cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

❦ℕ𝕖𝕘𝕚𝕟𝕖 𝔼𝕤𝕙𝕘𝕙❦💍❣️

📝رمان "نگینِ عشق💍❣" 📝رمان "توبه گناهکار❤️‍🔥" 📝رمان "عشق تاوان داره🤍" 📝رمان "اعتماد🧡" ژانرها: لزبین👭🏻عاشقانه👩🏻‍❤️‍💋‍👩🏻اروتیک🔥 لینک: https://t.me/+nsyuUc3riWYxM2Nk

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 396
Suscriptores
+9624 horas
+677 días
+5230 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
دخترونه ♨️ https://t.me/+2q9y3sLw62hmMDVk
200Loading...
02
وقتی گردنش رو میبینی ، نمیتونی کنترل داشته باشی رو خودت .🫳🏻
500Loading...
03
یکیش شیرینیه بخاطر اتفاقی ک افتاده بای
640Loading...
04
🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵 #لیلا #پارت ۵۶ انگار اونقدر که سارینا و برادر و پدرش رو تو این سه ماه شناخته بودم، خودم رو تو این بیست و شش سال نشناخته بودم! صدام به لرزش افتاد و گفتم: چرا من هنوز اینجا نشستم تا توئه کثافت، هر مدل که دوست داری تحقیرم کنی.سارینا صورتم رو نوازش کرد و گفت: تو اولین نفری هستی که این فیلم‌ها و عکس‌ها رو دیده. اونا حتی روحشون هم خبر نداره که برای همه‌شون آرشیو یادگاری نگه داشتم. بعد از چند روز، عکس‌ها و فیلم‌ها رو مثلا جلوی خودشون پاک می‌کردم. +به من تا انتهای مسیرم رو نشون دادی. بهم علنی گفتی که فقط یک دستمال کاغذی بی‌ارزش هستم که وقتی کارت باهام تموم شد، پرتم می‌کنی تو سطل زباله. اما من هنوز اینجام و می‌ذارم که لمسم کنی! سارینا لبخند پیروزمندانه‌ای زد و گفت: چون فهمیدی که تهش قراره بهت یه حال اساسی بدم. چون می‌دونی بهتر از من پیدا نمی‌کنی. اگه من سادیسم دارم، تو هم مازوخیسم داری. دوست داری تحقیر بشی. از اولش دوست داشتی مثل جنده‌های بی‌ارزش باهات حرف بزنم و رفتار کنم. الانم دوست داری که لُختت کنم و بالاخره سوراخ کُس و کونت رو ببینم.
602Loading...
05
🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵 #لیلا #پارت ۵۷ نمی‌دونستم که دارم نقش بازی می‌کنم یا واقعا همینی هستم که سارینا داره میگه! چون مطمئن شدم به خاطر شرایطی که توش هستم، دارم تحریک جنسی میشم! آب دهنم رو قورت دادم و گفتم: برای همین اون روز تو سالن استخر به هم ریختی. همیشه تو ارباب بودی و اصلا عادت نداشتی یکی دیگه اربابت بشه. سارینا دستش رو بین پاهام گذاشت. سعی کرد از روی ساپورت و شورتم، کُسم رو لمس کنه و گفت: تو اولین نفری بودی که اون کارو باهام کرد. اگه یه بار دیگه تکرارش کنی، زنده نمی‌ذارمت. یک نفس شهوتی کشیدم و گفتم: ازت می‌ترسم. تو عمرم هیچ وقت از هیچ آدمی تا این اندازه نترسیدم. لبخند مصمم سارینا غلیظ تر شد. کُسم رو محکم چنگ زد و گفت: منم هیچ وقت تا این اندازه دلم نمی‌خواست که کُس و کون جنده خوشگلی مثل تو رو جرواجر کنم. روان و ذهنم توی برزخ بود. نمی‌دونستم تو همچین شرایطی چقدر باید بترسم، حتی مطمئن نبودم که استرس و هیجانم دقیقا برای چیه! نمی‌تونستم تشخیص بدم که دارم نقش بازی می‌کنم یا واقعا دوست دارم که باهام اینطوری رفتار کنه و حرف بزنه! چطور یک دختر که حدود ده سال از خودم کوچیکتر بود، می‌تونست اینطور روم تاثیر بذاره؟ سارینا خیلی استثنائی بود یا من به قول خودش خیلی گاگول و هول بودم؟ دست سارینا رو به آرومی از روی کُسم برداشتم و گفتم: الان قراره چیکار کنیم؟ یعنی با من می‌خوای چیکار کنی؟ سارینا دستش رو دوباره روی کُسم گذاشت. اینبار اینقدر محکم چنگ زد که دردم اومد و گفت: نظرت چیه لنگاتو برام هوا کنی و با انگشتای خودت دو طرف کُست رو برام باز کنی و من بهت بگم که توش چه رنگیه؟ پاهام رو بهم فشار دادم تا دستش کمتر به کُسم دسترسی داشته باشه و گفتم: بریم سالن استخر؟ سارینا یکهو رهام کرد و ایستاد. اخم کرد و گفت: تو دیگه حق نداری بهم بگی کجا بریم یا چیکار کنیم. در ضمن اینطوری خیلی مسخره است. حالا که اینقدر زود فهمیدی اندازه یه جنده خیابونی هم برام ارزش نداری و فقط قراره جرت بدم تا سرگرم بشم، هیجان خیلی از کارایی که قرار بود باهات بکنم، گرفته شده. فقط یه راه هست که می‌تونه رابطه با هرزه‌ بی‌خاصیتی مثل تو رو قابل تحمل کنه.رون‌هام رو بیشتر بهم چسبوندم و گفتم: چه راهی؟ سارینا از داخل کشوی میز تحریرش، خودکار و دفترچه یادداشتش رو برداشت. از داخل دفتر، یک برگ کاغذ کند. گذاشت روی جلد دفتر و گفت: قرارداد رسمی می‌بندیم. جفت‌مون امضاش می‌کنیم. اصلا اثر انگشت می‌زنیم. بابتش بهت ماهی یک سکه طلا میدم. کمی کنجکاو شدم که منظورش از قرارداد چیه. احساس کردم حتی چهره‌ام هم کنجکاو شده و گفتم: چه قراردادی؟ نشست روی صندلی و گفت: اینکه به صورت رسمی، تو برده و پِت خونگی من بشی. البته بهت اجازه میدم که تعیین کنی، تا چه اندازه اجازه دارم که کونتو پاره کنم. انگار نقشه‌ها و افکار سکسیِ سارینا تمومی نداشت. در هر لحظه و در هر شرایط، یک ایده مناسب رو می‌کرد. پام رو روی پای دیگه‌ام انداختم و گفتم: چرا می‌خوای بهم سکه بدی؟ -مخصوص جندگیت می‌خوام بهت سکه بدم. +باشه اما منم یک شرط دارم. -چه شرطی؟ یک نفس عمیق کشیدم و گفتم: هر وقت ازم خسته شدی، سریع بیرونم نکن. بهم چند ماه وقت بده تا یک کار جدید پیدا کنم. حداقل شش ماه. روزی که مثلا صلح کردیم، بهت دروغ گفتم. اون اس‌ام‌اس ساختگی بود.
