【صـبــا】

میگم ایها العزیز رفقامون نذر کردن زیارت عاشورا بخونن تا موعد انتخابات جدید. مثل سابق که بعد رفتن شهید رجایی مردم چله گذاشتن و آقا خامنه ای منصوب شدن به ریاست جمهوری؛ نمیشه اینبار شما خودتون بیاین پرچم رو بدست بگیرید بشید ولیِ ما؟...

میگم ایها العزیز رفقامون نذر کردن زیارت عاشورا بخونن تا موعد انتخابات جدید. مثل سابق که بعد رفتن شهید رجایی مردم چله گذاشتن و آقا خامنه ای منصوب شدن به ریاست جمهوری؛ نمیشه اینبار شما خودتون بیاین پرچم رو بدست بگیرید بشید ولیِ ما؟...

تو محوطه سوار وَن بودیم همه از پنجره هایی که باز نمیشدن و از بیرون عین ماشینای امنیتی هیچی از داخل معلوم نبود بهش نگاه میکردیم... تو راه‌پله ها دیدمش سادگی از لبخندش مشخص بود یه تبسمی که پشتش شوق یه تجربه جدیده و من به محض نگاه به صورتش کاملا می‌فهمیدم. برگه ها و مدارک چک شد؛ نشستیم تو ماشین،سعی میکردیم برای این سفر باهم ارتباط بگیریم که نمیدونم کلید تو کدوم در حکمت خدا چرخید که نشد که بیاد... پیاده شد، نفهمیدیم اشکال از کجاست و کجای مدارک عیب و ایراد داشت! ولی دلمون ریش شد واسه لبخندی که دیگه روی صورتش نبود و تیری که خورده بود تو ذوقش... یکی گفت، بچه ها هرجا رسیدیم به یادش باشیم ، طفلی خیلی گناه داشت... دیدار رهبری اسفند ١۴٠٢

تو محوطه سوار وَن بودیم همه از پنجره هایی که باز نمیشدن و از بیرون عین ماشینای امنیتی هیچی از داخل معلوم نبود بهش نگاه میکردیم... تو راه‌پله ها دیدمش سادگی از لبخندش مشخص بود یه تبسمی که پشتش شوق یه تجربه جدیده و من به محض نگاه به صورتش کاملا می‌فهمیدم. برگه ها و مدارک چک شد؛ نشستیم تو ماشین،سعی میکردیم برای این سفر باهم ارتباط بگیریم که نمیدونم کلید تو کدوم در حکمت خدا چرخید که نشد که بیاد... پیاده شد، نفهمیدیم اشکال از کجاست و کجای مدارک عیب و ایراد داشت! ولی دلمون ریش شد واسه لبخندی که دیگه روی صورتش نبود و تیری که خورده بود تو ذوقش... یکی گفت، بچه ها هرجا رسیدیم به یادش باشیم ، طفلی خیلی گناه داشت... دیدار رهبری اسفند ١۴٠٢

به قول فریدون مشیری آنکه می‌گفت منم بهر تو غمخوار ترین چه دل آزار ترین شد چه دل آزار ترین...

https://t.me/sabavaaa/4426 اونجایی ک میگید ما سینه به سینه دوش به دوش برای حسین و عباس علیه السلام گریه نکردیم که امروز پا پس بکشیم :))!)))❤️‍🩹

در ادامه "ماجرای نیمروز" چندتا خونه های سفید سازمان منفور مجاهدین خلق شناسایی میشن؛ در پی این ماجرا،موسی خیابانی یکی از رهبرای سازمان،اشرف همسر رجوی و چند نفر از اعضا تو درگیری کشته میشن؛ نیروهای شناسایی و عملیات داخل خونه،به بچه یکی دوساله میبینن که پسر رجویه. و حدس بزنید بعدش؟ این بچه رو با عزت و صمیمیت در آغوش میکشن از مقر خارج میکنن و حتی بعد عملیات دلشون میخواد اونا تا اطلاع ثانوی ازش مراقبت کنن. ببینید!! نمیگن پسر رجویه که سازمانش داره مردم رو قتل عام میکنه! نمیگن این بچه همون آدمیه که امنیت مردم رو سلب کرده! نميگن این پسر رهبر گروهیه که حدود یکساله فشار خیلی شدیدی به همه وارد کرده! قضاوت و نتیجه؟ با خودتون ( :

در ادامه "ماجرای نیمروز" چندتا خونه های سفید سازمان منفور مجاهدین خلق شناسایی میشن؛ در پی این ماجرا،موسی خیابانی یکی از رهبرای سازمان،اشرف همسر رجوی و چند نفر از اعضا تو درگیری کشته میشن؛ نیروهای شناسایی و عملیات داخل خونه،به بچه یکی دوساله میبینن که پسر رجویه. و حدس بزنید بعدش؟ این بچه رو با عزت و صمیمیت در آغوش میکشن و از مقر خارج میکنن و حتی بعد دلشون میخواد اونا تا اطلاع ثانوی ازش مراقبت کنن. ببینید! نمیگن پسر رجویه که سازمانش داره مردم رو قتل عام میکنه! نمیگن این بچه همون آدمیه که امنیت مردم رو سلب کرده! نميگن این پسر رهبر گروهیه که حدود یکساله فشار خیلی شدیدی به همه وارد کرده! من میخوام نتیجه رو خودتون قضاوت کنید..