرم برای دلت گلی چی کشیدی تنهایی؟
و اشک از گوشهی چشم گلی چکید و گفت:
ـ گفته بودم بهت برای مامان نشده بود حلوا بپزم؟
دلآ جگر سوز و تفت دیده اشک ریخت و گلی دستی روی صورت خیسش کشید و گفت:
ـ دیروز براش حلوا پختم و بردم سرخاکش. خرما خریدم. ترمه انداختم روی مزارش..مامانم مراسم نداشت دلآ غریبتر از بابا رفت. تو نذار مامانت غریب بره.
دلآ او را به آغوش کشید و با صدا توی آغوشش اشک ریخت. ساعتی بعد خودش ساک دلآ را بست و عازم سفرش کرد برای آخرین دیدار با مادری که دیگر جانی در کالبدش نبود.
1 10770
#گل_سرخ 🌹
#پارت۲۴۸🌹
#زیبا_سلیماني
محمد بر خلاف آشوبی که به دلش افتاده بود خندید و گفت:
ـ از همین فالو کردنها شروع میشه.
ـ فعلاً که شروع نشده.
ـ برو بچه.. برو به کارت برس منم برم سر این قرار بلکه قرار داد ببندیم و تموم بشه. عربا که راه ندادن حداقل با ترکا به توافق برسم.
ـ برو خدا پشت و پناهت فقط خیال نکن نفهمیدم پریشون حال شدی.
ـ دلم گرمته که حواست بهمه.
ـ پشت و پناه هممونی محمد حواست به خودت باشه.
ـ پشت و پناه هممون خدا باشه عزیزم.
با آمین گفتن مینا تماس را خاتمه داد و شمارهی رابطی که بهداد برایش فرستاده بود را گرفت و گوشی انقدر بوق خورد که قطع شد. باید هر طور شده بود گلناز را پیدا میکرد. بندهِ دلِ گلی همین گلنازی بود که دیدنش شاید امیدی میشد برای تاریکی روزهای که انتظارش را نداشت. کت و شلوار مرتبی پوشید و با لابی من تماس گرفت. دقایقی بعد به سمت «کیمجو کنت» در حرکت بود. درست در همان لحظه آن سوی مرزها دختری چماتمه زده روی مبل نشسته بود و به تماس مکرر دلآ روی گوشیاش نگاه میکرد. نه حال برقراری تماس را داشت نه جان رد تماس دادن. در اغما به سر میبرد انگار که دست آخر درست قبل از قطع شدن تماس، گوشی را به گوشش چسباند و با صدای خفهی گفت:
ـ جانم دلآ!
و صدای اشک و آه دلآ گوشش را پر و دلش را آشوب کرد:
ـ مامانم رفت گلی.. بدون اینکه بغلش کرده باشم....
و کسی انگار زیر پایش را کشید و جان از تنش رفت. خبر ناگهانی که شنیده بود آنقدر شوکه اش کرد که اول به سرفه افتاد و بعد به زحمت توانست صدایی صاف کند.
1 13280
لیست منتخب دریک نظرسنجی ازخوانندگان ونویسندگان مطرح 🌸🌸
انتخاب حق شماست👌👌
رمانهایی فوق العاده که فراموش نمی شوند😍😘
https://t.me/addlist/K2mIP7JEf_A1Nzc0
👌👌💃
برای همراه بودن با خاص ترین رمانها کافیه لینک بالارو لمس کنید👆👆👆
32010
بیک از پشت کمی به زلفا نزدیک شد و دستش روی موهای او نشست. بعد درحال نوازش آنها قصه گفت:
_ زنها و دخترهای کوچ هیچ وقت مو بافتن رو بلد نبودن. یا اگر هم که بودن، این کارر رو انجام نمیدادن. چون همیشهی روزگار رسم قبیلهی ما این بوده که مردها موهای زنها رو ببافن و با بابونه سنجاق کنن...
https://t.me/+-9iF4XSxGolkYWVk
https://t.me/+-9iF4XSxGolkYWVk
رمانی که خوشم اومد وپیشنهاد میکنم قلم خوب ورمان جالبیه
29620
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.