652Loading...
06
🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵 #لیلا #پارت ۵۵ یک لحظه تصور کردم که سارینا داره روی تختش من رو با دیلدو کمریش می‌کنه و در همون لحظه سامیار، لُخت وارد اتاق میشه و جاش رو با سارینا عوض می‌کنه. سارینا هم دست‌های منو می‌گیره که نتونم از دست سامیار فرار کنم. تصور این فکر مسخره، خیلی خیلی من رو ترسوند. در اون لحظه مغزم قفل شد و نمی‌تونستم به درستی فکر کنم. سارینا کنارم نشست. کف دست چپش رو روی صورتم گذاشت. صورتم رو به سمت صورت خودش چرخوند و گفت: به هر حال این چیزی رو عوض نمی‌کنه. تهش من تو کف کُس و کونت هستم و می‌خوام هر طور شده بکنمت. مخصوص تو، یک دیلدو کمری با کیر مصنوعی خیلی کلفت خریدم. کلفت‌ترین دیلدو تو تمام دیلدوهام. چون دوست دارم واقعنی جرت بدم و هم زمان تو چشم‌هات نگاه کنم. تو هم وقتی که داری جر می‌‌خوری، نگاهم کنی و بهم بگی که جنده‌ی منی. بگی جنده‌ی مخصوص مخصوص خودمی و از خداته که دارم جرت میدم و دوست داری بیشتر جرت بدم. سارینا دوباره شبیه یک شیطان واقعی شده بود. چیزی جدا نشدنی ازش که هر وقت اراده می‌کرد، ظاهر می‌شد. می‌تونستم همون لحظه قید قرارداد مالی جدیدم با آقای صدر رو بزنم و برای همیشه از اون خونه برم. کَسی تهدیدم نکرده بود که بمونم. هیچ اجباری در کار نبود. اما رو به روی سارینا و روی تختی که معلوم نبود چند تا دختر و زن رو تحقیر کرده و بعد شبیه یک دستمال کاغذی استفاده شده دورشون انداخته، نشسته بودم و داشتم تحقیرهای بی‌پایانِ سارینا رو تحمل می‌کردم! در اون لحظه بیشتر از اینکه در عجب خانواده عجیب آقای صدر باشم، در عجب خودم بودم!
593Loading...
07
#مرجع‌تمامي‌رمانهاي‌بزرگسال‌و‌عاشقانه‌کمیاب‌و‌جدید𝟮𝟬𝟮𝟯🛍📕 به دنبال رمان های جذاب گمشده و کمیاب هستی⁉️🤍🍓 دوستداری بدون هیچ اد زدنی رمان دلخواهت رو درخواست بدی⁉️🌸 یه کانال پر از رمان های قلم قوی جذاب خواندی که خوندنشون خالی از لطف نیست🖋📚 خاص ترین رمان های پیشنهادی که هر شب ادمین میزاره🎁🔥 https://t.me/+_1s0bdN1MihlYzZk https://t.me/+_1s0bdN1MihlYzZk بهترین پیشنهاد برای رمان پسند های قهار⭕️⚠️ ۸ صبح پاک شه 🌞
590Loading...
08
پسربزرگترین تاجار الماس تو جرعت حقیقت مجبور میشه یه برده جنسی بشه اونم #برده #هوسبازترین مرد عرب.....🔞🔥💦 -من یه هر.زه نیستم من یه برده جنسی نیستم 🥺 با پوزخندم نگاهم کرد و چشم هاش به بدن لختم دوخت سعی کردم خودم بپوشونم که روم خیمه زد -تو برده #جنسی منی #هر.زه کوچولو❗️❗️ سعی کردم کنارش بزنم که دست هام با دستش محکم گرفت -تو من نمیشناسی نمیدونی پدرم کیه اون میاد دنبالم♨️ زبونش روی گردنم کشید و انگشت هاش سمت سوراخم برد -پس بیا منتظرش باشیم ببینم پدرت میاد دنبال پسر #کو..نیش که الان #برده من شده ؟🔥 خودش واردم کردکنار گوششم گفت -اخ کریستال نمیدونی چقدر کردن یه بچه پولدار #حال‌میده حالا میتونی برگردی و ثابت کنی به خاطر یه #جرعت احمقانه به من دادی🥹👅 https://t.me/+9Rr1uVkEevdkN2Jk ۸ صبح پاک شه 🌞
610Loading...
