cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

□ ~ٺَـــــــرنــمـــ پاییـــز□فــاطمه اسمے

نویسنده:فاطمه اسمی پارت گذاری روز های زوج شما با بنر واقعی و پارت رمان جوین شدید🌺

Mostrar más
El país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
737
Suscriptores
Sin datos24 horas
-147 días
-5130 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

#فاطمه_اسمی #ترنم_پاییز #پارت_120 از همان بدو ورود ترانه سعی می‌کند مرا از پیله‌ی تنهایی که به دور خود کشیده‌ام بیرون بیاورد. برای دل اویی که از جان برایم مایه میگذارد لبخندی سنجاق لب هایم می‌کنم و نقاب شاد بود را به چهره‌ام می‌نشانم. حورا آهنگ شادی از اسپیکر پلی می‌کند و با ریتم آهنگ کمرش را تکان می‌دهد. ترانه قربان صدقه‌ی شیرین کاریش می‌رود و محمد با عشق نگاهشان می‌کند. خیره به جمعِ سه نفره‌شان مرور می‌کنم گذشته و خاطراتش را گذشته و تلخی و شیرینی هایی که کنار میثم داشتم خط به خط تمام سختی ها در ذهنم بالا و پایین می‌شود تمام مصیبت هایی که برای رسیدن به او کشیدم و دم نزدم. گمان می‌کردم به داشتنش می‌ارزید اما حیف... با صدای زنگ هیاهوی حورا هم انگار به پایان می‌رسد. محمد آهنگ را قطع می‌کند و دستی به یقه‌ی لباسش می‌کشد. - منتظر کسی هستین؟ ترانه شال حریرش را به سر می‌کند و سمت آیفون می‌رود. - عمه و سیاوشم قرار بود بیان. عرق به یکباره از پیشانی‌ام سرریز می‌شود بعد از اتفاق آن روز و بغل کردنش روی دیدن سیاوش را ندارم. دهانم خشک می‌شود در میانه‌ی آشپزخانه مات و مبهوت می‌استم و قدرت هیچ کاری را در خود نمی‌بینم. با صدای احوال پرسی محمد با سیاوش و عمه تمام تلاشم را به کار می‌گیرم و پاهای بی حسم را به حرکت در می‌آورم. - سلام! سرها به سویم برمی‌گردد‌. عمه با دیدنم به طرفم می‌آید و مرا در آغوشش می‌فشارد. از صورتم آتش می‌بارد وقتی سیاوش حالم را می‌پرسد. نگاهش می‌کنم در عادی ترین حالت ممکن سوالش را پرسیده و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. هول و دستپاچه دست سِر شده‌ام را بندِ دیوار می‌کنم تا مانع سقوطم شود. سر در گردن فرو می‌برم تا صورت گر گرفته‌ و بد بودن حالم را کسی متوجه نشود انگار زیاد هم در این زمینه موفق نمی‌شوم که عمه پی به وخامت حالم می‌برد و بقیه را نیز با سوالش خبر دار می‌کند. - ترنم خوبی؟ چرا این شکلی شدی تو؟ بدبیاری پشت بدبیاری، با گفتن این حرف چشم های همیشه تاریک سیاوش می‌چسبد به چشم‌های غصه دارم و انگار او هم غصه‌ی غم دار چشمهایم را می‌خورد. تلخ‌ترین لبخند دنیا را می‌زنم. - خوبم، چیزی نیست فکر کنم فشارم افتاده. این روزها دروغ گوی ماهری شده‌ام. نقش بازی می‌کنم چهره‌ام را پشت نقاب بی تفاوتی پنهان ساخته‌ام و حالِ بدم را با گره زدن به دروغ هایی که از زبانم جاری می‌شود پنهان می‌سازم.
Mostrar todo...
