مـــســـ🔥تـــرهــایــ🔞خـــشــنـــ😈

عسلام اوضام خیلی خرابه یه ۹ روزه بستری ام امیدوارم درکم کنید 😞😔💉💔

تا خاستم اعتراضی کنم آرسان مردونگیشو ورودی مقعدم گذاشت... مردونگیشو با مایع لزجی بهشتم آغشته کرد و آروم فرو برد... _آرسان!!... رادوین روم خم شد...نوک سی.نه امو روگرفت و فشار داد... رادوین: هییس قرار نیست به این زودی ارضا شی...! اخم کردم...تمومه تنم نبض میزد و توی تب خواستن می سوخت... ناکام ماندنم خلقم را تنگ کرده بود رو ب رادوین توپیدم... _حق نداشتی همچین کاری... رادوین یهو همون سرپایی خودشو واردم کرد...یهو با کاری ک آرسان کرد...🥵🤤🔞🔥💦♨️ https://t.me/+0oNbkecuRQhmNDI0

_آخخخخ... دایی: هیسسس صدات در نیاد...تو ک نمیخای خالت بفهمه زیر داداشش داره جر میخوره!!!...هوووم!!!... با حرفش رنگ از رخم پرید...لنتی اونارو ب کل فراموش کردم... دهنمو چفت کردم مبادا صدای ازم در بیاد...حالم خیلی بد بود... با مردونگیش رو بهشتم ضربه میزد... دایی: باید ک‌.صتم تنبیه کنم واس هر کسی خیس نکنه جن.ده... دیوونه شده بود عینه دیوونه ها ب بهشتم سیلی میزد... یا با مردونگیش روش ضربه ی محکم میزد... با اینک دردم میومد... ولی از ترس دوباره دیوونه شدنش فقط لبمو محکم گاز می‌گرفتم... وقتی از سرخ شدن بهشتم مطمئن شد...لبخند ترسناکی زد‌... دایی: حالا وقت جر دادنه این ک.صه بی ادبه باید تنبیش کنم... یهو با کاری ک کرد...♨️🥵😭💦🔥🔞 https://t.me/+GQaQJZrkzE02NGY0

#پارت83 مردونگیمو ب سوراخش مالیدم و ب چهره ی وحشت زده اش نگاه کردم... _میدونستی الان همه ی خدمه خبر دارن ک تو اینجایی؟!... چونه اش از بغض لرزید...با بیرحمی لب زدم... _با دنیات خداحافظی کن رعیت کوچولو!... قبل از این ک ب خودش بیاد با یه حرکت محکم مردونگیمو رو داخلش فرو کردم... درسا* جیغی ک کشیدم برای خودم هم غریبه بود... درد برای یک لحظه اش بود... حس کردم کل وجودم با همون یک ضربه سوخت... به معنای واقعی کلمه جر خوردم!... سرازیر شدن مایع داغی رو بین پاهام حس کردم... تموم شد!... خون بکارتم ریخته شد!... اون هم نه توسط شوهرم...بلکه توسط ارباب جوان این عمارت!...یک ارباب بیرحم!... با نهایت نامردی بهم تجاوز کرد!!!!...😭♨️🔥 https://t.me/+33oZ-dpK-LY0YTQ0

یه نفر با تجربه و تمام وقت بیاد دایرکت👇🏻 @Little_brat_kocholo

پارت جدید خوشگلام 💜🦋✨

#داییش بش #تجاوز می‌کنه😱💦🔞🔥 #محدویت_سنی 🔞 _دا..ییی تروو...روو..خداا د..ر..ش بی..ار #هق هقی کردم انگار صدامو نمیشنید با تموم #قدرتش #تل*مبه میزد دایی: #اوووف چه #بهشت #تنگی داری #جندهه انگار الان دوختیش #اوووف با حرف و حرکاتش #نفرتم نسبت بش بیشتر میشد هیچ وقت نمیبخشمششش #مردونگیشو در آورد... #محکم بدون هیچ نرمشی #کمرمو گرفت ب #شکم خابوندتم از #پشت #مردونگیشو یه #ضرب کرد تو #بهشتم لنتی #میسوخت گریه و #ضجه هام دل سنگم آب میکردن دایی: #اووف عجب #ک*ونی داری #جنده اونم امتحان کنیم هووم؟!!! با حرفش #ترسیده خاستم سرمو بچرخونم #یهو با کاری که کرد...😱💦🔞🔥🥵 https://t.me/+Oz9A-goZ9tkyYTE0

پسره رو #خفت میکنه و....😈💦 #گی🏳‍🌈 #مافیایی🔥 #خشن🔞 منو بین #تنش و دیوار #محبوس کرد. #ترسیده نگاه ازش #دزدیدم لعنت به قد و #هیکلش که از من سر تره و منو زندانی⛓ #تنش کرد... دوتا دستشو کنار #صورتم گذاشت و لبشوکنار لبم گذاشت که #گریم گرفت آریان: گفته بودم‌مال #خودمی  مگه نه؟😏🤬 هق هقم #بیشتر شد... _ول...ولم کن ...عوضی ...تو خلافکاری!...😭 لبمو بین لباش گرفت و خشن بوسید اما فقط به همین بسنده نکرد و دستشو توی شلوارم کرد و...🔞😱🥺💦❌ https://t.me/+kerM4PQ-yHs3M2U0

دستم رو توی دهنش فرو کردم و #ویبراتورم رو در آوردم که صدای راشین در اومد🫦 نیشخندی زدم و ویبراتور رو با درجه اخر روی کـ🔥ـصـش کشیدم🍑🍆 جیغ و #نالش با هم یکی شده بود. کمرش رو چنگ زدم و هر #چهار انگشتم رو هم واردش کردم و شروع کردم به #تل_مبه زدن داخل بهشت خیسش که یهو...🔞💦 https://t.me/+Es-YMKG1g24xM2Rk با اسباب بازی های جـنـ♨️سـی‌ میکنتش🤤😈

وی آی پی (vip)♦️ آرسام: باسنتو بده بالا دخترم یالا!... باسنمو دادم بالا ددی رادان در حالی ک نفس نفس میزد ب حرکات ما خیره بود... ددی آروم خودشو توم فرستاد... لنتی دوتاشون خیلی کلفت بودن... آخم زیر پستونک خفه شد... وقتی کامل خودشو توم فرستاد... شروع ب ضرباتِ عمیق و تندی کرد... آرسام: اهههه حال میکنی زیره ددیات داری ب فااک میرییی!!!... رو تختیو محکم چنگ زدم یهو از پشت موهامو گرفت کشید... تند تند خودشو بم میکوبید هرز گاهی اسپنک محکمی در کو.نم میزد... غرق خوشی شدم...یهو با دست ددی رادان رو کلیتوریسمم پستونکمو تند تند مکیدم...🍼 برای خرید♦️ vip ♦️ مـــســـ🔥تـــرهــایــ🔞خـــشــنـــ😈 فقط با مبلغ 30,000 هزار تومن از چنل اصلی کلییی جلو بیفتید و ادامه ی رمان رو بخونید🥹😍 📍جهت عضویت و خوندن رمان با پارت های بیشتر ب ادمین پیام بدین... ادمین VIP👇🏻 @Little_brat_kocholo