09
مرده شاهزاده ای رو اسلیو خودش میکنه و به زور سونداژش میکنه... لنگاشو بالا میدم و سیلی روی کی*رش میزنم داد بلندی میکشه که سوند باریک رو به سوراخ کوچولوش فشار میدم نیشخندی میزنم که به پای خدمتکارم چنگ میزنه سوند رو تا اخر توی التش فرو میبرم و انگشتمو وارد سوراخ کونش میکنم🔞💦 𝑮𝒂𝒚 𝑮𝒂𝒚 https://t.me/+ccOpO5Xz9eY2ZGQ0 https://t.me/+ccOpO5Xz9eY2ZGQ0
410Loading...
10
#زنی_که_به_شوهرش_التماس_میکنه_دیکشو_بکنه_داخلش⛔️🔞 دستشو گذاشت رو سینمو فشارش داد که آه ریزی کشیدم. آراد:جونمم قربونت برم منننن تو فقط برام آه بکش. انگشت هامو فرستادم داخل موهاشو لبامو گذاشتم رو لباش دستشو از رو سینم آروم آروم آورد پایین و درست رو نازم نگهش داشت. عادتش بود همیشه دلش می‌خواست بهش التماس کنم تا زودتر منو به #اوج برسونه . همونطور که لباشو میمکیدم دستمو گذاشتم رو دستش و فشار دادم به #بهشتم. دستشو کرد داخل #شورتم و انگشت #فاکشو گذاشت رو چ.و.چ.و.ل.م.و آروم آروم تکون داد. صدای ناله هام تو دهنش خفه شد از لذت چشام چپ شده بود زیر پلکام آتیش بازی بود. 🔞⛔️🚫🔥🍆😈 https://t.me/+m42ZwlWyVlQzNTlk https://t.me/+m42ZwlWyVlQzNTlk
430Loading...
11
گپ دخترونه 🌈 https://t.me/+Sy-DQ7xU03Y3MDhk
611Loading...
12
دنیایی از اقتصادی ترین لوازم آرایشی و بهداشتی 😋💛 #ارسال_سراسرکشور https://t.me/+WtoWlH3KBBs2MGQ0 24پاک
550Loading...
13
#se.xy_family #پارت_واقعی_رمان♨️⛔ داگی استایل شده بودم و مرصاد داشت با اون الت قطور و درازش سوراخ نازمو می‌گایید. موهامو دور مچش پیچیده بود و تند تند از پشت التشو تو نازم عقب جلو می‌کرد. بدنم زیر ضربه های محکم و قدرتمندش، تکون می‌خورد و مرصاد هرچند دقیقه یک بار، کونمو اسپنک میکرد. - جون! کونت داره بهم چشمک می‌زنه ملیسا! التشو از تپلم بیرون کشید و کلشو یهو تو سوراخ کونم جا کرد که جیغ بلندی کشیدم.... تریسام🔥، خیانتی🔞 رابطه ممنوعه❌ https://t.me/+Vr0Om92W5VUwZmE8 https://t.me/+Vr0Om92W5VUwZmE8
460Loading...
14
شیفته پسری بیناجنس که هر شب توی کارباره با تکون دادن بدنش پول به جیب میزنه و یه شب قلاب تورش به فرهود مولتی میلیارد میخوره و فرهود میخرتش👅💦🔞😍 https://t.me/+BAn9toT9NsxkZWU0 گی‌بیناجنس مسترددی رقاص🧸🍼 12 شب پاک شه 🌞
630Loading...
15
❂مرده تو جلسه برای پسره هندجاب میره و کاری میکنه دور از چشم بقیه تو شلوارش بیاد...💦💢 _مشکلی پیش امده اقای لی؟ _اه نه ادامه بدید... پسر سرخ از حرکت دستای مرد کنارش دستاش رو روی میز مشت کرد و بدنش رو صندلی شل شد. به سختی جلوی ناله هاشو گرفته بود و مرد کنارش هم جوری مشغول گوش دادن به زیردستاش بود که انگار نه انگار مشغول مالیدن دی.کشه... با تندتر شدن دست مرد به ارگا.سم نزدیک شده بود که با حس نگاه یکی از افراد دور میز.... https://t.me/+74U05rfCHEFkYjk0 https://t.me/+74U05rfCHEFkYjk0
550Loading...
16
خلاصه : شیفته فاحشه ترین پسر کارباره است پسری که هر شب با تکون دادن باسنش کلی پول به جیب می زنه و با مافیاهای خشن و سک..سی تیک می زنه! قدرت لاس زدنش مثل نوره و هر دقیقه با یه نفر توی اتاق خواب میره... فرهود استاد دانشگاهی که یه شب رقص باسنش رو می بینه تکون خوردن باسن خوش تراش شیفته روانیش می کنه و میخواد به تختش فرمانروایی کنه اما شیفته با رقیبش قرار گذاشته... https://t.me/+BAn9toT9NsxkZWU0 گی بیناجنس 11شب پاک شه 🌞
810Loading...
17
گپ BDSM 💜 https://t.me/+ZSoqFQBZJMZkY2M0
180Loading...
18
بزرگترین شاپ ایران چنل دومش افتتاح شد :) به مناسبت رحلت تا آخر امشب ارسالتون رایگانه +یه سرم پوست رایگان دیگه چی از این بهتر؟ 😱💕 https://t.me/+WtoWlH3KBBs2MGQ0 24پاک
1240Loading...