#فاطمه_اسمی #ترنم_پاییز #پارت_119 با ایستادن ماشین پلک ها‌ی سنگین شده‌ای که از شدت گریه به هم چسبیده‌اند را باز می‌کنم و شال عقب رفته‌ام را جلو می‌کشانم. حرف زدن با محمد سبکم کرده بود اما خدا می‌دانست در قلبم‌ با هر کلمه که از زبانم بیرون می‌آمد چه آشوبی به پا می‌شد‌. تکه تکه‌ی وجودم در هم‌ می‌پاشید و منِ ویران شده را ویران‌تر می‌ساخت. سخت است دیگر از خیانت مردی که همه‌ی جانت را برایش کنار گذاشته‌ای حرف بزنی و صدایت در نیاید! مرگ است از بچه‌ای بگویی که ترس از آینده‌‌ی نامعلومش وجودت را در بر گرفته و اما به جبر باید خودت را قوی نشان دهی تا نگاه ترحم بقیه به سویت نچرخد؟ گاهی مردن شرف دارد به این زندگی و اتفاقاتی که بر سرمان نازل می‌شود تا روزی هزار بار آرزوی مرگ را بکنیم! - ترنم، خوبی؟! از عالم‌خیال بیرون می‌آیم. سر به سمتِ محمد می‌چرخانم نگاه معنی داری حواله‌ام می‌کند و سپس با کلافگی‌ای مشهودی تنه‌اش را از بین صندلی به عقب می‌گرداند. پلاستیک های خرید را چنگ می‌زند و اینبار شماتت از چشم هایش می‌بارد. - هیچکدوم از ما این ترنمِ اخمویی که اینجا نشسته رو نمی‌خوایم... وا کن سگرمه هات‌و! دست یخ کرده‌ام را بالا می‌آورم و روی گونه‌ام می‌گذارم. بغض تار های صوتی‌ام را فلج ساخته که هیچ صدایی از گلویم‌ خارج نمی‌شود. حالم از این همه ضعف، ناتوانی، شکست و حس سر خورده بودنم بهم می‌خورد. کاش می‌توانستم چشمه‌ی اشکی که مهمان همیشگی چشمانم شده اند را بخشکانم تا هر دم حالِ درونی‌ام را لو ندهند. صدای گرفته و بغض دارم به زحمت شنیده می‌شود وقتی می‌گویم: - من خوبم‌ خیالت راحت. در سکوت ماشین را قفل می‌کند و سمت درب می‌رود کنار می ایستد تا منی که چند قدم از او عقب تر ایستاده‌ام اول وارد شوم.
Mostrar todo...
سلام‌ نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق. منو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید🙏🙏🙏 انشاا... بعد از عید فطر پارت گذاری شروع میشه مرسی که هستین❤
Mostrar todo...
ِسلام عزیزای دلم. بابت این چند وقت نبودنم و نبودِ هیچ پارتی شرمنده‌ی روی تک تکتونم و از دوستانی که تا الان صبوری به خرج دادن و منتظر موندن یه دنیا ممنونم انشاا... از چند روز دیگه ادامه پارت های ترنم گذاشته میشه🙏🙏🙏🙏 مرسی از بودنتون❤
Mostrar todo...
🔞توصیه‌ی ویژه نویسنده🎁 رمان‌هایی که درعرض یک ماه غوغا وچند هزار مخاطب رو به خودش جذب کرد...😍 این رمان‌ها بعداز اتمام میره برای چاپ🤷🏻‍♀️👇 بی سانسور خوندنش‌و از دست ندید لطفا🔥🎁 🌸۸/۱۲/۱۴۰۱🌸 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFadQPsjhGo7CnS_0w 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ruLWbIlU2C1hN2M8 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Y5pBsqvB2YM2MTU0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/V8T37uj4Whc7Z7Rg 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFAtzMEjkxlB3m-Dkw 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFBjjafGQBEm8dECag 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+snEuPhFWxfMxMDM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+4fe5wbBrbPs1MDQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+wMPYRePheUo4ZjQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+U_UqvK7GmOVkYTE0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+-tflAzBvM2gxYzY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZh 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+yq3FUrw9hbBiNDM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+dE7r1RxyqGJjNTE0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/SoFxXMqb8MTEwGBL 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+10492IIN3k0xNmNh 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/Mg_Go7SzCYQ1M2Nk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+guVTtWEZKmw1MzFk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+HnEgGz48YvU5OGQ8 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEGUFBjx90lZ_7iJ5w 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/1LjmJg48XKU3YWM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+sgiQy2xWWCw5MTlk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Uco-82OTiyx-23BH 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFC6G8vMKZf1VH_WSA 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFadQPsjhGo7CnS_0w 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+eX4NZgiSDDxjYmZk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/pbGU6eBVaDtlNWI0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+QG9upfeIDJ9mQ6rw 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/-gaQtA9pmns3N2Fk 🎁 رمان های #بی‌سانسور و ممنوعه‌ی بالا رو از دست ندید😉♨️ دارای محدودیت جدی سنی🔞❌ فقط تا قبل از ساعت ۱۸فرصت دارید...
