پاتوقهای دیالوگوس
پاتوق کتاببازها و نشستها و کارگاههای ادبی. شماره رزرو: 09399037225 Tel: @patoqadmin Instagram: _patoq_farhangi
Mostrar más1 471
Suscriptores
-124 horas
+37 días
-330 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
🎵For Samuel Beckett-Morton Feldman
❗️این قطعه در نشست «بکت و موسیقی» با سخنرانی نادر مشایخی، پخش شده است.
@asaroma
🎥ویدئوی کامل این نشست را در کانال یوتیوب پانوراما تماشا کنید.
For_Samuel_Beckett_1987_for_23_Players_oBoFglFCOi4_139.m4a19.12 MB
Neither_Words_by_Samuel_Beckett_MusioExE5do_139 (1).m4a17.60 MB
Photo unavailableShow in Telegram
از دید بکت فرد هم درست به اندازه جهان بیرون در حال هبوط است. هر دو با هم هبوط کردهاند و هیچ اصالتی در جهان درون هم باقی نمانده که بخواهیم مثلا مثل کییرکگور در تقابل با جهان وحشی سرمايهداری بیمعنا، یک دنیای درونی قشنگ، شاعرانه و اصیل بسازیم.
_مراد فرهادپور.
در صدوسیویکمین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی نمایشنامهی در انتظار گودو نوشتهی ساموئل بکت بحث و گفتوگو کنیم.
نکته: ترجمههای بسیاری از کتاب شده، پیشنهاد ما دو ترجمهی مهدی نوید و علیاکبر علیزاد است.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۵ تیر.
ساعت برگزاری: ۱۷:۰۰
مکان برگزاری: تهران، شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک شمالی)، نبش نوزدهم، پلاک ٢، کتابفروشی چشمه فلامک.
👍 6❤ 4
ولادیمیر: اینطوری وقت گذشت.
استراگون: به هرحال میگذشت.
ولادیمیر: آره اما نه به این سرعت.
_در انتظار گودو، ساموئل بکت
🔥 8❤ 6👏 1
فکر میکنم احساس تراژیک زمانی در ما شکل میگیرد که با کاراکتری مواجه میشویم که آماده است تمام زندگیاش را، اگر نیاز باشد، کنار بگذارد تا تنها از یک چیز محافظت کند—احساس عزت نفس خود.
_آرتور میلر
❤ 17👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
شاید بتوان گفت دیوید ممت به معبد خدایان نمایشنامهنویس این قرن تعلق دارد؛ هیچ نمایشنامهنویس آمریکایی دیگری، جز «تنسی ویلیامز»، با این وسعت جلو نرفته است. او تجربه شخصی خودش را پیرامون روابط معلول خانوادگی و جهان جنایت زیرزمینی آمریکایی مینویسد تا بتواند تئاتر و فیلم سینمایی بسیاری خلق کند.
در صدوسیامین جلسه از سری نشستهای
پاتوق کتاببازها قرار است در سهشنبهی پیشرو دربارهی نمایشنامهی از تو برکت نوشتهی دیوید ممت و با ترجمهی رضا بهرامی بحث و گفتوگو کنیم.
_جلسه با حضور رضا بهرامی برگزار میشود.
👤بهمیزبانی محمدرضا فرهادی.
آیدی تلگرام برای نامنویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: سهشنبه ۲۹ خرداد.
ساعت برگزاری: ۱۷:۳۰
مکان برگزاری: تهران، شهرک غرب، خیابان استاد شجریان (فلامک شمالی)، نبش نوزدهم، پلاک ٢، کتابفروشی چشمه فلامک.
🔥 8👍 2
متن سخنرانی زیتون مصباحینیا دربارهی ادبیات زنانه در ایران:
تازه پس از مشروطه بود که خیل زنان در جایگاه مؤلف وارد پهنهی ادبیات شدند. سرآمد همهی این زنان فروغ فرخزاد بود که به دلایلی ازجمله وارد کردن معشوق (بدنمند و میلورز) مرد به شعر کاری زنانه کرد و در حوزهی زبان نیز ساده و صمیمی نوشت. در ادامه، زبان صمیمی را نه همیشه اما زبان ساده را در اغلب آثار زنان میبینیم. گویی زبان متعلق به یک قلمرو مردانه بوده و زنانگی مساوی با سادگی و صمیمیت فرض میشده است.
اما آیا سادگی امری زنانه است؟ دراینباره تکوتوک مثال نقض (طاهره) در میان است. و آیا زنانگی مساوی با شاعرانگی است؟ در پاسخ میتوان خیل آثار نویسندگان زن را شاهد آورد که شاعرانه است (زنان یا شاعرانگی را وارد نسوج قصه کردند یا اصلاً با زبان شاعرانه نوشتند). اما در سوی دیگر مردان نویسندهای چون گلستان، براهنی و نعلبندیان نیز زبانی شاعرانه داشتند و اصلاً برجستهترین رمان ایرانی، بوف کور، اثری شاعرانه است. در حال حاضر به آن اندازه آثار زنان در میان نیست تا بتوان مؤلفههایی از آن بیرون کشید و آنها را ذیل عنوان نوشتار زنانه برد (گرچه سیکسو قائل به تئوریزه کردن این نوع نوشتار نیست و همین کنار هم گذاشتن مؤلفهها و نامگذاریشان را کاری مردانه میداند) و مهمتر آنکه ایدهی نوشتار زنانه به عنوان ایدهای انقلابی در برابر جهان همیشه مردانه تا به حال محقق نشده است. بنابراین نوشتار زنانه، ازآنجاکه زمان چندانی از طرح آن نمیگذرد، در حال حاضر ساحت کشف است و حتی نمیتوان گفت آیا ازاساس میتواند وجود داشته باشد یا نه.