19
#رنج_نیلو با دست هام خون روی لبام رو پاک کردم و با هق هق گفتم ____با اجازه کی به خودت جرعت دادی دست رو من بلند کنی؟اصلا دوست داشتم عشقم کشید که عکس لختم رو برای هرکی که دلم بخواد بفرستم ...تو چیکارمی؟هااا با تموم شدن حرفم یه پوزخند ترسناک اومد رو لباش همینطور که به چشام خیره بود در حیاط رو با دستاش بست که اشهدم رو خوندم ...میدونستم واسه این بلبل زبونیم گردنم رو میشکونه اما حرفی بود که زده شده بود با قدم های اروم و ترسناک اومد سمتم و همینطور که ساعتش رو از دستش در میاورد چشم ازم برنمیداشت ...میدونستم این ارامش قبل از طوفانه ____جوری دهنت رو جر میدم و زبونت رو با چاقو میبرم که دیگه صدات برای من بالا نبری و دویید سمتم... https://t.me/+IPmkK4niNpU4MzFk https://t.me/+IPmkK4niNpU4MzFk #عاشقانه_هیجانی
520Loading...
20
❂پسر کوچولویی که بادیگارد مرد مافیایی شده و بجای مرد با خوردن نوشیدنی که توش تحریک جنسی بود مسموم میشه.💦🔞 ⭕️بنر واقعی مرد با دیدن نگاه خیس و ملتمس پسر زیرش به سمت لب‌هاش هجوم برد و با گرفتن چونش و چرخوندن #گردنش تو همون حالت شروع به بوسیدنش کرد. یوهان چشم‌هاش رو بخاطر حس خوبی که میگرفت بست. ناله های مردونه‌ای که به گوشش میرسید... حرکت #انگشتاش رو دیکش... زبون خیسش که رو زبونش میپیچید.. همه حرکاتش خشن و #حساسن... تاحالا انقدر تحت سلطه نبود... _"آه...من...نزدیکممم" با حس نزدیک بودنش با ناله گفت و یونگ بوسه‌ای زیر #گوشش زد. _"برام بیا بیبی بادیگارد" با شنیدن صدای خشدار و ملایم مرد با لرزش شدیدی به #ارگاسم رسید. _"عاحححح" https://t.me/+74U05rfCHEFkYjk0 https://t.me/+74U05rfCHEFkYjk0
650Loading...
21
دخترونه ♨️ https://t.me/+2q9y3sLw62hmMDVk
770Loading...
22
عیدی ما به شما ارسالتون رایگان ب علاوه اشانتیون بغل هر سفارشتون:) آنلاین شاپ مونالیزا😘🥹 https://t.me/+WtoWlH3KBBs2MGQ0 20پاک
650Loading...
23
#گی‌لاو 🔗🌈 #اروتیک😍🔥 عشق رقاصه به یه مافیای دیک کلفت😔😂🔥 - هم کو...نت گشاد شده هم دهنت میخوام امشب با دست هات ا..رضام کنی! دستش رو روی باسنم میذاره و تفی روی دیکش می اندازه - زود باش شیفته تف مالش هم کردم که راحت مثل سرسره لیز بخور دست هات! صورتم رو با دست هاش قاب گرفت و به دیک سیخش اشاره زد - زود باش که حسابی شقیدم واسه اون کیون گنده منده‌ات! نگاه پر شهوتی بهش انداختم و کونم آتیش گرفت تا دیکش بره توم واسه همین لیسی به لبم زدم - فرهود اگه با دستم ارضات نکنم چی؟ با ناخن تخمش رو زخم کردم که عربده کشون سیلی بهم زد - حتما باس باید بکنمش توت تا آدم شی شیفته؟ خشک دیکش رو دم سوراخم گذاشت که پر لذت آهی کشیدم - اووف عاشق این ک* یر کلفتم من! تلمبه هاش رو محکم کرد و روی تنم می کوبید - میکنمت شیفته تا تربیت شی لیتل بوی کون گنده‌ام! طفلی کونش خارش گرفته و فرهود خارششو برطرف میکنه😔😂🤌🏳‍🌈 https://t.me/+BAn9toT9NsxkZWU0 9شب پاک شه 🌞
770Loading...
24
#گی  #امگاورس  #خشن لبای سامی رو به دندون میگیرم و جلوی چشم های ارسلان با سوراخ تنگش ور میرم. _میبینی ارسلان؟ این امگایی که تشنه وجودشی مال منه همه چیزش دو انگشتمو وارد سوراخش میکنم که با گریه به موهام چنگ میزنه با دندون به جون نوک سینه های حساس و قرمزش میوفتم و به ناله های شیرینش گوش میدم که امیر ارسلان طاقت نمیاره و با عصبانیت...🍑💦 https://t.me/+zzTAj3KH78Q1Zjg0 https://t.me/+zzTAj3KH78Q1Zjg0 دو آلفا غالب دل میدن به یه پسر امگا اما برای بدست آوردنش...
630Loading...
25
- ک🍓...ص تپلتو امشب واسه ددی شیو کردی موش کوچولو؟! شورت صورتی کوچیکمو در آوردم و سرمو به #خشتک پف کرده‌اش مالیدم، میدونستم تکون خوردم گوشای روی سرم خشری ترش میکنه، - ددی امشب اجازه میده موش کوچولوش دیک کلفتشو مک بزنه؟!🐭🎀 شهوتی زیپ شلوارشو پایین کشید و با دیدن الت سیخ و درازش چشمام برقی زد و... طلبکار حشری و کلفت باباش که #ددی یه #لیتل🍼 ریزه میزه میشه و...⛓♨️ https://t.me/+LFIj7mhvFyZiYmQ0 https://t.me/+LFIj7mhvFyZiYmQ0
861Loading...
26
لزبین هات🔥🏳️‍🌈 #بدون_سانسور❌ با نگرانی به عقربه های ساعت نگاه میکردم، منتظرش بودم، موهامو زدم پشت گوشم و نفس عمیق کشیدم. با اومدنش از جا پریدم. +چیشد؟ ازش طلاق گرفتی؟؟ ❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌ داستان دوتا دختر لزبین خیلی هات که عاشق هم میشن ولی یکیشون به اجبار خانواده متاهل میشه و مانع بزرگی تو عشقشون به وجود میاد و …😱 https://t.me/+627b0UA7dl1lOWVk ۶ پاک شه 🌞
10Loading...
