cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

📚 کافه رمان 📚

♡درخواست رمان های،ناب، عاشقانه، تخیلی، بی‌دی‌اس‌ام♡ چنل درخواستی فیلم و آهنگ https://t.me/CaffeFiilm https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1152350-elMdMhm

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
12 042
Suscriptores
-1324 horas
-1597 días
-34930 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

📚#مرثیه‌ای_برای_روح (جلد اول از #مجموعه_محفل )👆 ✍نویسنده: #ناتاشا_نایت ✍مترجم : #صدی 💫 ژانر: #عاشقانه 📄خلاصه: من با خون اصیل توی رگ‌هام متولد شدم. وارث یک پادشاهی قدرتمند. ثروت، قدرت، اشرافیت. وسوسه‌ها خطرناک‌تر از اون چیزی هستن که بتونی دربرابرشون مقاومت کنی. تا اینکه کسی سعی کنه همه چیز رو ازت بدزده. زخمی و شکسته، از میان شعله‌های اتش بیرون اومدم. حالا برگشتم تا چیزی رو که مال من بوده پس بگیرم. انتقام. اولین کاری که قراره بکنم اینه که آیوی مورنو رو همسر خودم کنم. و دومین کار؛ اونقدر خمش کنم تا در هم بشکند. ♡ https://t.me/cafferoman2
Mostrar todo...
پسر شیطونی عاشق ینفر میشه قافل ازینکه اون مرد دشمن پدرشه و از عمد بهش نزدیک شده...🔞 محکم با #طناب دستامو به میله بست و رو به روم نشت عصبی گفتم +باورم نمیشه انقدر #حرومزاده باشی _از همون اولم نقشم این بود بهت نزدیک بشم ولی تو انقدر غرق #احساسات بودی حتی متوجه نشدی +خب که چی، میخوای باهام #چیکار کنی⁉️ پوزخندی زد _میخوام فیلم زمانی که دارم با ک*یرم #سوراختو_گشاد میکنم بابات ببینه بهت زده لبام لرزید اما اون بدون هیچ #رحمی شلوارمو از پام کشید بیرون...💦🔞🔥 https://t.me/+lii7QKXua8I5YjA0 https://t.me/+lii7QKXua8I5YjA0
Mostrar todo...
🔥💦🔥💦🔥 💦🔥💦🔥 🔥💦🔥 💦🔥 🔥 #تن_شهوتی24 _باشه پس زنگ میزنم برامون شربت و کیک بیارن. اشکان تلفن و برداشت و سفارش هایی که میخواست و داد. گذشته مدام تو مغزم مرور میشد قیافه قشنگش با اون هیکل ظریف بغلیش اون صداش که آدم و مست خودش میکرد... با صدای تقه در از فکر بیرون اومدم و حواسم و به اشکان دادم که داشت خوراکی هارو برامون رو میگذاشت. لیوان آب میوه رو برداشتم و یاد وقت هایی افتادم که با شیطنت برام شربت می‌آورد و ی کاری ازم میخواست و آخرش با ناز میگفت فدایی داری . خنده ی تلخی گوشه ذهنم نقش بست خنده ای که زهر هم نمیتونست باهاش مقابله کنه! _دوباره که رفتی تو فکر، بهش فکر نکن میدونم سخته برای هردومون هم سخته ولی باید ب فکر انتقاممون باشیم تا نقشه های بهتری بکشیم. _اشکان نمیدونی قلبم روزی هزار بار میشکنه و تنها دلیل سرپا بودنم همین انتقام کوفتی! دیلدوی کلفتی رو به سوراخ ک..صم مالید و با پوزخند گفت: -چه ابی از ک..صت راه افتاده جنده! امشب قراره زیر زندانیت جر بخوری اهی کشیدم و شروع به مالیدن ک.صم کردم همون موقع رایمون وارد شد و بدون هیچ حرفی ک..یرش رو دم ک..صم گذاشت.. از کلفتیش گوشه لبمو گاز گرفتم و لبه ک..صمو بیشتر باز کردم و با فرو رفتن سر ک..یرش..🔞💦 https://t.me/+2LbSKSiwmedmY2Jk https://t.me/+2LbSKSiwmedmY2Jk دختره رئیس زندانه که هر شب به زندانی قلدرش ک..ص میده و جر میخوره...🤤💦
Mostrar todo...
Repost from N/a
دختر سرکش و زیبایی که #اسیر دستای یه پادشاه #وحشی😈 میشه و هر شب بزور به تختش میره تا براش بچه بیاره🔥⛓️ برای خوندن این رمان جذاب و مهیج بکوب رو لینک زیر.🫦👇 👈لــیــــــنـــک👉 https://t.me/+p9QLIIsHKANjMmVk ۱۲ شب پاک شه 🌞
Mostrar todo...
جیغ کشیدم که #سرنگو از گردنم دراورد. برای اینکه نفسم قطع نشه #دستگاه اکسیژن رو روی دهنم گذاشت. ــ آروم #نفس بکش! با بغض نگاهش کردم که دونه به دونه لباس هام رو دراورد. با ملایمت دستی روی #شکم برهنم کشید. بدن کرختم رو صاف کرد و سرنگ بزرگ تری اورد و از اسپرم خودش #پرش کرد. با التماس نگاهش کردم که لباس زیرم رو دراورد. نوازش وار دستی به رونم کشید و با لحن #خشن و خشداری زمزمه کرد ــ وقتی از رابطه میترسی مجبورم این طوری #حاملت کنم! میخواستم التماسش کنم، نمیخواستم از یه خلافکار حامله بشم! با #فرو رفتن سرنگ تو رحمم... #part_38_hot🔥🍃 #serch_kon❌ https://t.me/+kFLPIZCBbf1mYWRk https://t.me/+kFLPIZCBbf1mYWRk
Mostrar todo...
میدونی تو #سن 14 تا 25 سالگی اگه بخوای موفق بشی دستت تو جیب خودت باشه #محتاج کسی نباشی این کانال بهت یاد میده چجوری #پول در بیاری کسب در آمد کنی کافیه جوین شی #ضرر نمیکنی : / https://t.me/+Q3zf_4NCQN5hMWI8
Mostrar todo...
خیره به دوستای ک...ی..ر کلفت بابام بلند ناله کردم و حینی که یکیشون داشت #ک....ص تنگ و ابدارمو میبلعید ک...ی..ر بزرگ کنار صورتمو تو دست گرفتم عمو تارخ #ک...یرشو تو دستم تکون داد و عمو یزدان داشت ک...صمو لیس میزد و ک....یر کلفتشو تو دهنم فرو کردم و خیره تو چشاش با #ملوچ ملوچ واسش شروع به سا...ک زدن کردم _جوون....دختر منوچ چه ک...صیه! عمو یزدان #کو.ن تپلمو رو تخت قمبل کرد و زبونشو رو جفت #سوراخام لرزوند و با لذت جیغ زدم: _اووخ...ک...صمو بخور عموییی....دوست داری ک...یرتو بزاری توش؟ https://t.me/+c_btvWOCSCUzMzlk زیر ک..یر دوستای باباش گایی.ده میشه😈🔞🔞
Mostrar todo...
سرعت دانلودش طوری خوبه ک من دیگ nmt !https://t.me/proxy?server=194.87.149.181&port=443&secret=ee1603010200010001fc030386e24c3add646e2e79656b74616e65742e636f6d646c2e676f6f676c652e636f6d666172616B61762E636F6D160301020001000100000000000000000000000000000000 خودمم ازش استفاده میکنم بدون قطع و وصلی ❌👆
Mostrar todo...