اما این کشف چطور حاصل میشود و به دست میآید؟ از طریق نگریستن در خود و تماشای خود، ازجمله در این پهنهها:
زن به دلیل فیزیولوژیاش میتواند پذیرای «دیگری» در بدن خود باشد. او در دورهی بارداری پذیرای دیگری در قالب فرزندی است که درون او رشد میکند و همچنین در عمل جنسی پذیرای مرد در بدن خود در آن حفرههای تاریک گوشتی است. و میدانیم که پذیرای دیگری بودن در فرهنگ استبدادی ریشهدار ما تا چه اندازه مهم و راهگشاست.
همچنین میل جنسی مردان سررراست و خطی بوده است. چنانکه هم این میل در یک عضو جمع میشود و هم مردان از وقتی عمل جنسی را آغاز میکنند یک هدف مشخص دارند و با یک نظم ریتمیک ضربهوار میخواهند به آن نقطهی آخر برسند (مگر تمامی این راههای پیچاپیچ/در آن دهان سرد مکنده/به نقطهی تلاقی و پایان نمیرسند؟) و شاید همانطور که برخی فمینیستها میگویند، به همین دلیل است که در حوزهی علم - که مردان ساختندش - فیالمثل ساختار مقالات کاملاً منظم است (چکیده، مقدمه، متن، نتیجه؛ و با قواعد محکم ارجاعدهی). در مقابل، میل جنسی زنان چندلایه، گسترده در تمام بدن، بازیگوش و خیلی اوقات بیاعتنا به نقطهی آخر است؛ لذت برای لذت. این تجربهی تنانه ممکن است بتواند شکل تازهای از اندیشیدن را پیش نهد و نوشتار را تغییر دهد. همانطور که ویرجینیا وولف در «اتاقی از آن خود» و هلن سیکسو در «خندهی مدوسا» قالب صلب مقالات را شکستند.
در حوزهای دیگر، از لحاظ روانکاوانه، زن و مرد عقدهی ادیپ را به دو گونهی متفاوت پشت سر میگذارند. برخلاف مرد که در کودکی باید از بدن مادر جدا شود و فاصله بگیرد، زن شکلی از تنانگی صمیمانه را با مادر حفظ میکند. و اصلاً روابط زنان تنیده در همین تنانگیهاست (در نمایی از فیلم «فریادها و نجواها»ی برگمن شخصیت زن در بستر مرگ در آغوش نیمهبرهنهی مستخدم خانه و پناهآورنده به پستان اوست یا رابطهی دو زن فیلم «پرسونا» سرشار از تنانگی است).
این تجربیات یگانه، طبق ایدهی برخی فمینیستها، ممکن است بتواند با پشت سر گذراندن دورهی فالیک، جهانی تازه بیافریند (البته این ایده چهبسا به مردسالاری یا مادرسالاری فاشیستی بدل شود و نیز یادآور جهان تازهای است که مارکسیسم وعده میداد و درنهایت برپاکنندهی یک دوزخ شد). این تجربیات تنانه که متضمن معناهای انقلابی است، به نظر نمیرسد سازندهی جهانی بهکل و ازاساس متفاوت باشد، اما خواهد توانست ظرفیتهایی مغفول و پنهان را آزاد سازد و در راههایی تاریک متروک قدم بگذارد.
بنابراین کار ما زنان در این میان تماشای خود و تماشای زندگی بدون ریلگذاریهایی است که فرهنگ پیش پای ما نهاده است. مثلاً در بارداری یا تربیت فرزند، علم با دخالتهای قاعدهمندش وسواسها و احساس گناههایی در زنان ایجاد میکند که مخل تجربهای بیواسطه است یا جنبش میتو قوانینی وضع میکند که ادامهی قوانین دولتی و هنجارهای دینی است. با به میان آوردن تجربههای رها و نهراسیدن از قواعد پیشاپیش و ریشخند کردن هنجارها زنان باید خود را از چشم خود ببینند. پس بیاعتنا به کدگذاریهای علم و جامعه و قانون که زنانگی را پیشاپیش تعریف کردهاند، کار ما زنان این است: تماشا، تهور و کشف.
👍 6❤ 4👏 1
خوانش مجموعه مقالات زیتون مصباحینیا در سایت نشریه مجازی بارو.
خندهٔ مدوسا ◇ زیتون مصباحینیا ⬥ بارو
نشریهی بارو ◇ دفتر پنجم ◇ خردادماه ۱۴۰۰ خورشیدی
👍 2❤ 2
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.