27
چه حسی داره وقتی هرشب زیر کسی که ازت کوچیکتره به‌ گا می ری؟هرچند فکر نمی کنم واسه تو فرقی داشته باشه به هرحال که تنت نجس و هرزست به این چیزا عادت داری..مگه نه داداش؟! https://t.me/+1Krj6-pDrxE2NDI0 https://t.me/+1Krj6-pDrxE2NDI0
10Loading...
28
دیگه پولاتو اللکی حروم نکن❌ بدو بیا اینجا کلی وسایل باکیفیت و کمترین قیمت ببین و خودت رو زیبا کن😍🔥 https://t.me/+WtoWlH3KBBs2MGQ0 18پاک
170Loading...
29
با شهوت و درد خودمو به بالش میمالم و دستمو روی آلتم میکشم از درد هق بلندی میزنم که با صدای باز شدن در قبل از اینکه با خودم بیام انگشتای داغی رو دور آلتم حس میکنم انگشتشو روی نیپلم میکشه و لباشو روی نوک سینه دیگم میزاره با مکیده شدن نوک سینه های حساسم جیغ بلندی میزنم که دستاش از دور آلتم باز میشه و دورانی روی سوراخ نیازمندم میکشه با فکر به اینکه امیر ارسلانه، از ورود انگشتش داخل سوراخ نبض دارم لذت میبرم اما با دیدن صورتش...❌🔞💦 https://t.me/+zzTAj3KH78Q1Zjg0 https://t.me/+zzTAj3KH78Q1Zjg0 پسره امگا رفته تو هیت و نمیدونه کسی که داره باهاش میخوابه جفتش نیست و...
250Loading...
30
#لزبین_هات🔥🏳️‍🌈 عاشقانه‌ای پر از تنش😥 _پاشو بسه. تکون نخوردم، رو پاهاش گریه میکردم و التماس میکردم. +التماس میکنم بابا، من حتی برگردمم باز دهن مردم بازه حرف میزنن، اجازه بده نیام. هولم داد عقب و ازم فاصله گرفت. _امشب برمیگردی روستا، چندروز دیگه تصمیم میگیرم. +بابا خوا _ساکت، باید برگردی مردم ببیننت، بعدش اگه صلاح بدونم اجازه میدم. ❌🚫❌🚫❌🚫❌🚫❌🚫❌🚫❌ دختری که برای عشقش میجنگه و تلاش میکنه از روستا و محدودیت های خانوادش بیاد به شهر…🤫🔞 https://t.me/+627b0UA7dl1lOWVk https://t.me/+627b0UA7dl1lOWVk ۵ پاک شه 🌞
10Loading...
31
#گی❤️‍🔥 داداشش می‌خواد جلوی همه جرش بده🤯🔞 محکم روی زمین سرد حیاط پرتم کرد: _بزار ببینیم وقتی وسط عمارت جلوی همه به #فاکت می دم بازم جرات می کنی رو حرفم حرف بزنی⁉️💦 روی زمین عقب عقب رفتم و نالیدم: _خوا..خواهش..می..کنم.. پوزخندی زد و جلو اومد بی توجه به تقلاهام همه ی لباس هام رو تقریبا توی تنم #پاره کرد چهار دست و پا خواستم فرار کنم که کمرم رو محکم گرفت و توی یه حرکت #عضوداغش رو واردم کرد از درد چشمام سیاهی رفت اما اون بی ملایمت شروع به #تلمبه زدن کرد.اعترافش سخت بود اما از یه جایی به بعد ناله هام پر از #لذت‌وشهوت شده بود.من داشتم زیر داداش کوچیکترم به فاک می رفتم و لذت می بردم.مگه چیزی ازین بدترم وجودداره؟ _نگا کن چطوری زیرم #ناله می کنی بهت گفته بودم تهش یه #جنده بیشتر نیستی #داداش‌بزرگه‼️💦 https://t.me/+1Krj6-pDrxE2NDI0 https://t.me/+1Krj6-pDrxE2NDI0 اَرباب خشن و سردی که برای انتقام هرشب‌برادرِ ناتنی‌بزرگترش رو زیرخودش به فاک می ده😱🔥
480Loading...
32
-کی دلش میخواد #ددی سوراخش و پر کنه؟ -#میووو...پنبه...پنبه🐈 لطفا #پنبه رو بکنید ددی مممم...پنبه #دیک ددی رو میخواد خوشمزه ست...میوووو و بعد پشت دستش رو با شهوت لیس زد. منم با حرکات آرین تحریک شده بودم. اون‌پسر با ظرافتی که داشت الحق گاییدنی به نظر میرسید. #ک_..رش🍆 که بیرون افتاد پنبه زبونش رو روی لبش کشید -میخوای رو #دیک ددی سواری کنی؟ -میووو...اوهوم...میخوام...میخوام میشه...میشه اول #لیسش بزنم؟ https://t.me/+wVadADzl2QBiYTI0 https://t.me/+wVadADzl2QBiYTI0
560Loading...
33
لوازم آرایشی بهداشتی معتبر به قیمت عمده🖇🩵 https://t.me/+WtoWlH3KBBs2MGQ0 17پاک
700Loading...
34
🔥❌ گپــــ گیــم و چالـــــــش LGBT ❌🔥 🏳‍🌈 گپـــ رول‌پلیـــ و ویس‌چت BDSM 💦🔞 https://t.me/+3Tf-OsmsH242YTI0 https://t.me/+3Tf-OsmsH242YTI0 🌅🌄🌠🎇🎆🌇🏙🌃🌌🌉🌆 بیا توی گپ 👆🏿👆🏿 اگه دنبال کبصی 🔥 کیری 🔥 ممه‌ای 🔥 پارتنری گپ توسط یه کاپل کیوت اداره میشه 🥺✨ فراخوان ساعت ۲۱ تا ۲۳ آزاده ✅ https://t.me/+3Tf-OsmsH242YTI0 https://t.me/+3Tf-OsmsH242YTI0
360Loading...
