بر فرازِ آشیانهها؛
🕊کسی مرا به آفتاب، معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد اینجا همصحبت میشیم: @OverTheNestsBot https://t.me/Harfmanrobot?start=117778989
Mostrar más535
Suscriptores
Sin datos24 horas
-47 días
-1030 días
Distribuciones de tiempo de publicación
Carga de datos en curso...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Análisis de publicación
Mensajes | Vistas | Acciones | Ver dinámicas |
01 تو سرزمینِ منی؛ دستهایت، صدایت، من آنجا متولد شدهام و همانجا میمیرم. | 146 | 10 | Loading... |
02 تو، سرزمینِ منی؛ دستهایت، صدایت، من آنجا متولد شدهام و همانجا میمیرم. | 1 | 0 | Loading... |
03 تو چون سرزمینی هستی که هیچکس هرگز سخنی از آن نگفته است. | 130 | 2 | Loading... |
04 Media files | 172 | 1 | Loading... |
05 "با هم اوج گرفتیم طوری که راه رفتن را فراموش کردیم؛ پرتوهای طلاییِ خورشید یا حتی لمس کردن ماه به من انگیزهی پرواز نداد، تنها تو بودی دلیلِ در آسمان بودنم. لحظهی برخورد نسیم با صورتم، انتظار سیلی رعدِ ابرها را نداشتم؛ بالهایم را از دست دادم و هیچگاه فکر نمیکردم راه رفتن، اینچنین برایم سخت شود." | 166 | 1 | Loading... |
06 ستاره مُرد، بخش دومِ ترانهی مرا ببوس هست که احتمالا کمتر شنیدید. | 84 | 2 | Loading... |
07 به اولین صبحِ پس از پایانِ جنگ شبیهی؛ آرامی و زیبا اما غمگین. | 332 | 9 | Loading... |
08 به روى او، نگاهِ من؛ نگاه او، به راهِ من.
#music
@OverTheNests | 334 | 24 | Loading... |
09 "اکنون من و او دو پارهی یک واقعیتایم؛ در روشنایی زیبا، در تاریکی زیباست، در روشنایی دوستش میدارم، در تاریکی دوستترش میدارم." | 409 | 11 | Loading... |
10 Media files | 301 | 3 | Loading... |
11 «داشتم به صدای تو گوش میکردم، نه چیزی که میخوندی.»
-پرسه در مه، بهرام توکلی، ۱۳۸۸. | 305 | 7 | Loading... |
تو سرزمینِ منی؛ دستهایت، صدایت، من آنجا متولد شدهام و همانجا میمیرم.
تو، سرزمینِ منی؛ دستهایت، صدایت، من آنجا متولد شدهام و همانجا میمیرم.
"با هم اوج گرفتیم طوری که راه رفتن را فراموش کردیم؛ پرتوهای طلاییِ خورشید یا حتی لمس کردن ماه به من انگیزهی پرواز نداد، تنها تو بودی دلیلِ در آسمان بودنم. لحظهی برخورد نسیم با صورتم، انتظار سیلی رعدِ ابرها را نداشتم؛ بالهایم را از دست دادم و هیچگاه فکر نمیکردم راه رفتن، اینچنین برایم سخت شود."
ستاره مُرد، بخش دومِ ترانهی مرا ببوس هست که احتمالا کمتر شنیدید.
به اولین صبحِ پس از پایانِ جنگ شبیهی؛ آرامی و زیبا اما غمگین.
به روى او، نگاهِ من؛ نگاه او، به راهِ من.
#music
@OverTheNests
Setareh Mord.mp36.25 MB
"اکنون من و او دو پارهی یک واقعیتایم؛ در روشنایی زیبا، در تاریکی زیباست، در روشنایی دوستش میدارم، در تاریکی دوستترش میدارم."