🦋Ardiyacut⛓
@diyana.rh2 @arslwn.hs فعالیتامون : استوری ارسلان و دیانا ، ویدئو یوتیوب ارسلان و دیانا ، پست ارسلان و دیانا رمانامون:عشقتلخ(تمومشده) عشقگمشده(تمومشده) مردماورایی(تموم شده) رویای عشق(درحالتایپ) دخترکمغرور(در حال تایپ) انتقامعاشقی(درحالتایپ)
Mostrar másEl país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
204
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
انتقام_عاشقی
پارت⁶¹
arslwn
نشسته بودم رو صندلی حیاط بیمارستان که ممد اومد
ممد : درکت میکنم دلت الان اشوبه نه؟!
ارسلان : ممد دلم میخواد بخابم بلند شم بفهمم اینا همش یه کابوسه
ممد : به مامانت میخای چی بگی
ارسلان : چی بگم
بابام بفهمه سکته میکنه
چرا آخه
برا چی مامانم اون کارو کرد
ممد بخدا منم ادمم
منم دوس دارم زندگی کنم
نمیشه همش یه اتفاقی میوفته
ممد دیگ تحمل ندارم
ممد : نباید انقد زود جا بزنی
تموم میشه داداش
تحمل کن
چشام سیاهی میرف که یهو دماغم خون اومد
ممد : ارسلان خوبی
چیشد
ارسلان : ممد سرم
دیانا : ارسلان دماغت😨
diyana
ممد ارسلان رو بلند کرد بردیمش پیش دکتر
ارسلان خیلی بیحال بود
نوبتشون شد ارسلان و ممد رفتن
ارسلان گف من نرم
استرس شدیدی داشتم
سابقه نداش خون دماغ بشه
تقریبا بعد ۳۰ مین اومدن
دیانا : چیشد
ممد : بخاطر فشار عصبی اینطوری شده
براش سرم نوشت فشارش پایینه
دیانا : نگا با خودت چیکار کردی
ارسلان : دیانا شلوغش نکن
خوبم:)
دیانا : باشه
رفتیم ارسلان سرمشو زد
وایساده بودم تا سرمش تموم شه که با دیدن شخص رو به روم تعجب کردم..
ادامه دارد...
انتقام_عاشقی
پارت⁶⁰
diyana
رسیدیم بیمارستان
نگران ارسلان بودم از اول تا آخر هیچ حرفی نمی زد
از ماشین پیاده شد اشکاشو پاک کرد رف سمت بچه ها
بچه ها نشسته بودن
پانیذ و رضا و ممد و عسل و متین و نیکا هم اومده بودن
ممد و متین : سلام
دیانا : سلام
حال آتوسا چطوره؟
مهشاد : دکترا گفتن تو کماعه
ولی ممکنه تا صب بهوش بیاد
امیر : همش تقصیر توعه
ارسلان : به دیانا هیچ ربطی نداره
همش تقصیر منه
ممدرضا برا انتقام از من این بلا ها رو سر شما آورده
امیر : خوبه که میدونی تقصیر توعه
اگ یه مو از سر آتوسا کم شه خودم میکشمت
ارسلان : شاید دیگ به اون روز نرسیم
ارسلان رف خواستم دنبالش برم ولی گفتم تنها باشه بهتره
متین : چیشده دیانا؟
دیانا : ....(همه چیو گف)
نیکا: آخی ارسلان چه زجری دارع میکشه
دیانا : از دم ساحل تا اینجا گریه کرد
ممد : حقم دارع
چه عوضیه این ممدرضا
رضا : بلایی سر خودش نیاره
ممد : من میرم پیشش
دکتر : همراهانه خانم حقیقی
امیر : منم
دکتر : بهوش اومدن میتونید ببینیدشون
امیر : ممنونم
رفتیم پیش آتوسا ولی من تمام فکرم پیش ارسلان بود
امیر : خوبی عزیزم
آتوسا : ارع خوبم
مهشاد : خداروشکر بهوش اومدی
وگرنه امیر ارسلان رو میکشت
آتوسا : ارسلان کجاس؟
دیانا تو خوبی؟
دیانا : اره
من میرم پیش ارسلان
آتوسا : باشه🤷🏻♀
رفتم پیش ارسلان یهو دیدم که...
ادامه دارد....
بچه ها سلام من دختر خاله یگانم
یگانه چون حالش خوب نیس نمیتونه پارت تایپ کنه
ولی من دوتا پارتی که یگانه گفت رو تایپ میکنم میزارم
#Story•🥺💜•#arslwn
♡[@ardiyarslwndiyana]♡
9.28 KB
1.13 MB
1.42 MB
1.21 MB
5.55 KB
1.25 MB
4.99 MB
1.41 MB
1.28 MB
2.96 KB
#Story•🥺🤍•#diyan
♡[@ardiyarslwndiyana]♡
1.28 MB
2.98 KB
1.39 MB
3.44 MB
1.31 MB
5.11 KB
4.16 MB
1.06 MB
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.