cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

گوزنِ ساحر

there's a cup of coffee waiting on every corner, someday we're gonna wake up and find the corner's gone! http://t.me/HidenChat_Bot?start=822214149 دست‌تون رو با یه وقارِ لوسی می‌فشارم اگه با امضای "آیدین سحابی" یا "گوزن ساحر" کپی میکنید.

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
344
Suscriptores
-124 horas
-37 días
-1330 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

When you're lost down the river bed, I'll be there When you're lost in the darkness, I'll be there I'll be there when your heart is breaking You'll never be alone, I'll be there for you...
Mostrar todo...
ترسناک است که چیزها عوض میشوند و به یاد می‌آیند. برای چی عوض میشوند پفیوزها وقتی که قرار است به یاد بیاید پفیوزی‌شان! عقرب کشی- شهریار مندنی پور
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
چشم برهم نهادن برابرِ او،بقدرِ بستنِ دکمهٔ شلوارِ شکمباره‌ای با دستهای یخ بسته، صعب است! سکوتِ او، شرح است، قعرِ او صرح است، دردسر رسانیدنش داروی صرع است! با او از شَتم، الماس می‌چکد. بی او از شعر الواط می‌چکد. تحتِ تربیتِ او، خاره، لعل است! درِ سعیِ غیر بر روانم مهر و موم است. با نگار م نه حتی مویی میان سعی است! <آیدین سحابی>
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
با اين سن و سال ديگر به حرف ديگران كاری ندارم. تخيل من همواره حضور دارد و با معصوميت ضربه ناپذيرش، تا آخرين دم حيات از من محافظت می‌كند. چه هراسی دارد فهميدن! در طول سال‌ها اين اميال قديمی در من شدت گرفته‌اند. كم‌كم از زندگی فاصله می‌گيرم، سال پيش دقيقا حساب كردم كه در طی شش روز يعنی در خلال صد و چهل و چهار ساعت، تنها سه ساعت با دوستانم صحبت كرده بودم، و در باقی ساعات: تنهايی، خيال‌پردازی، يک ليوان آب يا يک فنجان قهوه، روزی دو بار مشروب، خاطره‌ای كه ناگهان غافلگيرم می‌كند، تصويری كه ذهنم را اشغال می‌كند، و سپس تصاوير مرا به يكديگر می‌سپارند، و بعد شب از راه می‌رسد... لوئيس بونوئل
Mostrar todo...
But don't fool yourself She was heartache from the moment that you met her My heart is frozen still As I try to find the will to forget her, somehow She's out there somewhere now...
Mostrar todo...
من اگر بی‌جا نیفتم، بی یک پشمِ شک، صاریغ در برجِ عاج و آهو در آخور است! سوئیس بانکِ همه‌ی گُه‌های عالم بود، با وجودِ دلِ من، سوئیس حالا نانش آجُر است! عزیزم! راکون با کرگدن میشیند و راکون است. ناخن با گوشت میشیند و ناخن است! سرم دارد خط عوض میکند و تخمِ لقی که در دهانِ دیو می‌شکند، لاحول است! <آیدین سحابی>
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
همه‌وقت، همه‌جا، صدای حزن مجهولی قلب‌های بهانه‌جو را می‌آزارد. آن‌جا که آب رودخانه کف می‌زند و مثل یک عاشق می‌نالد و در تاریکی انبوه درخت‌های خاردار می‌افتد، آن‌جا چه‌خبر است! آن‌جا که فاجعه‌ای نیست. چرا دردناک است؟ خطری نیست. پس چرا می‌ترساند؟ از میان نامه‌ی نیما یوشیج به خواهرش
Mostrar todo...