35
#لزبین_هات🔥🏳️‍🌈 #بدون_سانسور🔞 چشاشو بست و دوباره لبامو بوسید، از اون لحظه نهایتِ لذتو بردم. دستاش که رفت رو سینه هام، وسط لب بازی خندیدم. +تو این شرایطم از اینا نمیگذری😂😐 _نوچ😈 +بی‌حیا، برو عقب ببینم، برو سرجات بخواب فردا هزارتا کار داریم وسط #فرار ممه میخوای! _الان که بیکاریم🤤 دکمه های مانتومو باز کرد و لباسمو زد بالا، چشماشو بست و آروم آروم مکید… ❌🚫❌🚫❌🚫❌🚫❌🚫❌🚫❌ دوتا لزبین عاشق و معشوق که دارن از ایران فرار میکنن و تو این موقعیت یکیشون حشری میشه😧🤫🚫 https://t.me/+627b0UA7dl1lOWVk https://t.me/+627b0UA7dl1lOWVk ۳ پاک شه 🌞
10Loading...
36
گپ BDSM 💜 https://t.me/+ZSoqFQBZJMZkY2M0
90Loading...
37
#جاسوس کوچولویی که توله گربه سرگرد میشه و به توله سگش سرویس میده🍆💦 سرگرد که حسابی #ک🍆رش شق شده بود ارین رو روی مبل خوابوند -#پنبه🐈 کوچولوی #ددی خودش و شل کنه و وام ناله کنه میخوام آب کمرم و توی #سوراخ خوشگلت خالی کنم -میو...میوووو #پنبه رو بکن ددی...سوراخش و پر کن...میوووو سرگرد #ک🍆رش رو روی سوراخش تنظیم کرد و وقتی می‌خواست خودش رو فرو کنه ارین بغض کرد و با ناز گفت: -درد داره #ددی...پنبه دردش میاد -خودت و شل کن فقط اولش درد داره بعد تو هم لذت میبری ارین #آلتش رو توی دستش گرفت و با #التماس دوباره گفت: -اخه با #قفس که نمیشه میشه بازش کنید؟ -#کونی کوچولوی #ددی باید یاد بگیره از سوراخش #ارضا شه اون دودول کوچولوی گربه ایش و گرفت و .... https://t.me/+wVadADzl2QBiYTI0 https://t.me/+wVadADzl2QBiYTI0 ۲ تا جاسوس حرفه ای که گیر سرگرد میفتن و برای شکنجه اونا رو تبدیل به پت گربه و سگ میکنه و هر رور توی اردوگاه...💦👅
320Loading...
38
خوش قیمت ترین شاپ ایران با تخفیف ها و جوایز هفتگی🤤 تازه ارسال رایگان اونم برای سه روز 🙈🥹 #وارداتی #ویژه https://t.me/+WtoWlH3KBBs2MGQ0 12پاک
560Loading...
39
بار کشتی دیلد..وعه ناخدا هرشب با یکی شون دختره رو می کنه🤤⛓‍💥😈 _سک..س رو عرشه کشتی یچیز دیگست💦 عصبی دست شو پس زدم : رو کشتی تفریحی اره ولی این کشتی باریِ نوک #سینه های تپل مو چنگ زد : آخ نکن دیوونه 🍒🫦🍼 _ زبون درازی می کنی توله؟؟ هوس کردی دوباره تا چند روز #ویبراتور بمونه تو #بهشتت؟!🍓💡♨️ وحشت زده سر تکون دادم _ خوبه لخت شو با خودت ور برو تا بقیه خدمه برسن باید #ار..ضا شی وگرنه خودت میدونی که چی میشه‼️🌸🌈 https://t.me/+tFotytyS2aY3YzY0 https://t.me/+tFotytyS2aY3YzY0 ۱۲ ظهر پاک شه 🌞
640Loading...
40
دلش یه جا گیر کرده
2494Loading...
دخترونه ♨️ https://t.me/+2q9y3sLw62hmMDVk
Mostrar todo...
𝐂𝐡𝐚𝐭𝐫𝐨𝐨𝐦🏳️‍🌈دخترونه

🏳️‍🌈" 𝙹𝚞𝚜𝚝 𝚐𝚒𝚛𝚕 "🏳️‍🌈 + 𝙱𝚍𝚜𝚖 '🫧

00:13
Video unavailable
وقتی گردنش رو میبینی ، نمیتونی کنترل داشته باشی رو خودت .🫳🏻
Mostrar todo...
❤‍🔥 4
یکیش شیرینیه بخاطر اتفاقی ک افتاده بای
Mostrar todo...
🔥 6🍾 1
🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵 #لیلا #پارت ۵۶ انگار اونقدر که سارینا و برادر و پدرش رو تو این سه ماه شناخته بودم، خودم رو تو این بیست و شش سال نشناخته بودم! صدام به لرزش افتاد و گفتم: چرا من هنوز اینجا نشستم تا توئه کثافت، هر مدل که دوست داری تحقیرم کنی.سارینا صورتم رو نوازش کرد و گفت: تو اولین نفری هستی که این فیلم‌ها و عکس‌ها رو دیده. اونا حتی روحشون هم خبر نداره که برای همه‌شون آرشیو یادگاری نگه داشتم. بعد از چند روز، عکس‌ها و فیلم‌ها رو مثلا جلوی خودشون پاک می‌کردم. +به من تا انتهای مسیرم رو نشون دادی. بهم علنی گفتی که فقط یک دستمال کاغذی بی‌ارزش هستم که وقتی کارت باهام تموم شد، پرتم می‌کنی تو سطل زباله. اما من هنوز اینجام و می‌ذارم که لمسم کنی! سارینا لبخند پیروزمندانه‌ای زد و گفت: چون فهمیدی که تهش قراره بهت یه حال اساسی بدم. چون می‌دونی بهتر از من پیدا نمی‌کنی. اگه من سادیسم دارم، تو هم مازوخیسم داری. دوست داری تحقیر بشی. از اولش دوست داشتی مثل جنده‌های بی‌ارزش باهات حرف بزنم و رفتار کنم. الانم دوست داری که لُختت کنم و بالاخره سوراخ کُس و کونت رو ببینم.