Mostrar todo...
#نویسنده_نوشت ! 📣📢پرمخاطب ترین و ممنوعه ترین و بی‌سانسورترین رمان های هشتم اسفندماه سال ۱۴۰۱ لو رفت🔞 لطفا تا لینک ها به #درخواست‌نویسنده‌ها باطل نشده جوین شید👇♨️ 🌸۸/۱۲/۱۴۰۱🌸 اولین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFadQPsjhGo7CnS_0w 🌹 دومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk 🌸 سومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+ruLWbIlU2C1hN2M8 🌹 چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+Y5pBsqvB2YM2MTU0 🌸 پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/V8T37uj4Whc7Z7Rg 🌹 ششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi 🌸 هفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ 🌹 هشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFAtzMEjkxlB3m-Dkw 🌸 نهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk 🌹 دهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk 🌸 یازدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 🌹 دوازدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk 🌸 سیزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk 🌹 چهاردهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk 🌸 پانزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFBjjafGQBEm8dECag 🌹 شانزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 🌸 هفدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G 🌹 بیستمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+snEuPhFWxfMxMDM0 🌸 بیست و یکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+4fe5wbBrbPs1MDQ0 🌹 بیست ودومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+wMPYRePheUo4ZjQ0 🌸 بیست وسومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+U_UqvK7GmOVkYTE0 🌹 بیست و چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA 🌸 بیست و پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+-tflAzBvM2gxYzY0 🌹 بیست و ششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg 🌸 بیست وهفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZh 🌹 بیست وهشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+yq3FUrw9hbBiNDM0 🌸 بیست ونهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+dE7r1RxyqGJjNTE0 🌹 سیومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/SoFxXMqb8MTEwGBL 🌸 سی‌ و یکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX 🌹 سی و دومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+10492IIN3k0xNmNh 🌸 سی‌ و سومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/Mg_Go7SzCYQ1M2Nk 🌹 سی و چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk 🌸 سی‌ و پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+guVTtWEZKmw1MzFk 🌹 سی‌ وششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+HnEgGz48YvU5OGQ8 🌸 سی‌ وهفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0 🌹 سی و هشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0 🌸 سی و نهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk 🌹 چهلمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8 🌸 چهل و یکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🌹 چهل و دومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 🌸 چهل و چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ 🌹 چهل و پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEGUFBjx90lZ_7iJ5w 🌸 چهل و ششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/1LjmJg48XKU3YWM0 🌹 چهل و هفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+sgiQy2xWWCw5MTlk 🌸 چهل و هشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+Uco-82OTiyx-23BH 🌹 چهل ونهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 🌸 پنجاهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 🌹 پنجاه و یکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk 🌸 پنجاه ودومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 🌹 پنجاه وسومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFC6G8vMKZf1VH_WSA 🌸 پنجاه و چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFadQPsjhGo7CnS_0w 🌹 پنجاه‌وپنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 🌹 پنجاه وششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+eX4NZgiSDDxjYmZk 🌸 پنجاه وهفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/pbGU6eBVaDtlNWI0 🌹 پنجاه وهشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+QG9upfeIDJ9mQ6rw 🌸 پنجاه ونهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/-gaQtA9pmns3N2Fk 🌹 ♨️پرمخاطب ترین رمان های تاریخ🌸 ۸/۱۲/۱۴۰۱✌️😁 از دیدگاه مخاطبین❗️فقط امروز و همین حالا فرصت باقیست....
Mostrar todo...
