𝑺𝒆𝒍𝒍𝒂
•سینه ها پر حرف اما حنجره ها خسته ست.. •گوشه ای برای تناقض!✨
Mostrar más194
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
در این باغِ کوچک چرا
چرا صدایِ تبر قطع نمیشود؟
چرا صدایِ افتادن؟
تا کی به سوگِ سروها بنشینیم؟
تا کی به سوگِ صنوبرها؟
در این باغِ کوچک
مگر چند
سرو و صنوبر هست
که دندانِ برندهیِ تبر
از شکستنشان سیر نمیشود؟
-منوچهر آتشی.
میبوسمت در آغازها، در بغض، در پیلهی اندوه، در ناتمامیِ آوازها، در تپشِ خون، در آتشِ سوگواری، در مُشتی جان، در آب و گِلِ اسارت، در انتظار، در ویرانگیِ ریشه، در شعلهی زندانها، در گردشِ چشمها، در حسرتِ زندگانی، در بیمهریِ آوارها، در تندیِ غاصبان، در زنجیر، در کودتا، در انقلابها، در هفت فلک، در جهنمِ زمین، در پایانها، در آزادی.
مُردن فقط با مرگ اتفاق نمیافتد
مُردن گاهی همين زندگیست
که نه تمام میشود نه شروع...!
- افشین یداللهی
لحظاتی هستند که بدنِ انسان در هر حالتی که باشد، روحش زانو زده است.
_ویکتور هوگو.
کاش میشد یه شهری باشه با آدم هایی که سلیقه موسیقی هاشون یکیه، زیر نور ماه آهنگ میخونن و صبح ها برای هم تیکه های کتاب موردعلاقشون رو میگن.