Mostrar todo...
8❤‍🔥 1🤯 1
🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵 #لیلا #پارت ۵۷ نمی‌دونستم که دارم نقش بازی می‌کنم یا واقعا همینی هستم که سارینا داره میگه! چون مطمئن شدم به خاطر شرایطی که توش هستم، دارم تحریک جنسی میشم! آب دهنم رو قورت دادم و گفتم: برای همین اون روز تو سالن استخر به هم ریختی. همیشه تو ارباب بودی و اصلا عادت نداشتی یکی دیگه اربابت بشه. سارینا دستش رو بین پاهام گذاشت. سعی کرد از روی ساپورت و شورتم، کُسم رو لمس کنه و گفت: تو اولین نفری بودی که اون کارو باهام کرد. اگه یه بار دیگه تکرارش کنی، زنده نمی‌ذارمت. یک نفس شهوتی کشیدم و گفتم: ازت می‌ترسم. تو عمرم هیچ وقت از هیچ آدمی تا این اندازه نترسیدم. لبخند مصمم سارینا غلیظ تر شد. کُسم رو محکم چنگ زد و گفت: منم هیچ وقت تا این اندازه دلم نمی‌خواست که کُس و کون جنده خوشگلی مثل تو رو جرواجر کنم. روان و ذهنم توی برزخ بود. نمی‌دونستم تو همچین شرایطی چقدر باید بترسم، حتی مطمئن نبودم که استرس و هیجانم دقیقا برای چیه! نمی‌تونستم تشخیص بدم که دارم نقش بازی می‌کنم یا واقعا دوست دارم که باهام اینطوری رفتار کنه و حرف بزنه! چطور یک دختر که حدود ده سال از خودم کوچیکتر بود، می‌تونست اینطور روم تاثیر بذاره؟ سارینا خیلی استثنائی بود یا من به قول خودش خیلی گاگول و هول بودم؟ دست سارینا رو به آرومی از روی کُسم برداشتم و گفتم: الان قراره چیکار کنیم؟ یعنی با من می‌خوای چیکار کنی؟ سارینا دستش رو دوباره روی کُسم گذاشت. اینبار اینقدر محکم چنگ زد که دردم اومد و گفت: نظرت چیه لنگاتو برام هوا کنی و با انگشتای خودت دو طرف کُست رو برام باز کنی و من بهت بگم که توش چه رنگیه؟ پاهام رو بهم فشار دادم تا دستش کمتر به کُسم دسترسی داشته باشه و گفتم: بریم سالن استخر؟ سارینا یکهو رهام کرد و ایستاد. اخم کرد و گفت: تو دیگه حق نداری بهم بگی کجا بریم یا چیکار کنیم. در ضمن اینطوری خیلی مسخره است. حالا که اینقدر زود فهمیدی اندازه یه جنده خیابونی هم برام ارزش نداری و فقط قراره جرت بدم تا سرگرم بشم، هیجان خیلی از کارایی که قرار بود باهات بکنم، گرفته شده. فقط یه راه هست که می‌تونه رابطه با هرزه‌ بی‌خاصیتی مثل تو رو قابل تحمل کنه.رون‌هام رو بیشتر بهم چسبوندم و گفتم: چه راهی؟ سارینا از داخل کشوی میز تحریرش، خودکار و دفترچه یادداشتش رو برداشت. از داخل دفتر، یک برگ کاغذ کند. گذاشت روی جلد دفتر و گفت: قرارداد رسمی می‌بندیم. جفت‌مون امضاش می‌کنیم. اصلا اثر انگشت می‌زنیم. بابتش بهت ماهی یک سکه طلا میدم. کمی کنجکاو شدم که منظورش از قرارداد چیه. احساس کردم حتی چهره‌ام هم کنجکاو شده و گفتم: چه قراردادی؟ نشست روی صندلی و گفت: اینکه به صورت رسمی، تو برده و پِت خونگی من بشی. البته بهت اجازه میدم که تعیین کنی، تا چه اندازه اجازه دارم که کونتو پاره کنم. انگار نقشه‌ها و افکار سکسیِ سارینا تمومی نداشت. در هر لحظه و در هر شرایط، یک ایده مناسب رو می‌کرد. پام رو روی پای دیگه‌ام انداختم و گفتم: چرا می‌خوای بهم سکه بدی؟ -مخصوص جندگیت می‌خوام بهت سکه بدم. +باشه اما منم یک شرط دارم. -چه شرطی؟ یک نفس عمیق کشیدم و گفتم: هر وقت ازم خسته شدی، سریع بیرونم نکن. بهم چند ماه وقت بده تا یک کار جدید پیدا کنم. حداقل شش ماه. روزی که مثلا صلح کردیم، بهت دروغ گفتم. اون اس‌ام‌اس ساختگی بود.
Mostrar todo...
