The cloudy

.

تا جواب پیاممو نده نمیتونم برم lovely runner ببینم.

خیلی دوست دارم بدونم چند دهه بعد، این زمانی که ما الان توش هستیم هم وایب و المان خاصی داره یا نه. اینقدر همه چیز دچار فردگرایی شده مطمئن نیستم یک نماد جمعی خاصی داشته باشیم. شایدم داریم و نمیدونیم.

Disco in 1980s.

من وقتی با یکی میرم بیرون بعدش که میرسم خونه حتما باید باهاش چت کنم وگرنه انگار تو روحم یک تیکه چوب فرو شده یا چمیدونم انگار با لباس بیرون نشستم تو خونه یا انگار بعد غذا نوشیدنی نخوردم. اخه یعنی چی که پیام نمیدین؟ من به رهایی نیاز دارم.

Yummy

من زودتر رسیدم و چشمم افتاد به نامه های آلبر کامو، حدود نیم ساعت نشستم و خوندمش. این خیلی بامزه اس که کامو تو بیشتر نامه هاش اشاره میکنه: " زیاد به من فکر کن". با خودم گفتم واقعا یکی نمی تونه صادقانه تر از این خواسته‌شو بیان کنه. اره زیاد به من فکر کن محبوبم. اومد: -لاته؟ +لاته طعم دار - حس میکنم دیگه رسیدیم ته دنیا +حالم چپه اس دیگه نمی تونم اسنک بخورم -رعد و برقو دیدی؟ + یادم بنداز این دفعه قهوه‌مو جا نذارم

نامه هایی از آلبر کامو به ماریا

نازلی ببین آروم آروم، ستاره‌مون اومد پایین؛ یواشکی گفت تو گوشم: از عاشقی خسته نشی