#فاطمه_اسمی #ترنم_پاییز #پارت_118 گلویم را می فشارم تا مقابله کنم با بغضی که ناخن می‌کشد. - خوبم. لرزش صدایم بغضی که پنهان ساخته‌ام را آشکار می‌کند. - میدونی که من همیشه برا شنیدنِ حرفات وقت دارم! پیشانی‌ام را روی تخت می‌گذارم و تلخندی می‌زنم. محمد همیشه مثل برادر حمایتم کرده است. - می‌دونم. - اصلا تولد ترانه بهونه بود می‌خواستم خودت‌و ببینم وقت داری؟! هر چند حرفی که زده،  دروغ است و می‌دانم هر ساله تولد ترانه را به خوبی برایش برگزار می‌کند اما همین که حواسش به من است دلم را بابت بودنش قرص می‌کند. - هر وقت تو خلوت باشی من حرفی ندارم. - فردا ساعت ده میام دنبالت خوبه؟ در فکر فرو می‌روم. - فرداشب تولد ترانه‌س اینجوری به هیچی نمیرسیم. نچی می‌گوید. - تو با این کارا کارت نباشه. حرفامون که تموم شد می‌ریم سراغ تولد ترانه خانوم! چقدر برای خواهرم که چنین همسری انتخابش بوده از صمیم قلب خوشحال می‌شوم و آرزو می‌کنم سالیان سال کنار یکدیگر زندگی کنند.
Mostrar todo...
Photo unavailable
چیزی نیست عبارتیست که آن را میگوییم وقتی که درونمان لبریز از همه چیز است #ترنم_پاییز
Mostrar todo...
#فاطمه_اسمی #ترنم_پاییز #پارت_117 تنها که می‌شوم. زانوهای سست و بی‌قوایم بالاخره خم‌ می‌شود و روی زمین سقوط می‌کنم. انگار تازه داغی کلماتش از بین رفته که به خود می‌آیم و دستم را دورِ شکمم حلقه می‌کنم تا طفلِ بی گناهم همچون خودم احساس بی کس بودن نکند. دردِ تنهایی و زمین خوردنم را در بندبند وجودم حس می‌کنم. خفگی از میان همه‌ی حس ها پررنگ تر، خودی نشان می‌دهد. عادتی که در این چند وقت باز هم هوایش را کرده‌ام انجام می‌دهم. با انگشت به جانِ پوستِ بی‌نوای لب های خشکیده‌ام می‌افتم و آنقدر پوستش را می‌کَنَم تا طعمِ خون در مشامم بپیچد و عاقبت عُق زدن های پی‌در پی‌ام را در بر دارد. نمی‌دانم چند ساعت در آن حالت وسطِ اتاق چمبره زده و به نقطه‌ای کور و نامعلوم غرق در فکرِ آینده‌ی بچه‌ای هستم که در این اوضاع بلبشو سبب دلخوشی و آرامشم شده! با ویبره‌ی تلفنِ همراهم شانه هایم از ترس بالا می‌پرد. چشمانی که حساب پر شدنشان از دستم در رفته را از پنجره به آسمانی که تاریکی پرده‌ی ظلمت و سیاهی‌اش را بر آن پهن نموده، می‌دوزم. نفسی می‌گیرم و خود را روی زمین به طرف تخت می‌کشانم. دست دراز می‌کنم تلفنی که دوباره بنای زنگ خوردن را از سر گرفته در دست می‌گیرم. با دیدن شماره‌ی ناشناسی که تماس گرفته اخم هایم در هم می‌رود از جواب دادن صرفه نظر می‌کنم و گوشی را روی تخت رها می‌نمایم اما یک حس کنجکاویم را تحریک می‌کند. قبل از قطع شدنش آیکون سبز را لمس می‌کنم و تلفن را به گوشم می‌چسبانم. - الو! - ترنم...! نفسی که می‌رود تا قطع شود با شنیدن صدایش بالا می‌آید‌. برای ثانیه‌ای کوتاه پلک بر هم می‌گذارم و اینبار آسوده جوابش را برا صدایی که سعی دارم شاد نشانش دهم، پاسخش را می‌دهم. - چرا با شماره‌ی خودت بهم زنگ نزدی!؟ صدای خش خش چیزی از آن طرف خط، باعث می‌شود چهره‌ام در هم رود و تلفن از گوشم فاصله بگیرد. - گوشیم شارژ تموم کرده بخاطر همین مجبور شدم از تلفن شرکت زنگ بزنم. حالا اینارو ولش کن خودت خوبی؟
Mostrar todo...
Photo unavailable
جان چه می‌دانست از دنیا چها خواهد کشید! #صائب_تبریزی #ترنم_پاییز
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.