9👍 3🤯 2❤‍🔥 1
🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵⛓🩵 🩵⛓🩵 #لیلا #پارت ۵۵ یک لحظه تصور کردم که سارینا داره روی تختش من رو با دیلدو کمریش می‌کنه و در همون لحظه سامیار، لُخت وارد اتاق میشه و جاش رو با سارینا عوض می‌کنه. سارینا هم دست‌های منو می‌گیره که نتونم از دست سامیار فرار کنم. تصور این فکر مسخره، خیلی خیلی من رو ترسوند. در اون لحظه مغزم قفل شد و نمی‌تونستم به درستی فکر کنم. سارینا کنارم نشست. کف دست چپش رو روی صورتم گذاشت. صورتم رو به سمت صورت خودش چرخوند و گفت: به هر حال این چیزی رو عوض نمی‌کنه. تهش من تو کف کُس و کونت هستم و می‌خوام هر طور شده بکنمت. مخصوص تو، یک دیلدو کمری با کیر مصنوعی خیلی کلفت خریدم. کلفت‌ترین دیلدو تو تمام دیلدوهام. چون دوست دارم واقعنی جرت بدم و هم زمان تو چشم‌هات نگاه کنم. تو هم وقتی که داری جر می‌‌خوری، نگاهم کنی و بهم بگی که جنده‌ی منی. بگی جنده‌ی مخصوص مخصوص خودمی و از خداته که دارم جرت میدم و دوست داری بیشتر جرت بدم. سارینا دوباره شبیه یک شیطان واقعی شده بود. چیزی جدا نشدنی ازش که هر وقت اراده می‌کرد، ظاهر می‌شد. می‌تونستم همون لحظه قید قرارداد مالی جدیدم با آقای صدر رو بزنم و برای همیشه از اون خونه برم. کَسی تهدیدم نکرده بود که بمونم. هیچ اجباری در کار نبود. اما رو به روی سارینا و روی تختی که معلوم نبود چند تا دختر و زن رو تحقیر کرده و بعد شبیه یک دستمال کاغذی استفاده شده دورشون انداخته، نشسته بودم و داشتم تحقیرهای بی‌پایانِ سارینا رو تحمل می‌کردم! در اون لحظه بیشتر از اینکه در عجب خانواده عجیب آقای صدر باشم، در عجب خودم بودم!
Mostrar todo...
11👍 1❤‍🔥 1
Repost from N/a
Photo unavailable
#مرجع‌تمامي‌رمانهاي‌بزرگسال‌و‌عاشقانه‌کمیاب‌و‌جدید𝟮𝟬𝟮𝟯🛍📕 به دنبال رمان های جذاب گمشده و کمیاب هستی⁉️🤍🍓 دوستداری بدون هیچ اد زدنی رمان دلخواهت رو درخواست بدی⁉️🌸 یه کانال پر از رمان های قلم قوی جذاب خواندی که خوندنشون خالی از لطف نیست🖋📚 خاص ترین رمان های پیشنهادی که هر شب ادمین میزاره🎁🔥 https://t.me/+_1s0bdN1MihlYzZk https://t.me/+_1s0bdN1MihlYzZk بهترین پیشنهاد برای رمان پسند های قهار⭕️⚠️ ۸ صبح پاک شه 🌞
Mostrar todo...
Repost from N/a
00:01
Video unavailable
پسربزرگترین تاجار الماس تو جرعت حقیقت مجبور میشه یه برده جنسی بشه اونم #برده #هوسبازترین مرد عرب.....🔞🔥💦 -من یه هر.زه نیستم من یه برده جنسی نیستم 🥺 با پوزخندم نگاهم کرد و چشم هاش به بدن لختم دوخت سعی کردم خودم بپوشونم که روم خیمه زد -تو برده #جنسی منی #هر.زه کوچولو❗️❗️ سعی کردم کنارش بزنم که دست هام با دستش محکم گرفت -تو من نمیشناسی نمیدونی پدرم کیه اون میاد دنبالم♨️ زبونش روی گردنم کشید و انگشت هاش سمت سوراخم برد -پس بیا منتظرش باشیم ببینم پدرت میاد دنبال پسر #کو..نیش که الان #برده من شده ؟🔥 خودش واردم کردکنار گوششم گفت -اخ کریستال نمیدونی چقدر کردن یه بچه پولدار #حال‌میده حالا میتونی برگردی و ثابت کنی به خاطر یه #جرعت احمقانه به من دادی🥹👅 https://t.me/+9Rr1uVkEevdkN2Jk ۸ صبح پاک شه 🌞
Mostrar todo...
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
مرده شاهزاده ای رو اسلیو خودش میکنه و به زور سونداژش میکنه... لنگاشو بالا میدم و سیلی روی کی*رش میزنم داد بلندی میکشه که سوند باریک رو به سوراخ کوچولوش فشار میدم نیشخندی میزنم که به پای خدمتکارم چنگ میزنه سوند رو تا اخر توی التش فرو میبرم و انگشتمو وارد سوراخ کونش میکنم🔞💦 𝑮𝒂𝒚 𝑮𝒂𝒚 https://t.me/+ccOpO5Xz9eY2ZGQ0 https://t.me/+ccOpO5Xz9eY2ZGQ0
Mostrar todo...
Repost from N/a
00:05
Video unavailable
#زنی_که_به_شوهرش_التماس_میکنه_دیکشو_بکنه_داخلش⛔️🔞 دستشو گذاشت رو سینمو فشارش داد که آه ریزی کشیدم. آراد:جونمم قربونت برم منننن تو فقط برام آه بکش. انگشت هامو فرستادم داخل موهاشو لبامو گذاشتم رو لباش دستشو از رو سینم آروم آروم آورد پایین و درست رو نازم نگهش داشت. عادتش بود همیشه دلش می‌خواست بهش التماس کنم تا زودتر منو به #اوج برسونه . همونطور که لباشو میمکیدم دستمو گذاشتم رو دستش و فشار دادم به #بهشتم. دستشو کرد داخل #شورتم و انگشت #فاکشو گذاشت رو چ.و.چ.و.ل.م.و آروم آروم تکون داد. صدای ناله هام تو دهنش خفه شد از لذت چشام چپ شده بود زیر پلکام آتیش بازی بود. 🔞⛔️🚫🔥🍆😈 https://t.me/+m42ZwlWyVlQzNTlk https://t.me/+m42ZwlWyVlQzNTlk
Mostrar todo...